روزنامه ایران
1397/06/22
گزارش فرهنگی پناهگاهی بهنام سینما
نرگس عاشوری
خبرنگار
حال خوب مخاطب و شرایط اجتماعی امیدوارکننده، کیفیت خوب فیلمها و چیدمان مناسبشان در اکران، سالنسازی مناسب سینما و پردیسهای سینمایی، بردن جشنواره فیلم فجر در سطح شهر یا... مؤلفههایی هستند که از آنها بهعنوان عوامل پاتوق شدن سینما در سال 95 یاد میشود؛ سالی که گیشه سینما درخشید و در پنج ماهه نخست سال با فروش 90 میلیارد تومانی ستاره اخبار سینما شد؛ البته این میزان رشد تنها مربوط به میزان فروش نمیشد و تعداد تماشاگرهای سینما نیز در پنج ماهه نخست سال برابر با کل سال 94 بود. در پنج ماهه نخست سال 96 اما اگرچه آمار و ارقام از فروش قابل قبول سینمای ایران حکایت داشت، میزان میانگین تعداد مخاطب نسبت به سال 95 کاهش نامحسوسی داشت و نسبت به زمان مشابه در سال قبل کاهش6.5 درصدی را تجربه کرد. سال 97 وارد ششمین ماه سال شده است و آمار و ارقام روی کاغذ، از فروش قابل قبول سینمای ایران در پنج ماهه نخست سال و حفظ تعداد مخاطبان خبر میدهد، آن هم در شرایطی که از مؤلفههایی که در سال 95 بهعنوان دلایل آشتی مخاطب یاد میشد شاید تنها سالنسازی مناسب سینما باقی مانده است.
تهدید یا فرصت؟
بهانه بررسی دلایل فروش سینما در سال 95 اگر رشد چشمگیر میزان مخاطب و آمار فروش فیلمها بود اما در نیمه نخست سال 97، گیشه سینما نه از جهت افزایش مخاطب بلکه به جهت حفظ میزان مخاطب قابل توجه است. در شرایطی که انتظار میرود با نبود مؤلفههایی چون شرایط اجتماعی امیدوارکننده و حتی کیفیت و چیدمان مناسب فیلمها در اکران، گیشه سینما را تحت تأثیر قرار دهد اما همچنان مخاطبان به سینما روی خوش نشان میدهند. در بررسی دلایل اقبال مخاطب به سینما در نیمه نخست سال 97 و بخصوص در وضعیت اقتصادی و اجتماعی دو ماه اخیر، مهمترین عامل به اعتقاد کارشناسان همچنان سالنسازی مناسب سینما و افزایش پردیسهای سینمایی است. مجید مسچی مدیر عامل مؤسسه سینماشهر در این باره به «ایران» میگوید: «سال گذشته حدود 100 سالن به ظرفیت سالنها اضافه شد. سالنهایی که جزو سیاهی لشکر نیستند و همگی فروش قابل ملاحظهای دارند. ضریب اشغال و مراجعه مخاطبان در این سینماها خیلی بیشتر از سینماهای معمولی است چون چندین سالن دارد و هر فیلم به محض ورود به عرصه اکران ظرف یکی دو ماه جای خود را پیدا میکند یعنی به فروش میرسد و لازم نیست یک زمان طولانی طی شود تا به شکل جدی وارد چرخه اکران شوند.» اما فارغ از افزایش ظرفیت نمایش، به گفته او آنچه بهعنوان معلول شرایط روز میتوان اشاره کرد این است که در شرایط سخت رکود اقتصادی صنایع سرگرمی مثل سینما که اتفاقاً این روزها کمهزینهترین آن هم هست رونق بیشتری میگیرد. در رونق گرفتن گیشه اما طبق گفته تحلیلگران سینما، نکته مهم دیگری مستتر است که امکان دارد این فرصت را به تهدید تبدیل کند. با نگاهی کلی بهجدول فروش چند هفته اخیر میتوان پی برد فیلمهایی که در صدر فروش قرار گرفتهاند عمدتاً فیلمهای طنز هستند که بر اساس شرایط موجود به لحاظ روحی و روانی ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کردهاند اما آنچه در این میان بهعنوان زنگ خطر به گوش میرسد تنزل سلیقه مخاطب به خاطر تعریف غلطی است که این فیلمها از قالب کمدی ارائه میدهند. اگر چه فیلمهای کمدی هرساله صدرنشین جدول اکران هستند اما بهعنوان نمونه در سال 95 در کنار فیلمهایی چون «من سالوادور نیستم» و «50 کیلو آلبالو»، فیلمهای اجتماعی همچون «گذشته» و «ابد و یک روز» هم در میان شش فیلم پرفروش سال قرار گرفت، در شرایطی که این روزها آثار اجتماعی توفیق کمتری در جذب مخاطب داشتهاند. فارغ از کیفیت فیلمهای اجتماعی و ضعف فیلمسازان این حوزه در انتقال پیام، حساسیتها و نظارتها باعث شده این آثار در برقراری ارتباط با مخاطب ناموفق بوده و از این رقابت جا بمانند. توصیه تحلیلگران سینمایی به سیاستگذاران این حوزه، از یکسو توجه به تنوع سلیقه و ایجاد فضای آزادانهتر برای فیلمسازان اجتماعی و از سوی دیگر ایجاد خلاقیت و تغییر نگاه به آثار طنز برای حفظ سلیقه مخاطب و اساساً حفظ مخاطب در ایام پیشرو است.
یادداشت
سرگرمی کمهزینه
سیدجمال ساداتیان
تهیهکننده
سینمای امریکا سال گذشته حدود یک میلیارد و 250 میلیون فروش بلیت داشت؛ یعنی در این کشور در یک سال هر نفر به طور متوسط 4 بار به سینما رفته است یا در کره جنوبی به طور متوسط در یک سال هر نفر 5 مرتبه به سینما رفته است. این آمار در مقایسه با وضعیت سینمای کشورمان نشان میدهد که در نگاه کلی ما چندان هم در جذب مخاطب موفق نبودهایم. در حالی که مردم ایران پیش از انقلاب جزو سینماروترین مردم جهان بودند. در دهه 60 نیز در یک دورههایی سرانه یک و نیم بار سینما رفتن برای هر فرد را داشتیم؛ اما امروز از اینکه از هر سه نفر یک نفر به سینما میرود حس رضایت داریم چون در یک دوره آنقدر ریزش مخاطب داشتیم که شرایط امروز را امیدوارکننده ارزیابی میکنیم. در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود بحران اجتماعی و اقتصادی هنوز مردم به سینما میروند و به تعبیری این بحران تأثیرش را بر میزان فروش فیلمها نگذاشته به اعتقاد من دلیلش ارزان بودن سینما در قیاس با دیگر تفریحات است. امروز بلیتهای سینماهای درجه یک ما با قیمت 15 هزارتومانی عرضه میشود یعنی با ارز امروز هر فیلم یک دلار. از سوی دیگر آمارها نشان میدهد که همه فیلمها به یک میزان مورد استقبال قرار نگرفته است و تنها فیلمهای طنز توانستهاند به لحاظ روانی با مخاطب ارتباط برقرار کنند آن هم به این دلیل که برای دقایقی با کمترین هزینه از دغدغههای روزمره خود فارغ شوند البته همین میزان فروش یعنی حدود 3درصد جمعیت، برای فیلمهای طنز هم خیلی فروش خوبی نیست. شاید اگر فیلمهای اجتماعی هم سر و شکل بهتری داشتند در شرایط امروز میتوانستند مخاطب خود را داشته باشند؛ اما فیلمهای اجتماعی هم به لحاظ کیفیت تولید و هم به خاطر مشکلات ممیزی عموماً در انتقال پیام دچار مشکل هستند.
فیلمهای اجتماعی باید بازگوکننده مطالبات اجتماعی مردم باشند اما عموماً با برچسب سیاهنمایی یا فیلم تلخ مورد ممیزی واقع میشوند که این ممیزی فیلمها را به لحاظ موضوعی الکن میکند، البته همانطور که گفتم بخشی از این کاستی مربوط به سازندگان است که در ارائه موضوع موفق عمل نکردهاند. در پایان این نکته را هم مدنظر داشته باشیم که اگر اکران فیلمهای کمدی با همین روش ادامه پیدا کند تکراری شده و موجب دلزدگی و در نهایت ریزش مخاطب میشوند. فیلمهای طنز هم برای ادامه توفیق در جذب مخاطب حتماً باید ابتکار تازه داشته باشند.
یادداشت
سینمایی برای همه سلایق
امیر حسین علمالهدی
کارشناس سینما
با توجه به افزایش پردیسهای سینمایی طی دو سال اخیر انتظار این بود که سینمای ایران رکوردشکنی کرده و آمار مخاطبان سال 95 را هم جابهجا کند بنابراین تکرار این میزان مخاطب در سال 97 را نمیتوان دستاوردی جدی برای سینمای ایران قلمداد کرد؛ اما اینکه در شرایط اجتماعی و اقتصادی این روزها به جای ریزش مخاطب حفظ مخاطب داشتیم به این دلیل است که در اوضاع اجتماعی سخت مردم بیشتر به سینما میروند تا چند ساعتی فارغ از مشکلاتشان تفریح کنند. این استقبال اگر چه از یک سو میتواند دستاوردی چون رکوردشکنی سینما با فیلمی همچون «هزارپا» را در پی داشته باشد اما از سوی دیگر تهدید جدی برای سینمای اجتماعی است. فیلمهای اجتماعی فروش خوبی ندارد و گزینه اول مخاطب تا اطلاع ثانوی سینمای طنز و کمدی است. با توجه به موانع شورای پروانه ساخت و نمایش در مسیر ساخت فیلم اجتماعی که میخواهد صریح و بدون پرده با مردم صحبت کند، تعادل سینمای اجتماعی و کمدی به هم ریخته است و این زنگ خطری برای سینمای ایران است. به خودی خود ما هم خوشحالیم از اینکه فیلمی فروش 35 میلیاردی داشته باشد اما سهم بخش دیگر سلایق در سینمای ایران چه میشود؟ فراموش نکنیم که سینما دو بال دارد؛ یک بال اقتصادی و یک بال هنر. دو بال اگر در توازن نباشند پرواز میسر نمیشود. سینمای ایران زمانی برنده است که همه سلایق را دعوت کند و برای همه سلایق فیلم داشته باشد. یادمان باشد که سینمای ایران در تمام ابعادش به سینمای اجتماعی مدیون است. پس این وظیفه مدیریت فرهنگی است که با صدور مجوز پروانه ساخت برای گونههای متنوع سینمایی بتواند همه سلایق را به سینما دعوت کند. اگر مراقب نباشیم ممکن است مخاطب ظرف چندماه یا سال آینده فیلم طنز و کمدی را هم پس بزند. از سوی دیگر سینمای ایران باید تکلیفش را در مواجهه با وضعیت اقتصادی مردم روشن کند یعنی به بلیت 15هزار تومانی اصرار نکند. اگر چه با توجه به نرخ ارز، ارزش بلیت یک فیلم سینمایی به یک دلار رسیده است اما با اصرار بر این قیمت و افزایش ندادن روزهای بلیت نیمبها، مخاطبان خود را از دست میدهد. در نهایت کاهش مخاطب سینما بر تصمیم سرمایهگذاران بخش خصوصی که این روزها برای سالنسازی سینما بیشتر از ساخت واحد تجاری تمایل دارند تأثیر خواهد داشت و آنها را در ادامه مسیر دچار تردید خواهد کرد. تأثیر وضعیت تحریم و توابع آن بر میزان مخاطب سینما ممکن است در ماههای آینده بیشتر نمود داشته باشد. سینمای ایران باید استراتژی روشنی داشته باشد و با تشکیل اتاق فکر و کمیته بحران از مخاطب سینما مراقبت کند و تمام سلایق را به سینما دعوت کند نه فقط طرفداران فیلم کمدی را.
سایر اخبار این روزنامه
گزارش فرهنگی پناهگاهی بهنام سینما
مسئولان مانع حملات به تیم ملی شوند
همه علیه ترامپ
صدایی که هرگز نمیمیرد
با تخریب دولت رأی نمیآورند
مهار نقدینگی دربازار بورس
فحشخور امیدواری ملس است!
چرا امید را نمیبینند؟
تأثیر متفاوت نقدینگی در بازار سهام
تشییع پیکر شهدای گمنام امروز در تهران
سلام ایران
گام محکم شاگردان کولاکوویچ در قهرمانی جهان