قاب‌هایی از ایران و جهان

مجید مسعودی ‪-‬ رخدادهایی هستند که در جریان اصلی رسانه‌ای قرار نمی‌گیرند و در حاشیه هستند. حال این در حاشیه بودنشان، یا به سبب این است که چندان توجهی جلب نمی‌کنند یا اینکه توجهی هم جلب می‌کنند اما در نگاه بسیاری چندان اهمیتی ندارند. مثلا این‌که جاسیندا آردرن، نخست وزیر نیوزیلند بچه شیرخواره‌اش را بر می‌دارد می‌برد نیویورک و آن‌طور عاشقانه نگاهش می‌کند و می‌بوسدش و یک دیپلمات نیوزیلندی دیگر آن‌طور انسانی به بچه «بوجی موجی» می‌کند، درست که توجه زیادی جلب کرده است و درست که خیلی‌ها آن عکس را می‌بینند و احتمالا برایش ریسه می‌روند، اما خب چنین قابی که برخواسته از عمیق‌ترین عواطف آدمی است، وقتی کنار شلتاق دیشب ترامپ قرار گیرد، در جریان اصلی رسانه‌ای گم می‌‎شود؛ ملت می‌گویند «بیخیال؛ مادرانگی سیری چند!؟ فعلا گیر قیمت دلار و سکه و چه و چه هستم!»
در ایران خودمان که خیلی چیزها اصلا دیده نمی‌شود. مثلا همه می‌دانیم که در استان‌های نابرخوردار، کودکان بسیاری هستند که یا به مدرسه نمی‎روند یا اگر هم می‌روند، امکانات آموزشی درست و درمانی ندارند. این‌ها را همه می‌دانیم؛ اما فقط می‌دانیم. یعنی هی باید به یاد افکار عمومی آورده شود که اوضاع این‌گونه است؛ به یاد آورده شود تا اهمیت موضوع از دست نرود. این موضوع وقتی اهمیت دارد که یک رویکردی هم در حال تقویت است که معتقد است به هزار و یک دلیل نباید دردها را برجسته کرد. نگارنده منتقد چنین رویکردی است؛ تفصیلش بماند برای بعد. منظور این‌که در جوی که به صورت اراده‌گرایانه قرار است از انعکاس دردها جلوگیری می‌شود، برخی قاب‌ها در حاشیه می‌روند؛ باید تلاش کرد به متنشان آورد.
امروز نگاهی انداخته‌ایم به برخی از این قاب‌های در حاشیه. از عواطفی که در تصویر جاسیندا آردرن و فرزندش موج می‌زد، تا تصاویری از بازی تیم‌های فوتبال زنان ایران و اردن که در تهران برگزار شد و عکاسان برای اولین بار توانستند چنین دیداری را عکاسی کنند و عکس‌ها هم در خبرگزاری‌های رسمی منتشر شد و آب از آب تکان نخورد، تا حالت چهره نماینده ایران در سازمان ملل، موقعی که ترامپ آن خزعبلات را در باب ایران گفت، تا شوخیِ – به‌زعم اپل – تلخ هواوی با خودش، تا عکس یوزپلنگ‌های ایرانی که حالا پیدا کردنشان سخت شده است و دست آخر حال و روز مستمعان وزیر جوانی که گویا سودای ریاست جمهوری هم در سر دارد.
سایر اخبار این روزنامه