کشور را عبرت کره شمالی کردند خود عبرت نگرفتند(یادداشت روز)

وقتی کسی از «مقاومت» کره شمالی در برابر آمریکا می‌گفت یا می‌نوشت، می‌گفتند و می‌نوشتند طرف به سمت کره شمالی غش کرد. اما وقتی
کره شمالی مذاکره با آمریکا را از سر گرفت، به سمت همین کره شمالی غش کردند.
گفتند و نوشتند و تحلیل کردند، «کره شمالی هم به این نتیجه رسیده که باید با آمریکا مذاکره کرد» (بخوانید باج داد) تا نتیجه بگیرند، اگر با آمریکا مذاکره کرده‌اند، اشتباه نکرده‌اند، هرچند فریب و شکست خورده باشند. به بهانه آغاز مذاکرات آمریکا و کره شمالی تا توانستند به «مقاومت» حمله کردند در حالی که هنوز، نه به بار بود و نه به دار. گفتند الگوی هواداران مقاومت در سیاست خارجی، شده کره شمالی، اما همین که مذاکرات
کره شمالی با آمریکا شروع شد الگویشان شد همین کره شمالی!


گفتیم، کره شمالی از برجام و بدعهدی‌های آمریکا در برابر ایران عبرت گرفته، چرا باید با کشوری که مثل آب خوردن زیر تعهداتش می‌زند، مذاکره کرد. این منطق از سوی آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم هم تایید شد: «آمریکایی‌ها به برخی از کشورهای شرق آسیا پیغام می‌دهند که بیا با ما مذاکره کن، مگر دیوانه شده‌اند که با شما مذاکره کنند.» حتی نوشتیم،
کره شمالی اگر مذاکره با آمریکا را از سر گرفته، با تجربه برجام جلو خواهد رفت. تحلیل کردیم، این اولین مذاکره بین دو کشور نیست که آن را «بی‌سابقه» و حتی «تمام شده» می‌نامید. پیش‌بینی هم کرده‌ایم که احتمال به نتیجه رسیدن، این مذاکرات «ضعیف» است چرا که همه چیز کره شمالی به توانایی نظامی‌اش است و کیم جونگ اون با آن جوانی‌اش هم می‌فهمد نباید بر سر همه چیزش مذاکره کرد آن هم وقتی طرف مذاکره‌اش آمریکاست. پاسخ دادند، کیهان اعتراف کرد، مقاومت در برابر آمریکا نتیجه‌اش این می‌شود که همه چیزت بشود توانایی نظامی!
برجام کمک بزرگی به پیونگ یانگ کرد و متاسفانه ایران عزیز شد عبرت کره شمالی! نحوه مذاکره ما با آمریکایی‌ها بر سر توان هسته‌ای‌مان، نه فقط برای کره که برای خیلی‌ها درس عبرت شد، اما برای این جماعت عبرت نشد. هشدار دادیم از عبرت دیگران درس بگیرید. آمریکا دوست و دشمن نمی‌شناسد و ملاک، منافع رژیم صهیونیستی و منافع خودش است، ایران را عبرت دیگران نکنید. در مقابل، این هشدارها و زنگ‌های خطر، گزارش‌ها تحریف شد و تحلیل‌ها روی جملات تحریف شده رفت و اینگونه عبرت کره شمالی شدیم...
اما کره شمالی چگونه مذاکره کرد؟ پیونگ یانگ به همان تعدادی که آمریکایی‌ها تاکید کرده‌اند، «اول خلع سلاح کامل بعد لغو تحریم‌ها» تاکید کرده «تبادل مرحله به مرحله امتیازات». کمتر از 4 ماه از دیدار اون با ترامپ گذشته. کره شمالی بنا بر اعلام منابع رسمی و اطلاعاتی همین کشورهای غربی و کره جنوبی، نه تنها از توانایی‌های اتمی و موشکی خود نکاسته است، بلکه بر آنها افزوده و آن طور که همین منابع غربی می‌گویند، دست پر هم از این مذاکرات خارج شده است. نمونه فراوان است. به این دو نمونه توجه کنید:
«در حالی که کره شمالی از پاییز گذشته به دستاوردها و منافع سیاسی زیادی دست یافته ولی آمریکا دست خالی مانده است... ویکتور چا، دیپلمات سابق آمریکایی که بیش از 10 سال با کره شمالی در حال مذاکره بوده است، می‌گوید، کره شمالی هر آنچه را که می‌خواسته در شرایط کنونی به دست آورده است... این پیروزی شامل آزمایش موفقیت‌آمیز موشک‌های بالستیک قاره‌پیما طی سال گذشته، شرکت در بازی‌های المپیک زمستانی، آشتی و بهبود روابط دیپلماتیک با پکن، و دیدار تاریخی کیم جونگ اون با مون جائه این در آوریل(فروردین) در روستای «پانمون جون» بوده است. ولی شاید بزرگ‌ترین دستاورد رهبر کره شمالی، دیدار تاریخی و بی‌سابقه در ماه ژوئن(خرداد) با ترامپ در سنگاپور بوده است، جایی که او توانست ادعاهایی که او را دیکتاتور جهانی عنوان کرده بودند را تغییر دهد... از آن زمان به بعد، کاهش تحریم‌های چین موجب بهبود شرایط اقتصادی
کره شمالی شد و مبادلات تجاری چین و کره شمالی با رونق فزاینده‌ای همراه گشت، بدون آنکه پیونگ یانگ تسلیحات هسته‌ای خود را تسلیم کند. بر عکس به نظر می‌رسد کره شمالی فعالیت‌های هسته‌ای خود را تقویت کرده است، میزان غنی‌سازی اورانیوم و سوخت برای کارخانه‌های هسته‌ای افزایش یافته است و کره شمالی تاسیسات جدیدی را برای مخفی کردن زرادخانه تسلیحات هسته‌ای ایجاد کرده است تا تلاش‌های بازرسان خارجی را منحرف کند.»(رویترز)
ژنرال «رابرت بی‌آبرامز»، فرمانده آمریکایی و کاندیدای مورد نظر ترامپ برای هدایت نیروهای آمریکایی در شبه جزیره کره خطاب به کمیته خدمات مسلح سنا: «لغو رزمایش‌ها یکی از درخواست‌های کره شمالی بود. لغو این رزمایش‌های نظامی باعث تحقیر ارتش آمریکا در شبه جزیره شده اگر چه این اقدام ریسکی محتاطانه بود تا شاید کره شمالی برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارد...
توانمندی متعارف و هسته‌ای کره شمالی همچنان قابل توجه است و پیونگ یانگ همچنان تهدیدی قابل توجه برای آمریکا به‌شمار می‌رود.»(فاکس نیوز)
ممکن است گفته شود، علت موفقیت کره شمالی در این مذاکرات، ریاست جمهوری فرد احمقی مثل ترامپ بر آمریکاست. که در پاسخ باید گفت، اگر این استدلال را هم درست بگیریم، در این که ما درس عبرت
کره شمالی شدیم، خللی ایجاد نمی‌شود. ممکن است مثل سابق، با استناد به یکی دو جمله از این وجیزه دوباره بنویسند که کیهان به سمت کره شمالی غش کرد که اینجا هم می‌گوییم، موضوع اصلا «کشور» نیست، «روش» مذاکره است. نه فقط ما که هر آدم عاقلی به سمت روشی می‌رود که نتیجه بدهد ضمن این که وضعیت کشور عزیزمان ایران اصلا قابل مقایسه با کره شمالی نیست. ایران کجا کره شمالی کجا؟ بحث بر سر استقبال از روش‌های منطقی و عقلانی است حالا این روش از سوی هرکسی که می‌خواهد استفاده شود.
ما مخالف مذاکره و گفت‌و‌گو نیستیم. مذاکره زمانی که معنایش «مذاکره باشد» عالی است و باید هم وارد آن شد. به شرطی که فوت و فن مذاکره را هم بدانیم. مذاکره زمانی «بد» و «خطرناک» است که مثلا در میانه جنگ باشیم و موضوع مذاکره سلاح و توانایی نظامی‌مان باشد و حریفمان هم کشوری به غایت بدعهد باشد. آمریکا طی دو سال گذشته سوای از برجام، زیر چند تعهد بین‌المللی زده است؟ ضمن اینکه موضوع مذاکره «موشک‌های آمریکا» که نیست موشک‌های ایران است. آیا قرار است در این مذاکرات بر توانایی‌های موشکی‌مان اضافه شود؟!
ممکن است بگویند با این مذاکرات توانستیم آمریکا را منزوی کنیم. یا همه دنیا فهمیدند، آمریکا قابل اعتماد نیست. که در پاسخ باید گفت، اگر به این نتیجه رسیدید و دنیا را هم به این نتیجه رساندید که آمریکا قابل اعتماد نیست، پس این همه اصرار برای مذاکره مجدد برای چیست؟! ضمن این که، مگر هدف از مذاکره منزوی کردن آمریکا بود؟ هدف اعلامیِ طرفداران مذاکره با آمریکا آیا چیزی جز گشایش اقتصادی بود؟!
وضعیتی که امروز در آنیم، نتیجه همین شکل مذاکره کردن است. امروز برجام هست، اروپا هم به ما می‌خندد، آمریکا هم (به زعم مدعیان اصلاحات)، منزوی شده و نمی‌تواند در شورای امنیت علیه ما جو سازی کند، قطعنامه‌ای هم علیه ما صادر نمی‌شود. خب اینها همه خوب و عالی. اما نتیجه؟ آقایان! دلار در همین فضای دوستی و اعتماد! به مرز 20 هزار تومان رسیده. برجام و مذاکره و خنده و حمایت‌های زبانی که قادر به کنترل قیمت سیب زمینی و گوجه فرنگی نباشند به لعنت خدا هم نمی‌ارزد، می‌ارزد؟!
معتقدیم، وضعیت اقتصادی امروز، حاصل برجام است. برجام فقط توان هسته‌ای کشور را نگرفته، اراده برخی مسئولین را هم گرفته است. حقیقتا عجیب است که با وجود این همه خسارت، امید برخی هنوز به برجام است. امید به چیزی که مرده، نتیجه‌ای بهتر از چیزی که در آنیم نباید داشته باشد. «انفعال» دولت شاید به دلیل همین امید واهی باشد. امید همیشه هم خوب نیست. باید دید به چه امید بسته‌ایم؟ برای این که عمق افتضاح را متوجه شویم کافی است به یاد داشته باشیم، تا همین چند ماه پیش دعوا بین اصلاح‌طلب و اصولگرا بر سر این بود که دولت دهم دلار را 3000 تومان به روحانی تحویل داد یا 3300 تومان(اختلاف بر سر 300 تومان بود) اما امروز بحث بر سر افزایش لحظه به لحظه قیمت دلار است. افزایش 2000 تومان 2000 تومان دلار. بحث بر سر  دلار18 هزار تومانی است! امروز بحث از چرایی انفعال دولت و بی‌توجهی‌اش به راهکارهای عملی کارشناسان اقتصادی است. بحث بر سر این که، با وجود آگاهی دولت از تاثیر شبکه‌های بی‌در و پیکر اجتماعی در دامن زدن به آتش این فتنه اقتصادی و امنیتی، چرا هیچ اراده‌ای برای مهار آن دیده نمی‌شود؟ مگر با مدیریت همین شبکه‌های اجتماعی دلار شبانه و در تعطیلی بازار و صرافی‌ها، افسار پاره نکرد؟ امید به برجام تا آنجا اراده را از برخی مسئولین گرفته که، با وجود آگاهی از تاثیر این شبکه‌های بی‌در و پیکر کنترل‌شونده از آن طرف آب، اراده‌ای برای سر و سامان دادن به آن را هم ندارند، ارائه راه‌کار‌های دقیق علمی برای مهار افسار ارز پیشکش.

جعفر بلوری