سودای ناپلئونی ماکرون

خبر حضور وزیر دفاع فرانسه در پایگاه این کشور در امارات شاید در نگاه اول برای کسانی که با پایگاه های نظامی حاشیه خلیج فارس آشنایی دارند موضوعی تکراری باشد. انگلیس، فرانسه، آمریکا و بسیاری از اعضای ناتو در کشورهای حاشیه خلیج فارس حضور نظامی دارند و در فصل های مختلف شاهد سفر وزیران دفاع این کشورها برای سرکشی به این پایگاه ها هستیم. اما برای کسانی که تحولات یک سال گذشته را دنبال می کنند، این بازدید پیام های دیگری را به دنبال داشت. چند ماه قبل و با آغاز عملیات ائتلاف سعودی برای اشغال الحدیده، یک گردان نیروی نظامی تکاور فرانسوی در این عملیات حضور داشتند که تلفات سنگینی متحمل شدند.
این تنها حضور نظامی فرانسوی ها در منطقه نیست. سال گذشته نیز خبری مبنی بر کشته شدن یک تکاور فرانسوی در نوار مرزی عراق و سوریه منتشر شد که نشان می دهد فرانسوی ها بدون هماهنگی با دولت مرکزی در بغداد یک گروهان نیروی ویژه را در مرز سوریه و عراق مستقر کرده اند و در حال انجام  عملیات های خاص هستند.
پیش از این نیز فرانسوی ها با تاسیس یک پایگاه نظامی عملا اولین کشور اروپایی بودند که در سوریه بدون اجازه دمشق ورود کردند و دست به تاسیس پایگاه نظامی زدند. این پایگاه که در شمال سوریه قرار دارد از پایگاه های مهم نیروهای نظامی حاضر در سوریه است. حملات جنگنده های فرانسوی در رهگیری و هدف قرار دادن عناصر داعش در عراق و سوریه و شلیک موشک علیه اهداف دولت مرکزی سوریه و نیروهای هم پیمان از دریای مدیترانه دیگر اقدامات فرانسوی ها در طول یک سال گذشته است. نباید فراموش کرد فرانسه در ماه های گذشته حجم تجارت تسلیحاتی خود را در منطقه غرب آسیا افزایش داد و دو بازار عربستان و امارات را پس از فروشندگان سلاح های آمریکایی تسخیر کرد. علاوه بر تمام موارد فوق، حضور نظامی فرانسوی ها در افغانستان و افزایش نیروی نظامی در این کشور همانند آمریکا نشان از عزم جدی پاریس برای کنشگری امنیتی در غرب آسیا دارد.
راهبرد آمریکا خروج از غرب آسیا و استقرار در شرق آسیا تا سال 2020 است. آمریکایی ها مایلند هرچه سریع تر هزینه های حضور نظامی در غرب آسیا را کاهش دهند و برای مهار چین به سمت شرق آسیا بروند. پاریس می داند این خروج نیاز به آلترناتیو دارد و کشورهای منطقه ای بدون حضور نظامی آمریکا در معرض فروپاشی امنیتی قرار خواهند گرفت. بر همین اساس با افزایش حضور نظامی در این منطقه و استفاده از تاریخچه سیاسی پس از جنگ جهانی دوم و نفوذ در کشورهای غرب آسیا برآن است از این فرصت پیش آمده بهترین استفاده را داشته باشد. همه می دانند فرانسه در وضعیت بد اقتصادی قرار دارد و طرح فرگزیت (جدایی فرانسه از اتحادیه اروپا) به یک چالش جدی برای احزاب سیاسی این کشور تبدیل شده است. ماکرون نیز دریافته برای جذب سرمایه های سرگردان چاره ای جز دوشیدن کشورهای حاشیه خلیج فارس ندارد و برهمین اساس باید با استفاده از فضای ایران هراسی به وجود آمده توسط آمریکا، بهره خود را از این فضا ببرد. سفر وزیر دفاع فرانسه به امارات در همین راستا قابل تحلیل است. امارات حالا یکی از وارد کنندگان اصلی سلاح از فرانسه شده و علاوه بر هواپیمای نظامی و غیر نظامی، سلاح های مختلف انفرادی، ماشین های سبک و سنگین، ناوچه های جنگی و خودروهای رزمی را در فهرست خرید از پاریس قرار داده است. ماکرون مطمئنا می داند عربستان با افزایش 212 درصدی واردات سلاح نیازمند حمایت امنیتی و سیاسی دیگر عضو شورای امنیت است و برای دوران پسا آمریکا از منطقه، پاریس یک شریک راهبردی  برای ریاض محسوب می شود. فرانسه هم اکنون رتبه ششم جهان را در صادرات تسلیحات به نام خود زده و بیش از 6 درصد سهم بازار سلاح جهان را در اختیار دارد.


 به نظر می رسد باید «ماکرون» را یکی از مهم ترین روسای جمهور فرانسه در عصر معاصر دانست. او توانسته با جذب و همراهی افکار عربستان، امارات و حتی اردن و دیگر کشورهای عضو اتحادیه عرب و حاشیه خلیج فارس، تلاش خود را برای افزایش سطح راهبردی در منطقه به کار گیرد و موفقیت هایی نیز به دست آورد. فرانسه می داند ماکرون سودای ناپلئونی دیگر را در سر دارد و این ریسک یا در تمام ابعاد فرانسه را نجات می دهد یا همچون آمریکا چیزی جز هزینه کردن از جیب شهروندان کشورش برای فرار از منطقه، دستاوردی نخواهد داشت.