روزبه حسینی در گفت‌وگو با «ابتکار» از نمایش «سیم و سُرمه» می‌گوید دولت نبایدبدون کمک مالی بر تئاتر نظارت کند

سیدحسین رسولی
این روزها نمایش «سیم و سُرمه» به نویسندگی و کارگردانی روزبه حسینی در سالن سایه مجوعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. این نمایش روایتی عاشقانه در قالب مونولوگی موسیقایی است. نمایشی که به مباحث تاریخی، سیاه‌های‌بازی نمایش‌های سنتی و مطرب‌ها در تاریخ معاصر ایران می‌پردازد. زبان نمایشی روزبه حسینی همان مسیر ترکیب ادبیات عامه با ادبیات دراماتیک را دنبال می‌کند که پیش از این در کارهای بهرام بیضایی، بیژن مفید، محمود استادمحمد و دیگران می‌بینیم. به مناسبت اجرای «سیم و سُرمه» پای حرف‌های روزبه حسینی نشسته‌ایم.
«سیم و سُرمه» روایتی تودرتو و موسیقایی است که قصه‌ای عاشقانه را روایت می‌کند. مونولوگی را شاهد هستیم که از عاشقی، سیاه و مطربی می‌گوید. در خلال واژگانی که روی صحنه جاری می‌شود با ادبیات عامه، تاریخ معاصر و شعر و موسیقی فولکلور ایرانی روبه‌رو می‌شویم. به نظر می‌رسد که این متن هم مانند برخی از آثار بیژن مفید، بهرام بیضایی و محمود استادمحمد در ترکیب درام و ادبیات شاعرانه فولکلور پیش می‌رود.
اصل قضیه این است که نمایشنامه «سهراب، اسب، سنجاقک» نوشته بیژن مفید اولین نمایشی است که روی صحنه برده‌ام. این کار هم موسیقایی بود. پس از آن نمایشنامه‌هایی مانند «حکایت الکتریک عاشق» (۱۳۸۳) را در مولوی اجرا کردم. نمایش «مجنون آن بوسه بریده گلو که لیلا سر به دار کرد» (۱۳۸۸) را هم روی صحنه بردم. رضا بهبودی و پرستو گلستانی هم بازی می‌کردند ولی جلوی اجرایش را گرفتند. نمایش «سه مرثیه هذیان» را هم در همین راستا کار کردم. در نمایشنامه‌هایم همزمان دو شاخه زبانی را پیش می‌برم. قرار نیست آدم‌ها همیشه آواز بخوانند ولی با موسیقی آوایی و قطعه‌های اپرت روبه‌رو می‌شویم. اساسا اعتقادی به تئاتر موزیکال ندارم. تاریخ این را می‌گوید که تا زمان «هنریک ایبسن» زبان نمایشی و زبان نظم از هم جدا نبود. کتاب «شاعری» یا «فن شعر» ارسطو، فیلسوف یونانی هم گواه این ماجراست. یعنی اینکه، شاعران، قصه‌های خودشان را به شکل دراماتیک در می‌آوردند. موزیسین‌ها و خواننده‌ها و گروه‌های آیینی هم در اجراهای‌شان حضور داشتند. جالب است که در حال حاضر در «برادوی» آمریکا هم به تئاتر موزیکال بازگشته‌اند. تعلق من هم به این نوع از نمایش است. در تعریف سنتی تئاتر، افرادی مثل ارسطو تئاتر را با واژه‌هایی مانند «کاتارسیس» یا «تزکیه» آمیخته‌اند و دو عنصر زبان و موسیقی از اجزای اصلی شاکله آن هستند. متاسفانه در ایران از این امر غفلت کرده‌ایم. بسیار اصرار دارم که این دو عنصر را در کارهایم جدی بگیرم و پیش ببرم.


نقدهایی هم به زبان نمایشی نویسندگان مطرح تئاتر ایران وارد می‌شود. برخی منتقدان تاکید می‌کنند که زبان آرکائیک، زبان شاعرانه و زبان منشیانه باید با وجوه دراماتیک انباشته شود ولی در بیشتر آثار این نویسندگان اغلب شاهد زبان غیر دراماتیک هستیم. این موضوع هم قطعا برای شما چالش‌برانگیز بوده است.
حقیقتا چالش بزرگی است. نمایش «آنچه می‌شنوی ساز کج کوک سکوت است» را به مناسبت سالگرد تاسیس کارگاه نمایش روی صحنه بردم که در شب دهم توقیف شد! آن نمایش تک بازیگر بود ولی چهار رقصنده و چند موزیسین هم در کنار بازیگر روی صحنه بودند. فرم زبانی دیگری را برایش به کار گرفتم. برخی از نویسندگان ما قبول ندارند که تئاتر برای ما نیست و وارداتی است. تئاتر غربی را باید آموخت و سپس آن را با فرهنگ و زبان ایرانی آمیخته کرد. خلاقیت اصلی پس از یادگیری اصل درام شکل می‌گیرد. «پابلو پیکاسو» هم ابتدا نقاش بزرگی در سبک کلاسیک بود. هیچ‌کس نمی‌دانست که او در خلوتش روی چه چیزی کار می‌کند. بعد هم سبک جدیدی را خلق کرد. بدون تعارف برخی از اصول اولیه درام را بلد نیستیم. خیلی خوشحال شدم که دیدم سالن‌هایی درست شده است و کارهایی مثل «بینوایان» که من اصلا پای دیدن چنین آثاری نمی‌نشینم در آنجا اجرا می‌رود. چرا سالن‌هایی مثل «تالار وحدت» را برای چنین آثاری کنار گذاشته بودند؟ وقتی نمایش «دندون طلا» (۱۳۷۸) در تئاتر شهر کار شد. مجله‌ای برای این نمایش درآوردیم که بعد هم ما را از تئاتر شهر بیرون کردند. آنجا گفتیم که اگر این نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شود در ادامه نتیجه‌ بدی خواهد داشت که با چشم می‌بینید. دو سال و نیم تئاتر شهر خوابید. هر نمایشی روی صحنه می‌رفت دیگر فروش نداشت. برای اینکه اتفاق بدی شکل گرفته بود. تالار وحدت هم به این وضع دچار شده است. نمایش «ریچارد سوم» حمیدرضا نعیمی نتوانست توفیق نمایش «سقراط» را پیدا کند. جواب خیلی ساده است. اساسا اعتقاد دارم اگر نمایشی درست درباره سقراط کار شود آنچنان مخاطبی نخواهد داشت و شاید سالن چهارسو را پر کند. پس کارهای دیگری باید بکنید تا تالار وحدت را پر کنید. باید بپذیریم که این نمایش‌های پاپیولار (مردم‌پسند) هستند که مردم فراوانی به دیدنش می‌روند؛ همراه آن می‌خندند و حال می‌کنند.
نقاط مثبت و منفی تئاتر خصوصی را چگونه می‌بینید؟
زمانی در کانون کارگردانان خانه تئاتر بودم. داریوش مهرجویی و کیومرث پوراحمد تصمیم گرفتند که تئاتر روی صحنه ببرند. اکثرا موضع گرفتند که این‌ها کار نکنند. اعتقاد داشتند که وقتی تئاتری‌هایی مانند دکتر علی رفیعی و محمد رحمانیان تصمیم به فیلمسازی گرفتند خیلی آنها را اذیت کردند. من هم گفتم به آنها بگوییم که از تئاتر دانشگاهی شروع کنند! بنابراین پیشنهادی دادم - البته مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئاتر هیچ ارتباطی با هم نداشتند پس اثری روی یکدیگر هم نداشتند - عنوان کردم که تالار محراب را به کارگردان‌های سینما اختصاص بدهیم که در آنجا تئاتر کار کنند و این سالن‌ها را پر طرفدار کنند. کیفیت فنی و هنری این سالن هم بسیار بالا است. اگر مهرجویی در این سالن اجرا برود کلی تماشاگر هم با خودش می‌آورد. نکته مهم این است که سالن‌ها در همه جای دنیا هویت و اعتبار دارند. مثلا به کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه نگاه کنید. در تابلو اعلانات آنها پوستر چسبانده‌اند که: «اجرای «هملت» به نویسندگی ویلیام شکسپیر.» نه اسم بازیگر و نه اسم کارگردان می‌بینید. اعتبار و هویت سالن مهم است. ملت هم برای این نمایش‌ها صف می‌کشند. اعتبار تماشاخانه اعتماد مردم را ایجاد می‌کند. زمانی نمایش «گربه روی شیروانی داغ» با بازی مدونا (خواننده و بازیگر آمریکایی) اعلام پیش فروش بلیت کرد. مردم از دو،سه سال قبل از اجرا شروع به پیش‌خرید بلیت کردند! پیش‌فروش حضوری هم بود. وقتی نمایش «داگ‌ویل» هم با بازی نیکول کیدمن در «برادوی» روی صحنه رفت، چنین اتفاقی افتاد. در این وضعیت تکلیف تماشاخانه، هنرمندان و مردم روشن است. وقتی وارد سالن نمایشی خاصی می‌شوید به خوبی می‌دانید که چه نماشی را می‌بینید. در ایران از این خبرها نیست. از زمانی که دوستان تئاتری وارد خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی شدند آیین‌نامه‌ای را برای تئاتر خصوصی تنظیم کردند. این نوع از تئاتر بسیار بیمار است و بیماری خودش را هم به سالن‌های دیگر سرایت داده است. سالن‌های خصوصی تماشاگران سالنی مثل ایرنشهر را هم دزدیده‌اند. فضای باز دارند و سلبریتی‌ها را هم آورده‌اند. جالب است بدانید که سالن‌های خصوصی در محدوده پوشش، دیالوگ، قصه، فضای داستانی و ... آزادتر از سالن‌های دولتی هستند. در سال ۱۳۹۱ نمایشی را برای تئاترشهر ارائه دادم. اداره نظارت و ارزشیابی به من گفت که این نمایش برای این سالن ۱۶ صفحه ممیزی دارد؛ ولی اگر می‌خواهید در سالن سمندریان اجرا بروید، بدون هیچ مشکلی امضا می‌زنیم!
یعنی هنرمندان را به سمت سالن خصوصی هل می‌دهند؟
این غلط مبتذلی است. ممیزی برای همه باید یکسان باشد یا اصلا باید حذف شود. دولت باید تکلیف خودش را روشن کند. دولت اگر نظارت روی سالن‌ها را می‌خواهد باید پول بدهد. دولت نبایدبدون کمک مالی بر تئاتر نظارت کند. دولت باید به سالن‌های خصوصی کمک کند تا مدیران سالن‌های خصوصی هم فشار روی هنرمندان را کم‌تر کنند. در آیین‌نامه جدید - که هنوز منتشر نشده است - به این موضوعات پرداخته شده است.
قیمت بلیت را چگونه می‌بینید؟
قیمت‌ تمام کالاهی اساسی مردم بالا رفته و چند برابر شده است و باید بلیت آثار فرهنگی هم بالا برود. مشکل ما این است که قیمت‌ها چهار برابر شده است و باید درآمدها هم چهار برابر بشود. قیمت بلیت ما هم به سمت‌۲۰۰ هزار تومان خواهد رفت.
سایر اخبار این روزنامه
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در کنفرانس خبری مشترک با همتای سوری خود اعلام کرد که روند انتقال سامانه اس-300 به سوریه آغاز شده است جهانبخش‌محبی نیا نخبگان قدیم و چالش‌های جدید آیا جدا شدن و عملکرد منفرد چهره‌های اصلاح طلب از جریان های جناحی نشانه افتراق اصلاح طلبان است؟ نمایندگان برای اتهام‌زنی به دیگران مصونیت ندارند روایت سوم شخص غایب از جلسات تخیلی در نشست خبری چهارمین دوره جشن ملی مترجمان مطرح شد توجه‌ به مترجمان آثار ایرانیان و انتخاب مترجم محبوب مردمی سامانه‌ها ی اقتصادی پراکنده غیر یک پارچه و موقتی چه هزینه‌هایی ایجاد می‌کنند؟ مجمع‌الجزایر سامانه‌های موقت گفت‌وگوی «ابتکار» با مجتبی محمدی؛ سربازی که قهرمان حادثه تروریستی اهواز شد یک سرباز واقعی! دادستان تهران: متهم سکه ثامن یک روز قبل از تشکیل پرونده با همسرش از کشور خارج شد روزبه حسینی در گفت‌وگو با «ابتکار» از نمایش «سیم و سُرمه» می‌گوید دولت نبایدبدون کمک مالی بر تئاتر نظارت کند از جمله نفحات انسانیت اسحاق جهانگیری: روند محرومیت‌‌زدایی در هرمزگان تسریع شود میانجیگرى لاوروف براى سوریه