امام حسین(ع) نهضتش را از رنگ قبیله‌ای پیراسته نگه داشت

استاد فلسفه دانشگاه تهران با بیان اینکه «کاش ما نیز مانند یاران امام حسین در جامعه قدم برداریم»، گفت: شب عاشورا و سخنان امام حسین (ع) در جمع یارانش واقعه تأمل برانگیز و شگفت انگیزی است، زیرا درحالی که تکلیف اجتماعی آنها برای دفاع از حق تمام شده است، به یاری امام حسین (ع) می‌روند.
به گزارش ایسنا، در نخستین شب از سلسله نشست‌های «عاشورا و امروز ما» که شنبه شب با همکاری انجمن اندیشه و قلم، خانه اندیشمندان علوم انسانی و بنیاد اندیشه و احسان توحید برگزار شد، سید محمدرضا بهشتی، استادیار فلسفه دانشگاه تهران در سخنانی با موضوع «عاشورا و دوراهی مسئولیت فردی و اجتماعی»، گفت: شب عاشورا، واقعه‌ای است که گفته می‌شود امام حسین(ع) بیعت خود را از یارانش برمی‌دارد. این واقعه عجیب است، چه کسی چنین کاری انجام می‌دهد؟ به نظر من به همان اندازه که شگفت‌انگیز است، تأمل برانگیز هم هست. علی القاعده هیچ کس در چنین شرایطی،  کسانی که اطرافش هستند را پراکنده نمی‌کند.
وی در پاسخ به این پرسش که «ماجرای کربلا چگونه آغاز شد؟»، گفت: ماجرا با تلاش بنی‌امیه برای تحمیل بیعت به امام حسین(ع) و وادار کردن او بر صحه گذاشتن بر این حاکمیت و همچنین تأیید روال و مشی این حکومت آغاز شد؛ آن هم براساس قرارداد صلحی که حدود ۲۰ سال پیش از آن میان امام حسن مجتبی(ع) و معاویه بسته شده بود. معاویه در این سال‌ها تقریبا تمام بندهای پیمان را زیر پا گذاشته بود. امام حسین(ع) تا 20 سال کماکان به این قرارداد متعهد است ولو اینکه این قرارداد دائما از سوی طرف مقابل نقض شود. ایشان نمی‌خواهد آغازگر نقض این قرارداد باشد؛ چنان که در هر مورد، وقتی بندی از بندهای این قرارداد شکسته می‌شود، اعتراض می‌کند. براساس نامه‌هایی که امام حسین(ع) در این باره به معاویه ارسال کرده است، این موضوع را نشان می‌دهد که این دو در چه موضعی و جبهه‌هایی با هم تقابل دارند. حسین بن علی تخلف‌هایی را که از جانب حاکمیت به نام جانشین پیامبر و به صورت خلافت و دین انجام می‌شود، گوشزد می‌کرد. در یک مورد حتی جلوی خراجی که به شام می‌رود را می‌گیرد.
بهشتی در ادامه گفت: امام حسین(ع) در وصیت به محمد بن حنفیه، اعلام موضع می‌کند و پیش‌بینی می‌کند که در آینده به چه چیزهایی متهمش خواهند کرد. متهم به استفاده از زمام قدرت برای بهره‌برداری از اموال عمومی، متهم به فتنه‌گری و آشوب، کفر، ارتداد و … می‌شود، بنابراین  سعی می‌کند که از طریق این پیام کوتاه، اهدافش را آشکار کند.


بهشتی اضافه کرد: امام حسین(ع) در این پیام خود، می‌گوید که من از روی شرارت و سرکشی از این شهر خارج نمی‌شوم و همچنین از روی فساد، تباه‌خواهی، ستم و ستم‌گری هم خروج نمی‌کنم. تنها هدف من، اصلاح در امت جدم است. بنابراین تلاش من این است که خود را از هرگونه شایبه‌ای که ممکن است در این مسیر بوجود بیاید، مبرا کنم؛ مانند برابری‌خواهی قبیله‌ای. قابل توجه است که در نامه امام‌(ع)‌، حمایت قبیله‌ای هم مطرح نمی‌شود، هرچند براساس عرف، قبایل از یکدیگر حمایت می‌کردند اما امام حسین(ع) تنها می‌گوید، کسی که  در این مسیر با من همراهی کند، با این پیش‌بینی به طلب شهادت آمده و کسی که همراهی نکند بداند که نصرت و پیروزی از آن او نخواهد بود. همین، نه درخواست می‌کند و نه بنی‌هاشم را وعده می‌دهد که اگر با من همراه شوید چنین و چنان خواهد شد. امام حسین(ع) تلاش می‌کند نهضتش را از رنگ قبیله‌ای، پیراسته نگه دارد.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به پاسخ با اکراه امام علی(ع) به دعوت مردم از ایشان برای خلافت بعد از عثمان، تأکید کرد: تلاش امام حسین(ع) برای جلب حمایت مردم کوفه نیز بعد از فراخوانی است که اتفاقا از سوی آنها مطرح می‌شود و وظیفه اجتماعی امام حسین باعث می‌شود او نهایتا به سمت کوفه حرکت کند.
بهشتی همچنین تصریح کرد: این لحظه یعنی تا شب عاشورا این تکلیف اجتماعی بر گردن حسین بن علی(ع) است که همت خود را بگذارد. اما در شب عاشورا به نقطه‌ای می‌رسیم که بعید است دیگر بتواند کاری انجام دهد. البته به هر قیمتی هم قرار نیست به این نقطه برسد. بنابراین تعهد اجتماعی او در شب عاشورا تمام می‌شود. اما از این به بعد چه؟ امام حسین(ع) در این لحظه خطاب به یارانش می‌گوید که اینجا نقطه‌ای است که تکلیف اجتماعی بر ما تمام شده است. این‌ها اگر دسترسی به من پیدا کنند به تعقیب شما نمی‌پردازند بنابراین از این فرصت استفاده کنید و بروید.
بهشتی همچنین با اشاره به ماجرای حضرت عیسی، حواریون و پتروس افزود: امام حسین(ع) به یارانش می‌گوید می‌دانم شما صادقید با این حال این مسیر دیگر تصمیم شخص من است زیرا به نظر می‌رسد دیگر وظیفه اجتماعی ما تمام شده است و من شما را به همراهی با خودم ملزم نمی‌کنم. هرکسی هم می‌خواهد این کار را بکند اراده شخصی اوست‌. چقدر با ارزش است وقتی می‌شنویم افرادی که در مجلس حاضرند برمی‌خیزند و می‌گویند که ما همراه تو هستیم؛ نه از آن جهت که بر ما بیعت داری بلکه ما هم می‌خواهیم زندگی باعزتی در راه حق داشته باشیم.