اقتصاد نفتی فوتبال

محمد هدایتی - مسائل اقتصادی، توازن قدرت در فوتبال آسیا را کاملا دگرگون کرده است‌. حالا چشم‌انداز فوتبال آسیا بیشتر از زاویه کشورهایی چون چین و کشورهای حوزه خلیج‌فارس نگریسته می‌شود و همه اینها به مدد سرمایه‌گذاری‌های کلان مالی در فوتبال است‌. وقتی تیم‌های ما در لیگ قهرمانان آسیا به مصاف تیم‌های کشورهای حاشیه خلیج‌فارس می‌روند، بیشتر از مسائل و تحلیل‌های فنی پای متغیرهای اقتصادی به میان آورده می‌شود. اینکه پولی که این تیم‌ها برای یک بازیکن خارجی پرداخت کرده‌اند شاید برابری کند با هزینه کل فصل یک تیم ایرانی‌. در چنین شرایطی طبیعی است که آنها دست بالا را داشته باشند‌.
جدا از مسائل مدیریتی، شاید آنچه دست ما را برای نزدیک به سه دهه از جام باشگاه‌های آسیا کوتاه کرده توان مالی اندک باشگاه‌های ایرانی باشد. این چند سال اختلاف مالی، وجه دیگری از خود را نشان داده است‌. بسیاری از بازیکنان ملی‌پوش ایرانی راهی تیم‌های اماراتی و قطری شده‌اند؛ امری که طبیعتا به تضعیف باشگاه‌های ایرانی و کاهش کیفیت لیگ داخلی منجر می‌شود‌. فوتبال ما کماکان با استانداردهایی غیرحرفه‌ای اداره می‌شود، نظام مالکیت آن با مشکلات اساسی مواجه است؛ فوتبالی دولتی و رانتی که عملا عرصه چندانی برای توسعه ندارد‌.
دولت حاضر نیست پایش را از فوتبال بیرون بکشد و از سوی دیگر با در نظر گرفتن مواردی چون عدم رعایت کپی‌رایت و نبود حق پخش تلویزیونی زمینه برای فعالیت بخش خصوصی هم فراهم نشده است‌. غالب افراد یا گروه‌هایی که به نام بخش خصوصی وارد فوتبال شده‌اند پیوندهای وثیقی با قدرت دارند و از منابع رانتی بهره‌مند هستند. آنها چندان دل در گرو اصول حرفه‌ای فوتبال ندارند و از این‌رو است که تقریبا هیچ یک تاکنون موفق نبوده‌اند‌. این وضعیت چشم‌انداز رقابت تیم‌های ایرانی با دیگر تیم‌های آسیایی به ویژه تیم‌های عربی خلیج‌فارس را تیره می‌کند، به ویژه با آگاهی از این نکته که در پی تغییراتی صورت گرفته در اقتصاد جهانی فوتبال، این کشورها در مرکز تحولات مالی فوتبال قرار گرفته‌اند‌.
بحران مالی سال 2008 تاثیر خود را در فوتبال هم نشان داد‌. کاهش هزینه‌های تیمداری در غرب مهم‌ترین تجلی این تغییرات بود‌. بلافاصله تغییر دیگری رخ داد‌. اینکه بازار فوتبال به یکباره متاثر شد از ورود سرمایه‌گذارانی غیرغربی‌. پای چینی‌ها و عرب‌ها به میان آمد‌. در فاصله چند سال این سرمایه‌گذاران بخش عمده سهام چند تیم بزرگ را خریدند، اسپانسر اصلی 20 تیم بزرگ شدند، نام شرکت‌هایشان بر ورزشگاه‌های بزرگ نقش بست و بدین ترتیب خود را در سطح اول فوتبال جهان جاگیر کردند‌. پرسش مهم در تمام این سال‌ها مساله بازگشت سرمایه بوده است‌. اینکه این هزینه‌های گزاف، آیا به سود هم منجر می‌شود یا نه‌. کسانی که روی این مساله کار کرده‌اند پاسخ‌های متفاوتی را مطرح می‌کنند اما این اتفاق نظر وجود دارد که این سرمایه‌گذاری‌ها صرفا معطوف به کسب سود نیست بلکه متغیرهای سیاسی و هویتی هم در ان نقش بازی می‌کنند‌. شرکت‌های بزرگ عربی فوتبال را به ابزاری برای شناسایی و معرفی خود بدل کرده‌اند. از طرف دیگر پیوند خوردن منافع خود با تیم‌های پرطرفدار غربی را بخشی از پروژه بزرگ امنیتی می‌دانند‌. این هزینه‌ها اما فقط در خارج از مرزها نیست‌. جدا از جاه‌طلبی‌های بزرگ مثل میزبانی قطر از جام‌جهانی 2020، در لیگ‌های داخلی این کشورها هم هزینه‌ها سیر صعودی در پیش گرفته‌اند. طبق اعلام فیفا، امارات، عربستان و قطر در سال‌های 2015 و 2016 جزو 20 کشور پرهزینه در زمینه ترانسفر بازیکن بوده‌اند‌. حالا لیگ‌های این کشورها سودای رقابت با لیگ‌های برتر جهانی را دارند. فراموش نکنیم که مسائلی چون معافیت مالیاتی می‌تواند حتی بازیکنان بزرگ را وسوسه کند‌. لیگ امارات در پنجره تابستانی 2016، 50 میلیون دلار برای 81 بازیکن پرداخت کرده است که بیش از 26 نفر آن برزیلی بوده‌اند‌. لیگ عربستان بیش از 31 میلیون دلار برای 72 بازیکن پرداخت کرده است که 14 نفر آنها برزیلی بوده‌اند‌. در قطر، تنها باشگاه‌های شهر دوحه 50 میلیون دلار برای پنج بازیکن پرداخت کرده‌اند‌. هرچند این هزینه‌ها با انتقاداتی هم مواجه شده‌اند که مهم‌ترین آنها ناکارآمدی بازیکنان جذب شده بوده است اما در درازمدت طبیعی است که تاثیر خود را بر توسعه فوتبال می‌گذارد‌. مساله را نباید صرفا به دلارهای نفتی تقلیل داد. مگر اقتصاد ما چیزی غیر از نفت است‌. ویژگی فوتبال نفتی ما ناکارآمدی است و انواع فساد و رانت‌ها، در کشورهای دیگر اما در کنار این مسائل فوتبال روی ریل توسعه قرار گرفته است‌. برای تغییر شرایط چاره‌ای جز دگرگونی مناسبات موجود در فوتبال نداریم‌. قبل از هر چیز مساله مالکیت مطرح است‌. این سیستم دولتی با این ویژگی‌ها کارساز نیست، بخش خصوصی واقعی و غیروابسته هم وجود ندارد‌. احتمالا و با وجود این شرایط فوتبال ما تا مدت‌های قابل پیش‌بینی به درجا زدن البته با موفقیت‌های مقطعی ادامه خواهد داد.
hedayati.mohammad@yahoo.com