از سوزن خیاطی تا پوشک

ماجرای گرانی و کمیابی پوشک که این روزها در کنار اوج‌گیری فاجعه‌بار نرخ دلار و سایر ارزهای خارجی فضای جامعه ما را ملتهب کرده با همه جوسازی‌های طنزآمیزی که در افکار عمومی و در فضاهای مجازی درباره آن ایجاد شده، حامل یک پیام بسیار هشداردهنده هم در خصوص وابستگی بیش از حد صنعت و تولید ما به واردات مواد اولیه حتی برای تولید ساده‌ترین کالاهای مصرفی و موردنیاز جامعه همچون پوشک بچه و دستمال کاغذی و دیگر کالاهایی از این دست بوده است‌ که اگر این پیام جدی گرفته نشود، در صورت وضع تحریم‌های جدید آمریکا و همراهی احتمالی برخی از کشورهای صنعتی با آن، آینده بسیار تیره و تاری در انتظار صنعت و تولید ما خواهد بود و بسیاری از واحدهای صنعتی ما در سراسر کشور یا تحت تاثیر تحریم‌ها یا مشکلات ارزی قادر به تامین مواد اولیه مورد نیاز خود از خارج نباشند، محکوم به تعطیلی و توقف فعالیت خواهند شد. اما وابستگی صنایع ما تنها به مواد اولیه وارداتی محدود نمی‌شود چه در نهایت شوربختی اکثریت قریب به اتفاق ماشین‌آلات و تجهیزات صنعتی کوچک و بزرگ ما هم وارداتی و وابسته به خارج است. آن هم خارجی که امروز دولت‌هایی که بخش قابل ملاحظه‌ای از آن جزو دوستان جمهوری اسلامی محسوب نمی‌شوند و این خطر وجود دارد که در صورت حل نشدن مسالمت‌آمیز اختلافات ما با آمریکا و گسترده شدن دامنه تحریم‌های آن کشور، سازندگان ماشین‌آلات و تجهیزات خطوط تولید محصولات مختلف همچون بانک‌ها و موسسات مالی جهان، از ادامه همکاری با ما خودداری ورزند و از این طریق شرایط فاجعه‌بارتر از وضعیت کنونی را برای صنعت و تولید ما به وجود آورند. واقعیت تلخ این است که وابستگی صنعت و تولید ما به مواد اولیه و ماشین آلات و تجهیزات صنعتی خطوط تولید مربوط به دیروز و امروز نیست و این وابستگی از حدود یک قرن پیش که ما به زعم خود تصمیم گرفتیم صنعت و تولیدات صنعتی داشته باشیم آغاز شده و تا امروز ادامه پیدا کرده است. طنز بزرگ این میزان وابستگی آنجاست که در ادوار مختلف برخی از دولتمردان و زمامداران ما بی‌توجه به این واقعیت تلخ شعار خودکفایی و بی‌نیازی به خارج سر داده‌اند. از بابت صنعت و تولید در طول زمان متولیان صنعت ما دچار سوءتفاهم بزرگ در ارتباط با مقوله صنعت‌داری و صنعت‌سازی شده‌اند یعنی ما به جای آنکه به فکر طراحی و ساخت خطوط تولید واحدهای تولیدی خود باشیم و مثل ژاپن و کره و امثال اینها به کشوری صنعت‌ساز تبدیل شویم، با استفاده از پول نفت راحت‌ترین راه که خرید و نصب و راه‌اندازی خطوط تولید از کشورهای صنعتی بوده، انتخاب کرده و در خواب غفلت دلخوش به این بوده‌ایم که به کشوری صنعتی تبدیل شده‌ایم. در حالی که تفاوتی از عرش تا فرش میان صنعت‌سازی و صنعت‌داری وجود دارد. باز در نهایت شوربختی واحدهای صنعتی و اصولا صنعت ما نه‌تنها از بابت مواد اولیه و ماشین‌آلات و تجهیزات موردنیاز خطوط تولید وابستگی محض به خارج دارند که حتی برای تامین قطعات صنعتی آسیب‌دیده خطوط تولید این وابستگی به چشم می‌خورد. طراحی و ساخت ابزارهای دقیق مورد نیاز خطوط تولید که جای خود دارد و در طول یکصد سال گذشته هیچ تلاشی برای ساخت این ابزارها هم که گاه نقش شیشه عمر واحدهای صنعتی را تشکیل می‌دهند به خرج نداده‌ایم. درست برخلاف ژاپنی‌ها که از روی ویرانه‌های جنگ جهانی دوم قد برافراشتند و با روش مهندسی معکوس و کپی‌کشی از روی محصولات صنعتی کشورهای برنده جنگ دوباره خود را به یک کشور پیشرفته صنعتی و سازنده ماشین‌های صنعتی در صنایع مختلف تبدیل کردند. امروز تنها وابستگی کشوری صنعتی چون ژاپن که فاقد منابع نفت و گاز است واردات نفت خام و مواد واسط پتروشیمی از کشورهای نفت‌خیزی چون ایران است که آنها را هم بعد از فرآوری و تبدیل به محصولات نهایی به چندبرابر قیمت به کشور خود ما صادر می‌کنند. به خاطر دارم در دوران تحصیل در مدرسه دارالفنون معلم فرزانه و دوراندیشی داشتیم که در جریان تدریس موضوعات مربوط به خود با بلندنظری و گشاده‌رویی به پرسش‌های مرتبط یا غیرمرتبطی که همکلاسی‌ها از او می‌کردند پاسخ می‌داد. روزی یکی از همکلاسی‌ها که حساسیت زیادی نسبت به صنعت و سودای تحصیل در رشته مهندسی دانشگاه را در سر داشت از آن معلم فرزانه پرسید ما تا چه زمانی به یک کشور صنعتی تبدیل خواهیم شد و نشانه صنعتی شدن کشور ما در آینده چیست؟ با لحنی آرام ولی طنزآمیز گفت ما همین حالا هم چندین کارخانه صنعتی مثل کارخانه ارج یا کارخانه‌های نساجی مثل کازرونی اصفهان و چیت‌سازی تهران و بهشهر در کشور داریم اما هنوز یک کشور صنعتی نیستیم و تنها زمانی می‌توانیم خود را یک کشور صنعتی بدانیم که بتوانیم سوزن خیاطی تولید کنیم. پچ‌پچ همکلاسی‌ها از شنیدن پاسخ آن معلم فرزانه و دل‌آگاه که توانایی در ساخت سوزن خیاطی را به عنوان نشانه صنعتی شدن ایران معرفی کرده بود، فضای کلاس را پر کرد. ما آن روز معنا و مفهوم پاسخ آن معلم فرزانه را که وجودشان اعتبار دارالفنون امیرکبیر محسوب می‌شد، درک نمی‌کردیم‌ اما امروز که بیش از پنج دهه از آن دوران می‌گذرد و همه شواهد و قرائن می‌گوید که بعد از گذشت این مدت زمان طولانی هنوز با وجود داشتن این همه واحدهای صنعتی هنوز موفق به ساختن سوزن خیاطی نشده‌ایم همچنان که برای تولید پوشک بچه قادر به تولید مواد اولیه آن نیستیم و باید آن را از خارج وارد کنیم، ناتوانی فاجعه‌بار در تولید سوزن خیاطی موردنظر آن معلم بزرگوار را در پیرانه‌سر با گوشت و پوست و استخوان خود درک می‌کنیم و به روان پاک آن معلمی که در بیش از نیم‌قرن پیش با قدرت درکی چندین برابر مدیران و متولیان امروز صنعت کشور، ساخت سوزن خیاطی را نشانه صنعتی شدن کشور دانسته بود، درود می‌فرستیم. برملا شدن ناتوانی صنعت ما در تامین مواد اولیه تولید پوشک بچه و بسیاری از محصولات دیگر یک هشدار بزرگ بود تا هم به میزان توانایی خود برای خودکفا شدن پی ببریم و هم اینکه از توهم طولانی‌مدت صنعتی بودن خارج شویم و برای صنعتی شدن به چاره‌جویی بپردازیم.
Kiamehr_gh@yahoo.com