امام حسین(ع) و علم به شهادت




آیت‌الله عبدالله جوادی آملی


اسماعیل علوی  / عاشورا، زلال‌ترین و شورانگیزترین حماسه تاریخ و الهامبخش همیشه رهروان طریق حق و آزادگى است. حماسه‌اى که رمز پایدار عدالت طلبى و حقیقت جویى را به همراه دارد. حماسه عاشورا در هنگامه زوال ارزش‌ها و غلبه ظلم و ریا و نفاق از افق شهادت سر زد و رسالت خود را جداسازى حق از باطل و نابودى جهل و شرک و ظلم شناساند. در پاسداشت این هویت حماسى در مناسبت ماه محرم، برآنیم تا دربیان درس آموزعالمان دین به روایت حماسه عاشورای حسینی(ع) بپردازیم و براى درک جانمایه این حرکت الهى از سرچشمه‌هاى زلال آن جان را سرشار کنیم.

اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به کربلا رفتند؟ و اگر علم نداشتند، پس روایاتی که دلالت بر علم ائمه(ع) دارد را چگونه باید توجیه کرد؟
پاسخ: گاهی شرایط به‌گونه‌ای است که آدمی، بناچار برای رسیدن به مقصد و مقصود خویش، هر کاری انجام می‌دهد؛ حتی اگر بداند به مرگ او می‌انجامد. حرکت امام حسین(ع) به سوی کربلا نیز چنین بود؛ زیرا انحراف در حکومت اسلامی به جایی رسیده بود که اگر قیام عارفانه آن حضرت و یاران باوفایش نبود، اسلام به پایان رسیده بود: «و علی الإسلام السّلام إذ قد بلیت الأمّه براع مثل یزید» و این انحراف، جز با شهادت امام حسین(ع) قابل اصلاح نبود.
انواع علم ائمه اطهار(ع)
پیغمبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از دو علم برخوردارند: علومی که از راه‌های عادی به دست می‌آید و علومی که از راه‌های غیرعادی و غیرمتعارف به دست می‌آید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلف به تکالیف الهی بودند، مکلف به استفاده از علوم غیرعادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار می‌کردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه می‌داد، از علوم غیرعادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده می‌کردند. پس استفاده از علوم غیرعادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بود، هرگز در استفاده از علوم غیرعادی، از امر خداوند سرپیچی نمی‌کردند. حتی در قضا نیز مأمور بودند که به علم عادی عمل کنند. به همین سبب، پیغمبراکرم(ص) فرمود:
هرگز به قضای من مغرور نشوید و نگویید چون پیغمبر در این نزاع به نفع ما داوری کرد، پس حق با ماست؛ زیرا من نیز در بین شما با شهادت و قسم حکم می‌کنم؛ درحالی که برخی از شما در اقامه دلیلِ مَحکمه پسند، قوی‌تر و خوش بیان‌تر از طرف مقابل خود است. پس هر کسی که من به نفع او حکم کردم، ولی حق با طرف مقابل بود، بداند که قضای من چیزی را تغییر نمی‌دهد، بلکه او قطعه‌ای آتش را به خانه خود خواهد برد: بنابراین، آگاهی ائمه(ع) از سرنوشت غیبی خودشان تکلیف آور نبود. از این جهت از آن علم استفاده نمی‌کردند؛ مگر در مواردی خاص که از سوی خداوند متعال مأمور استفاده از آن می‌شدند؛ وگرنه معیار تکلیف، علم عادی بود، نه علم غیر عادی. از این رو، اگر از راه‌های عادی، به نقشه دشمن پی می‌بردند و شرایطشان همانند شرایط امام حسین(علیه السلام) نمی‌بود، حتماً برای خنثی کردن آن، اقدام می‌کردند.
در برخی روایات آمده است:
امام معصوم(ع) به جزئیات آنچه بر سر او خواهد آمد، آگاهی دارد و این آگاهی را از صحیفه‌ای که در اختیار او قرار می‌گیرد، کسب می‌کند و آنگاه که مأموریت‌های ذکر شده در آن صحیفه به پایان می‌رسد، می‌فهمد که عمر او نیز به پایان رسیده است.
از امام صادق(ع) رسیده است:
قبل از وفات رسول اکرم(ص) خدای عز وجل کتابی را که با مهرهایی از طلا مهر شده بود، بر آن حضرت نازل کرد و گفت:‌ ای محمد! این وصیت تو به نجبای از اهل بیت توست. پیغمبراکرم(ص) از جبرئیل پرسید: نجبای من چه کسانی هستند؟ جبرئیل گفت: علی بن ابی‌طالب و فرزندان او(ع). پیغمبراکرم(ص) آن کتاب را به امیرمؤمنان(ع) داد و به او فرمود یک مهر آن را باز کند و به آنچه در آن است، عمل کند. امیرمؤمنان(ع) چنین کرد و سپس آن را به فرزند خود، امام حسن(ع) داد. او نیز با گشودن مهری به محتوای آنچه در آن بود، عمل کرد. آنگاه آن را به امام حسین(ع) داد. او نیز با گشودن مهر مربوط به خود، دید که در آن آمده است: همراه با گروه خود، برای شهید شدن خارج شو که بدون تو شهادت نصیب آنان نخواهد شد و جانت را به خدا بفروش. او نیز چنین کرد و آنگاه کتاب را به علی‌بن‌الحسین(ع) داد.
استخراج و تنظیم:
دفتر حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام ظله) استان تهران