سیدعلیرضا کریمی=سردبیر

خیلی‌ها از من پرسیدند چرا وزیر بهداشت در پاسخ به درد دل شهروند بجستانی چنین گفت. پاسخ روشن است؛ فاصله میان مسئولان و مردم عمیق شده است. مگر ممکن است فردی که در پایان ماه منهای انواع و اقسام امتیازها و پاداش‌ها، صافی 20 میلیون تومان (البته اگر مُرقانون رعایت شده باشد) در جیب‌اش می‌رود با فردی که یک میلیون و پانصد هزار تومان دریافت می‌کند یک مدل فکر کند و حرف بزند؟! خیر محال است. اظهارات وزیر بهداشت بی‌ادبانه یا به اصطلاح غیربهداشتی بود اما نباید فراموش کرد که بسیاری از مسئولان دیگر هم در اصل همین‌گونه با مردم سخن می‌گویند اما کادوپیچ شده! فی‌المثل وقتی رئیس سابق بانک مرکزی در برابر نگرانی‌های مردم صرفا می‌گوید «حباب» است و «می‌ترکد» به استهزا گرفتن مردم است. تفاوت اینجاست که گروه دوم حفظ ظاهر می‌کند اما قاضی‌زاده‌ها‌شمی
رک و بی‌پرده سخن می‌گوید.
بنده چندی پیش در جلسه‌ای که عده‌ای از آقایان نشسته بودند خلاف روند جلسه گفتم که تنها برای سه ماه، تمام مسئولان، چه دولتی، چه غیردولتی و چه فرادولتی به اندازه یک کارگر حقوق بگیرند و خودشان هم برای خرید به فروشگاه بروند. فکر می‌کنم تنها در این شرایط است که آقایان کمی از درد مردم کوچه و بازار با خبر می‌شوند. اینکه مدام در سفر اروپایی باشی، حقوق چند ده میلیونی بگیری، بیزینس میلیاردی داشته باشی، راننده و خدم و حشم داشته باشی، برایت چراغ قرمزها را سبز کنند تا لحظه‌ای در خیابان‌های پرترافیک پایتخت معطل نشوی آن هم در شرایطی که زیر باد کولر خودرو میلیاردی نشستی مشخص است وقتی منِ روزنامه‌نگار می‌نویسم «مردم درد و مصیبت دارند» کک ات نمی‌گزد.
خداوکیلی از آغاز سال که بحران ارزی آغاز شده و تاکنون استمرار داشته و از بوهایی که از نیویورک می‌آید به نظر ادامه خواهد داشت کدام مقامی حداقل یک ساعت بین مردم


رفته است؟
تقریبا هیچ. آری؛ چند نفری رفتند که آنان هم بیشتر نمایش و شو بود برای رهایی از تیغ استیضاح. سوگمندانه باید عارض شوم روز به روز بر فاصله میان مسئولان و مردم افزوده می‌شود و کسی هم حاضر نیست فکری عاجل در این باره کند و گویی همه سرشان به کار خودشان گرم است. دولتی‌ها در تعلیق‌اند، مجلسی‌ها به فکر انتخابات و باقی هم... (درست است؛ فعلا دیوار مجلس و دولت برای نقد کوتاه‌تر و کم هزینه‌تر است!).
حرف آخر اینکه؛ مردم ایران زمین صرفا به دنبال اصلاح هستند و عنادی و کینه‌ای ندارند. قاطبه آنان وقعی نمی‌گذارند به اصوات ناهنجاری که از خارج بلند است. خاصه آنکه در ماجرای حادثه تروریستی اهواز دست براندازان و اتاق‌های فکرشان «رو» شد. آنان ایرانی سخن می‌گویند اما ایرانی‌ها را نمی‌فهمند تا جایی که وقتی طاهای 4 ساله شهید شد اربابانشان اجازه ندادند از لفظ «تروریست» استفاده کنند. آن خارجی‌ها هم که بماند. امید همه اصلاح در داخل است؛ قدری مردم‌داری، وطن پرستی و درایت لازم است.