تکلیفی بزرگ در برابر عاشورا . . .

محمدرضا حکیمی- یکی از حقیقت‌های اجتماعی که در مبارزات سازنده و روشنگر، باید ژرف و پیگیر رعایت شود، روشن کردن ذهن جامعه است نسبت به اعمال جباران و ستم‌گستران‌.
جامعه اگر ستمگران را از روی تقلید از عده‌ای روشنفکر و مدعی آگاهی بشناسد، این شناخت تقلیدی نیرویی که باید داشته باشد نخواهد داشت‌.
از اینجاست که یکی از مهم‌ترین وظایف آگاهان، نشر و تثبیت این آگاهی است، در همه قشرهای اجتماع‌.
و این امر که یاد شد (روشن کردن ذهن جامعه نسبت به حاکمیت) در حرکت عاشورا به خوبی عملی گشت و جامعه آن روزِ اسلام، خوب شناخت که با چه کسی و چه کسانی سر و کار دارد و چه کسانی به نام اسلام، در جامعه اسلامی حکومت می‌کنند؟


عاشورا، از لحظه آغازین خویش، یعنی خروج از «مکه» در روز «ترویه» (روز هشتم ماه ذیحجه که مسلمانان متوجه مکه مکرمه‌اند و هر کس امکانی دارد می‌کوشد تا در حج شرکت جوید، به‌ویژه مجاوران)، زلزله‌ای خروشناک و گسترنده بود، که معیارها را دگرگون کرد و پرچم رسالتی بزرگ را برافراشت و مرزهای صیانت قرآن را استوار گرداند و بنیاد جامعه منحرف اسلامی آن روز را (که از سیاست قرآن و اقتصاد قرآنی و قضاوت قرآنی و عدالت قرآنی و تربیت و اخلاق قرآنی دور افتاده بود و خصلت‌های جاهلیت از نو در آن زنده شده بود و تبعیض و تفاوت در آن حضور داشت و تکاثر و سرمایه‌داری حاکم بود و سستی و مردگی بر آن فضا حکومت می‌کرد)، به لرزه درآورد ‌. ‌. ‌. ‌. ‌. عاشورا‌. ‌. ‌. ‌.
- حاکمیت ضد قرآنی دربار دمشق را مطرود اعلام نمود
- افکار تخدیر شده را به خود آورد‌.
- آن دسته از اصحاب پیامبر (ص) و عالمان و محدثان و بزرگان مسلمین را که می‌پنداشتند در برابر اوضاع انحرافی جامعه اسلامی هیچ تکلیفی ندارند محکوم کرد‌.
- زهدپیشگان صوفی مشرب را (که محصول نفوذ فرهنگ‌های بیگانه در اسلام بود و – اغلب – موید ستمگران و موجب تحذیر اذهان و سستی در حکومت‌های اجتماعی و انقلابی بودند) رسوا ساخت‌.
- اعتبار واعظان و عالمانی را که در جو اختناق زندگی می‌کردند و پذیرای ذلت بودند کاست‌.
- ماهیت اسلام را که حاکمیت حق و عدل است از نو مطرح کرد.
- حکومیت تحمیلی و صددرصد غیرمشروع یزید را باطل خواند.
- نظام انبیایی فراموش شده را که شالوده آن بر اجرای عدالت – در همه جا و برای همه کس – است به یادها آورد‌.
- خصلت‌های جاهلیت را که زنده شده بود به سوی نابودی راند.
- به نسل‌های پرشور جوان تفسیر زندگی آموخت
- بی‌ثمری کار عالمان و فقیهانی را که در مسجدها و مدرسه‌های تابع حکومت ظالم به کار علم و درس مشغول بودند نشان داد‌.
- پوچی عمر عابدان و زاهدانی را که به زهدی گسسته از تعهدهای اجتماعی و تحرک‌های اقدامی دل خوش کرده بودند برملا ساخت.
- نشان داد که دین خدا امانت الهی است که هر گاه زمامداران در نگاهداری آن خیانت کنند، هیچ چیز مهم تر از مبارزه با آنان نیست‌.
- یادآور شد که انسان ودیعه خدایی است که هر گاه حاکمیت‌ها مسیر او را منحرف سازند، مهم‌ترین تکلیف ایستادن در برابر آنهاست‌.
- اذان‌های بی محتوای آن روز و آن حکومت را محتوا بخشید‌.
- نمازهای بی‌خروش آن روزگاران را تغذیه کرد‌.
- زندگی با ظالمان را – که به جز غرق شدن در منجلاب تسلیم و انحراف و ذلت‌پذیری چیزی نیست – از مرگ رنج‌آورتر خواند‌.
- مرگ در راه آزادی و عدالت را سعادت کامل دانست.
- رسالت انسان را یادآوری کرد.
- حماسه قرآنی را تحقق بخشید.
- جوهر تزکیه و تعلیم را که رکن رسالت الهی است به تبلور آورد.
- روزهای یکسان گذر بی خورشید را از تاریکی رهانید.
- همت‌های سست آسایش طلب را منفور ساخت.
- مردانگی و دلاوری‌ها را رواج داد.
- آیات جهاد را بر در و دیوار آبادی‌ها نقش کرد
- طنین فریاد عدالت را در گوش لحظه‌ها انداخت
عاشورا، فریادهای شورگستر پیامبران را – دوباره – در گوش‌های سنگین فرود آورد و خون قرآن را در قلب‌های مرده جاری ساخت‌.
عاشورا . . . . . . . . .
و اکنون در این زمان ما مسلمانانیم و تکلیفی بزرگ در برابر عاشورا . . . . . . . .