خزان خونین مهاجران

خزان پرندگان مهاجر رسيد، دوباره داستان مهمان‌كشي ايرانيان تكرار مي‌شود. تجارت سياهي كه در سايه بي‌تدبيري و البته سكوت مسئولان؛ سالانه يك ميليون پرنده مهاجر را تنها در شمال ايران قرباني مي‌كند؛ آماري كه عمق فاجعه نامهرباني ايرانيان با حيات‌وحش را اثبات مي‌كند. با شروع فصل سرما تالاب‌هاي شمال و جنوب ايران ميزبان ميليون‌ها پرندگان مهاجري است كه از سرما به آنجا پناه مي‌برند اما اين پناهگاه‌ها براي آن‌ها تبديل به قتلگاه مي‌شود. به‌گفته بسياري از كارشناسان و فعالان محيط زيست، به واسطه جمعیت بزرگ اين پرندگان كه به تالاب‌هاي ايران مهاجرت مي‌كنند، شكار در اين حجم را مي‌توان يك نسل‌كشي و قتل‌عام دانست.
پرندگان فرسنگ‌ها بال مي‌زنند تا به ايران برسند، چند روزي استراحت كرده و دوباره سفر طولاني خود را ادامه دهند اما شوربختانه ايران مقصد و مدفن آن‌ها مي‌شود. ديگر شمال و جنوب ايران تفاوتي ندارد، با شروع فصل سرما و آغاز مهاجرت پرندگان زمستان‌گذر؛ شاهد كشتار پرندگان در گوشه و كنار كشور هستيم. شکارچیان با روش‌هاي مختلفي همانند، دانه‌هاي سمي، تورهاي هوايي، دام‌گذاري و... اقدام به كشتار بي‌رحمانه پرندگان مهاجر مي‌كنند. براساس آمار، ایران در صدر کشتار پرندگان مهاجر در جهان قرار دارد. خوزستان و فريدون‌كنار دو منطقه ممنوعه براي پرندگان مهاجر محسوب مي‌شوند. فريدون‌كنار مشهورترين قتلگاه پرندگان مهاجر در ايران است. به‌گفته مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط‌زیست، بیش از ۹۰درصد پرندگان مهاجر توسط دام‌های هوایی در فریدنکنار در آسمان صید می‌شوند و معدود پرندگانی که به سطح زمین می‌رسند نیزبه روش‌های مختلف صید می‌شوند.
صيد و شكار پرندگان مهاجر در تالاب‌ها و مناطق حفاظت شده كشور غيرقانوني است. براساس شواهد، در شمال ايران به‌ويژه فريدون‌كنار، شكار پرندگان بيشتر دركنار مناطق حفاظت شده همانند شاليزارها انجام مي‌شود. مرز مناطق حفاظت شده بسيار گسترده است. به‌جرات مي‌توان گفت كمبود نيرو و تجهيزات يكي از مهم‌ترين دلايل كشتار پرندگان در مناطق حفاظت شده است. به‌عنوان نمونه منطقه حفاظت شده ميانكاله بيش از 150 كيلومتر مرز مشترك با شاليزارها دارد. براي حفاظت از آن‌ها كمتر از 10 محيط‌بان وجود دارد كه اين كمبود نيرو باعث مي‌شود محيط‌بانان به خوبي نتوانند كل منطقه را گشت‌زني كنند. شكارچيان نيز از اين مساله استفاده مي‌كنند و پرندگان را در مرز ميانكاله در ميان شاليزارها شكار مي‌كنند و اين داستان در بسياري از تالاب‌هاي كشور نيز تكرار مي‌شود.
نقص قانون


از كمبود تجهيزات و نيرو در سازمان محيط زيست كه بگذريم، به مساله ضعف قوانين مي‌رسيم. شكار و شكارچي كلاف سردرگمي است كه تاكنون هيچ قانوني نتوانسته راه حل اين مشكل باشد. حرمنصوري، فعال محيط زيست در گفت‌وگو با «قانون» درباره شكار پرندگان مهاجر و قوانين موجود در اين‌باره مي‌گويد: «جلوگيري از شكار عواقبي دارد، شايد در يك مقطع زماني باعث شود كه شكار كمتر شود اما در درازمدت جواب نمي‌دهد. من هميشه مخالف شكار بوده‌ام اما عواقب ممنوعيت شكار را مي‌بينم. زماني كه براي شكارچي پروانه شكار صادر شود، درحالت عادي به‌عنوان مثال شكارچي پنج شكار انجام مي‌دهد تا پروانه شكارش لغو نشود و اين شكار را در روز و مكان مناسبي انجام مي‌دهد، ولي هنگامي كه ممنوعيت شكار مي‌گذاريم، شكارچي با خود مي‌گويد براي سازمان محيط زيست شكار در منطقه حفاظت شده يا شاليزار و تعداد شكار هيچ فرقي ندارد و درنهايت او است كه جريمه مي‌شود. آن زمان شكارچي به‌جاي پنج پرنده 50 پرنده را شكار مي‌كند. آن‌هم در فصول ممنوع و در مناطق حفاظت شده، اين كار را انجام مي‌دهد. پروانه‌هاي شكار جزو ابزارهاي مديريتي در حيات‌وحش است».
اكوتوريسم، راه‌حل فراموش شده
حر منصوري، اكوتوريسم را كليد حل مساله شكار پرندگان مهاجر در ايران مي‌داند. او در اين‌باره مي‌گويد:«شايد ما به‌عنوان حاميان حقوق حيوانات شكار را تحمل نكنيم ولي تعطيل كردن شكار امكان‌پذير نيست و اين كار مديريت حيات وحش را بيش از گذشته سخت‌تر مي‌كند. در ميانكاله شكارچيان در مرز مشترك با شاليزارها به تالاب نزديك مي‌شوند و شكار مي‌كنند و محيط زيست نيز با اين مشكل درگير است و اين داستان تا زماني كه براي بوميان معيشت پايدار ايجاد نكنيم ادامه خواهد داشت. پرندگان درحال حاضر براي بوميان موجوداتی بي‌ارزش محسوب مي‌شوند و اگر شكار شوند موجب انتفاع آن‌ها مي‌شود و آن زمان ارزشمند مي‌شوند. مساله ديگر جولان شكارچيان مرفه در اين منطقه است.
بوميان با ديدن اين صحنه‌ها احساس تعلق خود را به منطقه از دست مي‌دهند و تنها به نفع خود فكر مي‌كنند.حفظ تالاب‌ها در راستاي معيشت پايدار بوميان است. اكوتوريسم يكي از ابزارهاي حل مشكل شكار پرندگان مهاجر است. اين مساله موجب مي‌شود بوميان درگير اقتصادي شوند كه پرندگان ايجاد مي‌كنند.بوميان اگر از پرندگان سودي نداشته باشند براي حفاظت از‌ آن‌ها هيچ اقدامي نمي‌كنند. درچند سال اخير پيشرفت‌هاي خوبي در اين‌باره در ميانكاله داشته‌ايم و بسياري از بوميان متوجه اين موضوع شده‌اند كه اگر پرندگان به‌دليل صيد و شكار از منطقه رانده شوند و يا جمعيت آن‌ها كم شود، گردشگر كمتر به اين منطقه مي‌آيد و كسب وكارشان از رونق مي‌افتد».
كمكي كه فاجعه شد
در كنار كشتار بي‌رحمانه پرندگان مهاجر توسط شكارچيان، مساله ديگري كه حيات پرندگان را به‌خطر انداخته، غذادهي است. فعالان محيط زيست و حتي ادارات محيط زيست با ژست شيك غذادهي به پرندگان مهاجر، اقدامي كه تاكنون صيادان براي صيد آن‌ها انجام مي‌دادند، تير خلاص را به پرندگان مهاجر شليك مي‌كنند.
حر منصوري درباره برهم زدن توازن حضور پرندگان مهاجر مي‌گويد: « جمعيت پرندگان در سال جاري افزايش يافته است. يك سري اشتباهات صورت مي‌گيرد كه توازن حضور پرندگان در زيستگاه‌های مختلف را برهم مي‌زند. غذادهي به پرندگان عامل اصلي اين اتفاق است. 9سال پيش به بهانه سرماي شمال ايران بحث غذادهي به پرندگان از فريدونكنار شروع شد و درحال حاضر ادامه دارد. اين كار را تاكنون صيادان انجام مي‌دادند. آن‌ها در شاليزارها براي پرندگان دانه مي‌ريختند كه اين كار باعث متمركز شدن پرندگان مي‌شد و بعد از آن با روش‌هاي مختلف پرندگان را شكار مي‌كردند».
غذادهي ممنوع!
اين فعال محيط زيست با اشاره به پيامدهاي خطرناك غذادهي به پرندگان، مي‌افزايد: « جمعيت بيش از پنج هزار قوي فريادكش ميانكاله به حداقل رسيده چراكه مهم‌ترين عامل براي انتخاب مكان، زمان و مسير مهاجرت براي پرندگان غذاست. زماني كه پرندگان مي‌بينند در برخي از مناطق غذا به ميزان بسيار بالایي وجود دارد، مسير مهاجرت خود را تغيير مي‌دهند و اين يك تله اكولوپيكي محسوب مي‌شود. همچنين پيام غلطي را به پرنده مي‌دهد كه يك زيستگاه غني و تامين كننده غذا در طول زمستان است. اين تمركز باعث آسيب‌پذيري آن‌ها مي‌شود. به‌عنوان مثال اگر فردي براي لجبازي با سازمان محيط زيست تنها 10 ليتر سم را در 20 هكتار زمين بريزد، 10 هزار قوي فريادكش از بين مي‌رود. اين درحالي‌است كه اين 10 هزار قو نبايد در 20 هكتار باشند بلكه پنج هزار قوي فريادكش بايد در 90 هزار هكتار باشند؛ اينجا تالاب است نه باغ پرندگان. يكي ديگر از مشكلات تمركز پرندگان در نتيجه غذادهي همين مساله آنفلوآنزای حاد پرندگان است كه به‌دليل همين تمركز، به‌شدت درحال شيوع بين پرندگان است. هنگامي كه مسير مهاجرت را با غذادهي تغيير مي‌دهيد، اغلب پرندگان به منطقه صيدگاه مي‌روند و در تور صيادان گرفتار مي‌شوند.در گذشته شكارچي غذادهي مي‌كرد. درحال حاضر فعالان محيط‌زيست و حتي خود اداره محيط زيست، چراكه اين كار يك ژست و ظاهر شيكي دارد و به عواقب اين كار حاضر نيستند فكر كنند. اداره محيط زيست مازندران براي خريد گندم پول جمع‌آوري مي‌كند درحالي كه كارشناسان مربوطه تاكيد كرده‌اند كه اين يك روش اشتباه است ».
داستان مهمان‌كشي ايرانيان، چهره بين‌المللي كشور را خدشه‌دار كرده است. تاكنون گزارش‌هاي بسيار در جهان درباره كشتار بي‌رحمانه پرندگان مهاجر در ايران منتشر شده است و كارشناسان بسياري به اين مساله پرداخته‌اند. روزانه هزاران پرنده مهاجر به‌دليل بي‌تدبيري مسئولان زير تيغ شكارچيان مي‌روند. بر اساس شواهد، سود حاصل از شكار پرندگان مهاجر روزانه به 500 هزار تومان نيز مي‌رسد و اين مبلغي است كه شكارچيان را به قتل‌عام و نسل‌كشي صدها هزار پرنده مهاجر مي‌كشاند. در اين ميان نسخه‌هاي تكراري و سكوت مسئولان گره‌گشاي اين معضل نبوده و همچنان در دنيا ايرانيان را به‌عنوان افرادي كه با حيوانات نامهربان هستند، مي‌شناسند.