روزمره در تعلیق

مجید مسعودی‪-‬ الان برای تهیه برخی اجناس که مراجعه کنی، اگر نگویند نمی‌فروشیم، احتمالا فروشنده گوشی تلفن را دستش می‌گیرد و قیمت آن جنس را از جای دیگری چک می‌کند و بعد به شما می‌فروشد. همکاران سرویس اقتصادی می‌گویند که مشخصا این اتفاق برای لوازم خودرویی و لوازم خانگی زیاد اتفاق می‌افتد. حالا از عدم فروش برخی کالاهای اساسی در برخی فروشگاه‌های بزرگ هم می‌گذریم که خیلی از این اخبار فیک است و سعی در گل‌آلود کردن بیشتر اوضاع دارد. اما نکته این است که اوضاع اقتصادی آینه‌ای تمام‌نما از وضعیت کلی زندگی در ایران این روزهاست؛ تعلیق.
کاسب جماعت جنس‌هایش را نمی‌فروشد، چون قیمت هر روز تغییر می‌کند (اگر احتکار نکند)؛ سرمایه‌گذار دست نگه داشته است تا ببیند بازار چه سمت و سویی می‌‎گیرد (اگر پولش را در بازار دلار و سکه و خودرو نبرد). آن طرفش هم هست. آدمی که با کلی وام و قرض، پولی جمع و جور کرده است تا خانه‌ای بخرد، الان نمی‌تواند با پولش همان خانه‌ای را که یک هفته پیش نشان کرده بود، مالک شود. لابد مالک هم اصلا خانه‌اش را نمی‌فروشد. می‌گوید چرا بفروشم؛ فعلا که روی قیمتش می‌رود. از این دست مثال‌ها زیاد است و غالبا هم اقتصادی است. اما همین چیزها، فعلا دغدغه طبقه متوسط است؛ آدم‌های عادی؛ آدم‌های دور و برمان. آدم‌هایی که هر روز می‌بینیم‌شان. همین آدم‌هایی که چند سال کار کرده‌اند و سرمایه‌شان را در بانکی، جایی گذاشته بودند تا با آن کاری کنند و چیزی بخرند، اما حالا به بانک‌ها هم اعتماد ندارند که شاید فردا چشمشان را باز کنند و فلان موسسه یا بانک پولشان را بالا کشید که حتی اگر بالا هم نکشید، دارند می‌بینند که چگونه این پول هر روز ارزشش را از دست می‌دهد.
اما نکته این است که این بی‌ثباتی اقتصادی، با شدت و حدت به دیگر حوزه‌ها هم تسری یافته است.
به عنوان مثال الان حرف از تئاترهایی است که بلیط آن‌ها 300هزار تومان است؛ یا کتابفروشی‌های راسته انقلاب که پشت سرهم در حال تعطیلی است(دیگر مگر کسی با این قیمت‌ها کتاب می‌خواند؟) و به آب میوه‌فروشی و فست فودی تغییر شغل داده‌اند. یا می‌شود دانشجویی را مثال زد که قصد مهاجرت داشته و الان با فلان قیمت دلار بین زمین و هوا مانده است که چه کند.
نکته این است که بعد از پایان جنگ و در طول سه دهه گذشته جامعه آرمان‌گرا به جامعه مصرفی میل کرده است؛ جامعه‌ای فردگرا که برای ریال به ریال پول خود حساب می‌کند؛ جامعه‌ای سوداگر. این را بگذارید کنار دزدی‌ها و اختلاس‌های عجیب و غریب تصمیم‌گیران سابق اقتصادی. در چنین فضایی مسئولان چنین جامعه‌ای دیگر نمی‌توانند انتظار داشته باشند که به قول علی اکبر ولایتی، ما ایرانیان باید «از یمنی‌ها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت می‌کنند» و «به جای لباس لنگ می‌بندند و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است.»
سایر اخبار این روزنامه
آیا برهم صالح بر صندلی ریاست‌جمهوری عراق تکیه خواهد زد؟‍! تداوم تورنمنت سیاسی کردی روزمره در تعلیق گزارش «همدلی » از وضعیت رانندگان مهاجر اسنپ و تپسی کار در ازای بی‌خانمانی به بهانه صد و سی و دومین سالروز میلاد آموزگار موسیقی ایران زمین رد پای آهنگین «کلنل» جلسه علنی مجلس که قرار بود به رسیدگی و تصویب «کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم» بپردازد، دوباره عقب افتاد در مراسم هفتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت؛ راوی و نویسنده «فرنگیس» با رهبر انقلاب دیدار کردند «همدلی» در گفت‌وگو با کارشناسان چالش‌های هدایت نقدینگی به بازار سرمایه را بررسی کرد در مراسم هفتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت؛ راوی و نویسنده «فرنگیس» با رهبر انقلاب دیدار کردند نایب رئیس کمیسیون مجلس شورای اسلامی: اروپایی‌ها می‌توانند کمکی برای عبور از تحریم‌ها باشند اعتراف آمریکا به شکست در افغانستان و تحریم چابهار نیویورک تایمز به نقل از ظریف خبر داد: انعقاد قریب‌الوقوع توافق نفتی ایران و اروپا