قدرت، فرصت و منفعت‌طلبی

نظام بین‌الملل متشکل از واحدهایی است که هر یک به نوبه خود دارای حاکمیت منحصر بفردی هستند. زمانی قدرت‌های برتر له یا علیه کشورهایی مرتکب اقداماتی جنگ افروزانه می‌شدند اما سرانجام اندیشه‌هایی شکل گرفت و معاهده‌ها و مقررات تعهدآمیزی وضع گردید که به کوتاه کردن دست زورگویان و یا واحدهای جنگ طلب می‌انجامید. «موازنه قوا» یکی از این افکار بود و کاربست آن به شکل حمایت و کمک واحد قوی‌تر به دول مورد تهاجم یا ضعیف‌تر بود؛ هر چند که چنین تفکری گام عملی شایسته‌ای بخود نگرفت؛ به لحاظ کلی معنای «موازنه قوا» در از بین بردن «سنگینی کفۀ ترازو به نفع واحد مهاجم» است. 
یکی دیگر از تعهدات و اندیشه‌ها و یا مقررات نظام بین‌الملل تشکیل جامعه ملل بود که آن نیز بدلایلی چند که جای ذکر آن نیست و در اثر نواقص عملی موجود، جای خود را به سازمان ملل داد. در حقیقت سازمان ملل سازمانی است جهت پیگیری مسائل بین کشورها، صلح جهانی، ایجاد مقررات تنبیه علیه واحدهای متخاصم، خلع سلاح کردن واحدهای زورگو و ... 
نا گفته پیداست کشورهایی که به عنوان اعضای سازمان ملل شمرده می‌شوند در صورت شکایت هر یک از واحدها بر علیه دیگری یا تقاضای بازبینی و بازنگری در مقررات منعقد شده پیشین، واحد مظنون بایستی در برابر مسئله شکل گرفته به ارائه پاسخی مناسب و مقتضی اقدام نماید. به این ترتیب واحدهای بین‌الملل به طور پنهان و یا آشکار به تفتیش یا بازرسی از یکدیگر پرداخته و در صورت اثبات، به تنبیه واحد متخاصم انجامیده و در غیر اینصورت به تبرئه از آن منجر می‌شود و این مهم سوای آنچیزی است که در توازن قوا نام برده شد. در چنین حالتی هیچیک از کشورها در مقامی بالاتر نسبت به دیگران قرار ندارند و صرف اقتصاد عالی و خصوصیت نظامی پیشرفته و ارتشی قوی او را محق در استفاده‌های نابجا و یا ظالمانه علیه دیگر کشورها نمی‌سازد. اما دولتی تحت عنوان ایالات متحده بطور یکجانبه اقدام به عملیاتی ساختن پنداشته‌ها و خواسته‌های خویش (تحریم) کرده است و این را  نمی‌توان بی توجه از تأثیر و تأثرات ناشی از داشته‌های اقتصادی، نظامی و تکنولوژیکی خویش دانست. این امر نه پیرو رویه موازنه قوا و نه حتی تابع مقررات بین‌المللی و شورای امنیت است و بسان حرکت جدیدی در سیاست بین الملل تلقی می‌گردد که نوعی زورگویی در پس آن نهفته است که دولت اخیر را بدون خواست همگان و بی توجه به دیگر واحدها سرامد نظام بین‌الملل در نظر می‌گیرد و طبعاً این موضوع با روح و رویه جهانی در تضاد آشکاری قرار دارد.
جای بحث اینجاست که چنانچه رویه مذکور خیالاً مؤثر افتد پس بایستی در انتظار خطای دولت ایالات متحده نیز بود و این در حالیست که در صورت شکل پذیری چنین خطایی از سوی دولت اخیر، هیچ واحد و یا عنصری در نظام بین‌الملل نیست که در جهت توبیخ آن اقدام نماید. و این مبرهن نوعی نقص در سیستم یا حرکت جدید و سر زده از وی است.


آنچه که رئیس جمهور ایالات متحده را وادار و یا ترغیب به دست یازیدن به اقدامات خودسرانه در خصوص تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان ایران ساخته است وجود و یا در اختیار داشتن نهادهای مالی و اعتباری جهانی و همچنین اهمال کاری و بی توجهی جامعه جهانی و سازمان ملل و دیگر واحدهای عضو (با حق پرداخت عضویت سالانه) نسبت بدان است. این اهمال کاری و تعلل از آنجائیست که امکانات یا نهادهای متعدد فوق از جمله بانک جهانی، صندوق بین‌الملل پول، سوئیفت (هر چند مرکز آن در کشور بلژیک مستقر است) و دیگر سازمان‌های مالی و اعتباری تحت ید آمریکا قرار داشته و چند و چون و فعالیتهای آن در اختیار کامل مقامات این کشور قرار دارد (که این مسئله، خود جای بحث و چون و چرا است) و هیچ کشوری نسبت به این امر معترض نبوده است.
گرچه سرزمین و کشور آمریکا را در مقامی بالاتر بلحاظ نظامی و اقتصادی و تکنولوژیکی و . . . بتوان قرار داد اما صرف این مزایا، آنرا محق و مجاز در انجام اقدامات خودسرانه نمی‌سازد. البته خودسرانه بودن آن بدلایل در اختیار داشتن امکاناتی است که پیشتر اشاره شد. بدین ترتیب دولت ایالات متحده نه تنها در استفاده از قدرت و امکانات موجود و در راستای مقاصد خود سوء استفاده کرده است چه بسا این مهم به نوعی دهن کجی به سازمان مللی است که حتی نیم نگاهی بدان نداشته و بدون جلب توجه نظام جهانی بدان اقدام کرده است.
خروج آمریکا از برجام اگرچه پیش بینی ناپذیر بود اما نادیده گرفتن دیگر اعضاء سازمان ملل و شورای امنیت و بی مقدار پنداشتن دیگر واحدهای نظام جهانی و در عوض خود را ارجح در نظر داشتن، به نوعی «سواری گرفتن» موسوم است. 
اگرچه «دولت منزوی آمریکا» (در گذشته) با دوری از منطقه جنگ جهانی دوم آسیب چندانی ندید و کشورهای فاجعه دیده دست حمایت به سمت او دراز کردند و از آن پس بود که این کشور رفته رفته صاحب قدرت جهانی شد، اما تشکیل سازمان ملل بر خرابه‌های جامعه ملل پیشین و شکل دادن به شورایی تحت عنوان شورای امنیت صرفاً بدان دلیل صورت گرفت تا معضلات و مصائب و مخاصمه‌ها و سرانجام نتایج و تصمیم گیری‌ها توسط سازمان جدید التأسیس صورت پذیرد، نه فردی که نه بویی از توازن قوا برده است و نه از عقلانیت برخوردار و نه پایبند به مقررات بین‌المللی است اما امکانات جهانی در دست آن 
متمرکز است.
*کارشناس ارشد مطالعات منطقه