«ابتکار» دلایل همراستایی روسیه و عربستان با تحریم‌های نفتی ایران را بررسی می‌کند

دوستیِ دوست و دشمن!
محمدرضا ستاری
عدم توجه به واقعیت‌های موجود می‌تواند ما را در عرصه دیپلماسی بین‌المللی درگیر مسائلی همچون از پشت خنجر زدن، خیانت کردن یا توطئه کند؛ در حالی که عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی، عرصه تامین منافع بازیگران است که در این میان مفاهیمی از قبیل دوستی دائمی یا دشمنی دائمی معنایی ندارد.
کمتر از دو ماه مانده به موعد دور دوم تحریم‌های ایران که این بار صنعت نفت را هدف قرار گرفته است، موافقت روسیه و عربستان برای افزایش تولید نفت موجب اعتراض شدید ایران نسبت به این اقدام شد. در همین راستا حسین کاظم‌پور اردبیلی، نماینده ایران در اوپک در گفت‌وگویی با پایگاه خبری شانا با اشاره به تلاش‌های عربستان و روسیه برای تولید بیشتر نفت و جبران کاهش صادرات ایران گفت که این کشورها بازار نفت را به گروگان گرفته‌اند.


او ضمن انتقاد از سیاست‌های نفتی این دو کشور گفت که ایران همواره نسبت به رفتار آنها هشدار داده اما این هشدارها در کوتاه مدت تاثیری نداشته است. بی‌شک این هشدارها و نحوه برخورد عربستان و روسیه با ایران در تاریخ ثبت خواهد شد و آیندگان خواهند فهمید بر خلاف ایران که برای ثبات بازار نفت و عرضه مطمئن انرژی به مصرف‌کنندگان تلاش کرده است، عربستان و روسیه به استقبال تحریم یکی از تولیدکنندگان اوپک رفته‌اند. نماینده ایران در اوپک همچنین روسیه را متهم کرد که با نزدیک شدن به عربستان سعی می‌کند از شرایط موجود به بهترین نحو استفاده کند.
دورخیز برای گرفتن سهم بازار ایران
پیش از این ماجرا که به گفته تحلیل‌گران به عنوان دورخیز تولیدکنندگان نفت برای گرفتن سهم ایران از بازار تلقی می‌شود، ریک پری وزیر انرژی آمریکا در دیدار با همتایان روسی و عربستانی خود، این دو کشور را به افزایش تولید ترغیب کرده بود. این امر زمانی تحقق یافت که آمریکایی‌ها ضمن رایزنی با شرکای نفتی ایران از قبیل کره‌جنوبی، ژاپن و هند از آنها خواستار توقف یا کاهش چشمگیر خرید نفت از ایران بودند. این مهم توسط کره‌جنوبی و ژاپن به مرحله اجرا در آمده و در مورد هند نیز طبق برآوردها کاهش 35 تا 50 درصدی خرید نفت از ایران را طی روزهای آینده شاهد خواهیم بود.
در این میان منابع مطلع اعلام کرده‌اند که با توجه به سازگاری پالایشگاه‌های هندی با نفت ایران، این قول به آنها داده شده که نفت عراق به دلیل مشابهت با نفت ایران جایگزین کمبود انرژی این کشور خواهد شد.
از حرف تا عمل به صفر رساندن
صادرات نفت ایران
در همین راستا، چند ماه قبل که تحلیل‌گران غربی با اشاره به ساختار و ظرفیت بازار امکان پوشش خلاء نفتی ایران را رد کرده و به صفر رساندن، صادرات نفت ایران را نوعی مانور سیاسی تلقی کرده‌ بودند. اما در این میان هر چه به روزهای تحریم نفتی ایران نزدیک می‌شویم گفته می‌شود که با توجه به ظرفیت تولید روسیه و نیز عدم مشکل ساختاری برای افزایش تولید عربستان (حداقل در ظاهر) امکان پر کردن این خلاء نفتی ممکن است. در چنین شرایطیالبته مسائلی از قبیل رشد اقتصاد جهانی، تغییرات آب و هوایی و نیز از مدار خارج شدن برخی از تولیدکنندگان نفت مانند لیبی یا عراق می‌تواند به میزان زیادی در راهبرد تحریم نفتی آمریکا علیه ایران خلل ایجاد کند، اما این موضوع در حال حاضر و روی کاغذ بر خلاف پیش‌بینی‌های گذشته برای اعمال فشار حداکثری بر علیه ایران شدنی است. در این خصوص منابع آگاه معتقدند که تمامی تئوری‌های نفتی طی 10 سال گذشته زیر و رو شده و نباید با ذهنیت شوک نفتی و افزایش قیمت نفت به مانند گذشته به طراحی استراتژی بازی در این زمین مهم پرداخت. اکنون آمریکا از وارد کننده نفت، تبدیل به صادرکننده شده و افزایش قیمت نفت با توجه به ذخایری مانند نفت شل و گاز مایع LNGمی‌تواند به نفع این کشور تمام شود. سابق بر این هرگونه ایجاد خلل در جریان انرژی به خصوص از سوی خاورمیانه می‌توانست به میزان زیادی برای کشورهای غربی چالش ایجاد کند، اما با تغییر ساختار و شرایط بین‌المللی اکنون این آمریکا است که به شدت از ایجاد خلل در بازار انرژی استقبال می‌کند. این امر با توجه به ذخایر زیاد آمریکا می‌تواند برگ برنده‌ای در جنگ اقتصادی علیه رقبای ایالات متحده باشد و از همین رو است که افزایش تولید نفت از سوی روسیه و عربستاننه صرفاً به دلیل همراهی با تحریم‌های نفتی ایران بلکه برای باقی ماندن در بازار انرژی در بلندمدت است.
چه کسی از افزایش قیمت نفت سود می‌برد؟
کاهش صادرات نفت ایران و خلاء آن در بازار انرژی موجب افزایش قیمت نفت می‌شود. باید دید این افزایش قیمت در کوتاه مدت به نفع چه کشوری و در بلند مدت به نفع کیست؟ هرگونه افزایش قیمت هر چند می‌تواند منابع سرشار ارزی را روانه کشورهای تولید و صادرکننده نفت کند اما متعاقب آن این مساله باعث سرمایه‌گذاری و افزایش تحقیق و توسعه روی انرژی‌های تجدیدپذیر در کشورهای صنعتی خواهد شد. به همین دلیل در بلندمدت این افزایش قیمت به نفع کشورهای صنعتی برای عبور از نفت و به ضرر تولیدکنندگان برای از دست رفتن بازارهای‌شان خواهد شد. همانطور که اشاره شد موضوع اقتصاد بدون نفت و سعی و تلاش غرب برای عدم وابستگی به آن به نظر ناظران مربوط به تئوری‌های دهه 70 و 80 میلادی است که این امر به واسطه تغییر معادلات، مفاهیم و ساختارهای انرژی جهان از جنبه کارکردگرایی، تفاوت‌های عمده‌ای را نسبت به قبل تجربه می‌کند.
بازی دو سر برد اروپا
در این میان عدم توجه به واقعیت‌های موجود می‌تواند ما را در عرصه دیپلماسی بین‌المللی درگیر مسائلی همچون از پشت خنجر زدن، خیانت کردن یا توطئه کند؛ در حالی که عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی، عرصه تامین منافع بازیگران است که در این میان مفاهیمی از قبیل دوستی دائمی یا دشمنی دائمی معنایی ندارد. در همین راستا است که برای مقابله با استراتژی تحریم‌ و فشار باید به این واقعیت‌های جهانی توجه داشت. دلخوش کردن به اقدامات حمایتی در چنین شرایطی هر چند جزء مهمی از راهبردهای هر کشوری محسوب می‌شود، اما نمی‌تواند تمامی بار عبور از فشار را بر دوش بکشد. به عنوان مثال همین بحث اخیر کمیسیون اروپا مبنی بر ایجاد راهکاری برای دور زدن تحریم‌های ایران از طریق طراحی شبکه‌ای مشابه بورس هر چند می‌تواند در شرایط فشار برای ایران مفید باشد، اما قطعاً در میان مدت به صورت دوجانبه به سود طرف مقابل و به زیان ایران خواهد بود. طبق طرح جدید اروپا، قرار است سازوکاری به وجود بیاید که به عنوان مثال آلمان در ازای دریافت نفت از ایران سیستم اعتباری را ایجاد کند که به جایش ایران از ایتالیا کالا بگیرد. یعنی نوعی سیستم تهاتری که در این میان علاوه بر نفع اروپایی‌ها برای صادرکردن کالا به ایران، ممکن است شبکه‌ای از رانت را برای وارد کردن چنین کالاهایی در کشور ایجاد کند.از سوی دیگر اکنون اروپا به سبب بستگی‌های زیاد اقتصادی و تجاری به آمریکا به دنبال راهکاری برای استقلال بیشتر از ایالات متحده است و همین استراتژی به اسم حمایت از ایران، در نهایت به سود آنها برای مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا تمام خواهد شد.