انقلابي آزاد اندیش

سیدمحمود وقتی به 10‌سالگی رسید، او را برای تحصیل به قم فرستادند. او در قم ابتدا به مدرسه رضویه و سپس فیضیه رفت
طالقانی در چارچوب حوزه علمیه و درس و بحث محدود نماند و چنانکه به عمویش گفته بود، کارهای مهم‌تری در سر داشت
آيت‌ا... طالقانی، اصل بازگشت به قرآن و نهج‌البلاغه و آوردن آن از قبرستان‌ها به متن زندگی مردم را به عنوان هدف و وظيفه اجتماعی خود قرار داد و در سال ۱۳۱۸شمسی، بر اثر اصرار دوستان و آشنایان، تهران را پایگاه فعالیت قرآنی خود قرار داد
جلسات سیار آیت ا... طالقانی، به مسجد هدایت که مدت زیادی از تأسیس آن سپری نشده بود، منتقل شد. از آن پس، این مسجد، از شکل مساجد عادی و کم رونق گذشته درآمد و به چنان کانون سیاسی- فرهنگی تبدیل شد که توانست نسلی را در بطن خود پرورش دهد


هم اقلیت‌های قومی و مذهبی و هم جریان‌های سیاسی غیردینی که سال‌ها علیه حکومت پهلوی مبارزه کرده بودند، برای پیشبرد و تحقق درخواست‌های‌شان به او مراجعه می‌کردند
وی از دوره رضاشاه تا پایان سلسله پهلوی در کانون مبارزات قرار داشت و با مبارزان سیاسی صرف نظر از گرایش‌های فکری پیوند داشت
19 شهریور، سی‌ونهمین سالگرد درگذشت آیت... طالقانی از رهبران انقلاب اسلامی و اولین امام جمعه تهران و رییس شورای انقلاب بود.
سید محمود، فرزند آیت ا... سیدابوالحسن طالقانی، در ۱۵ اسفند ۱۲۹۰ شمسی در گلیرد طالقان متولد شد. او را در پنج‌سالگی به مکتب‌خانه‌ای درزادگاهش فرستادند تا تحصیلات خود را آغاز کند. سید محمود توانست در هفت‌سالگی به خوبی خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه گلیرد بیاموزد؛پس از آن در تهران به مدرسه«ملارضا» درمیدان امین‌السلطان فرستاده شد و «نصاب» و «امثله» و «صرف و نحو» را خواند. سیدمحمود وقتی به 10‌سالگی رسید، او را برای تحصیل به قم فرستادند. او در قم ابتدا به مدرسه رضویه و سپس فیضیه رفت و زندگی جدیدی را آغاز کرد. آیت‌ا... طالقانی پس از فوت پدر، پیشنهاد به عهده گرفتن امامت جماعت مسجدی را که پدرش در آنجا نماز می‌خواند نپذیرفت و به عمویش گفت: «آدم نباید اسلام و مبارزه‌اش را در محدوده خانه و یک مسجد، آن هم در یک محل کوچک چون قنات‌آباد محدود کند. من کارهای مهم‌تری دارم الان هم باید درسم را بخوانم و برنامه‌هایی دارم که باید انجام دهم».
به این ترتیب بعد از مراسم تشییع جنازه پدر، برای ادامه تحصیل به قم رفت و درس‌های آیت‌‌ا... کمره‌ای را با شوق و ذوق خاصی پیگیری کرد. با فراهم شدن امکان سفر به نجف، غیرقانونی به نجف عزیمت کرد و در آنجا از درس خارج آیت‌ا... اصفهانی و حاج شیخ محمد حسین کمپانی و آقا سیدضیاءالدین عراقی استفاده کرد و از آیت‌ا...اصفهانی اجازه اجتهاد اخذ كرد و پس از مدتی به ایران بازگشت. در قم از آیت‌ا... حائری نیز اجازه اجتهاد و از آیت‌ا... مرعشی اجازه حدیث گرفت.
طالقانی در چارچوب حوزه علمیه و درس و بحث محدود نماند و چنانکه به عمویش گفته بود، کارهای مهم‌تری در سر داشت. او از همان اوان کودکی طعم حکومت استبدادی را چشیده بود و بنابراین از همان جوانی مبارزات ضداستبدادی را آغاز کرد. آیت‌ا... طالقانی که بارها مجاهدت‌های مشروطه‌خواهان عليه استبداد را از زبان پدر شنیده بود، اکنون شاهد استبداد مطلقه رضاشاه و سوق دادن جامعه به سوی غرب و تجددگرایی بود.
او با مطالعه احوال مردم استبداد‌زده و مشاهده وضعیت حوزه‌های علمیه و روش و منش پیشوایان دین، چاره درد را در بازگشت به قرآن و نهج البلاغه دید و خودش در این راه پیشگام شد. آیت‌ا...طالقانی در این باره می‌گوید: «از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیر تازیانه و چکمه خودخواهان دیدم. هر شامگاهان در خانه منتظر خبری بودیم که امروز چه حوادث تازه‌ای رخ داده و کی دستگیر یا تبعید یا کشته شده؟ و چه تصمیمی درباره مردم گرفته‌اند؟»
آيت‌ا... طالقانی، اصل بازگشت به قرآن و نهج‌البلاغه و آوردن آن از قبرستان‌ها به متن زندگی مردم را به عنوان هدف و وظيفه اجتماعی خود قرار داد و در سال ۱۳۱۸شمسی، بر اثر اصرار دوستان و آشنایان، تهران را پایگاه فعالیت قرآنی خود قرار داد و چون احساس می‌کرد که جوانان، بیش از دیگر اقشار جامعه از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفته اند، به پیروی از روش پدرش، جلساتی درباره اصول عقاید و تفسیر قرآن را برای جمعی از جوانان و دانشجویان تشکیل داد. او در فواصل این جلسات، چندین بار به طالقان می‌رفت و شب‌ها را در مسجد زادگاهش، مراسم نماز جماعت و سخنرانی برگزار می‌کرد و بعد از نماز، به حل و فصل مشکلات و اختلاف‌های روستاییان هم می‌پرداخت.
جلسات سخنرانی و بحث‌های طالقانی به واسطه طرح دیدگاه‌های نو، در مدت کوتاهی جوانان بسیاری را به خود جلب كرد و سرآغاز تحولی نوین در مبارزات سیاسی- فرهنگی ایشان شد. با این همه با شروع تفسیر قرآن، مخالفت‌های متحجران با طالقانی شروع شد و به جرات باید گفت که طالقانی تا پایان عمر با چوب تکفیری که از سوی مخالفان تفسیر قرآنش بلند بود، مواجه بود. طالقانی در سال‌های ۱۳20-۱۳18 در مسجد قنات‌آباد تهران، تفسیر قرآن را شروع کرد و با این عمل، حملات متحجران علیه وی آغاز شد؛ حملاتی که آغاز شده بود تا 40 سال بعد، چون تیر از هر طرف به سوی وی باریدن گرفت و لحظه ای متوقف نشد. آيت‌ا... طالقانی خودش در این باره می‌گوید:«در آن زمان که من تفسير را شروع کردم، بزرگ‌ترین حملاتی که به من می‌شد از جانب همین مجامع دینی بود و دلیل‌شان هم این بود که قرآن را نباید تفسیر کرد و مردم، فقط باید قرائتش را یاد بگیرند.».
بعد از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط حکومت استبدادی رضاشاه و به دنبال فضای باز سیاسی ایجاد شده، با توجه به اینکه گفتمان کمونیسم به دلیل همسایگی شوروی با ایران، اشغال کشور توسط شوروی، فعالیت‌های حزب توده و همچنین تازگی این گفتمان و شعار عدالت‌خواهانه‌اش، مورد استقبال جوانان واقع شده بود، طالقانی و جمعی دیگر از نواندیشان مذهبی همچون بازرگان تصمیم گرفتند در برابر موج استقبال جوانان از چپ، تلاش کنند جوانان مسلمان را با تفاسیر نواندیشانه از اسلام در چارچوب آن نگه دارند. به این ترتیب آيت‌ا... طالقانی به همراه مهندس مهدی بازرگان در سال ۱۳۲۰ با استفاده از فضای باز سیاسی به دست آمده، به تشکیل نهادی به نام «کانون اسلام» در خیابان امیریه همت گماشت. در این کانون جلسات بحث و مناظره تشکیل می‌شد و در باب ایدئولوژی‌های دیگر، پاسخ‌هایی مطرح می‌شد اما «کانون اسلام» هنوز کیفیت لازم برای تبدیل شدن به یک جریان اجتماعی قابل توجه را نداشت. از سوی کانون، مجله‌ای نیز به نام «دانش‌آموز» منتشر می‌شد و مقالات آيت‌ا... طالقانی و سایر روشنفکران مذهبی در آن چاپ می‌شد. می‌توان گفت آغاز فعالیت مشترک آيت‌ا... طالقانی با مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدا... سحابی از این دوران بود. فعالیت‌های آيت‌ا...‌طالقانی در این دوره، بیشتر بر محور تفسیر قرآن قرار داشت و او از این مجرا سعی می‌کرد به معرفی مکتب اسلام پرداخته و فعالیت‌های مبارزاتی خود را بیشتر حول این محور متمرکز کند. آيت‌ا... طالقانی درباره فعالیت‌های آن دوره چنین می‌گوید:
«... بعد از شهریور ۱۳۲۰، انجمن‌ها و کانون‌های اسلامی تشکیل شد؛ مانند کانون اسلام و انجمن تبلیغاتی اسلامی اتحادیه مسلمين که هر کدام دارای نشریات منظم، فراخور افکار و وضع روز بود. من با همه آن‌ها برای پیشرفت تعالیم اصول اسلامی همکاری می‌کردم. قسمتی از تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه را در مجله آیین اسلام می‌نوشتم. این انجمن‌ها هر یک به سهم خود با فقر شرایط مادی و مأنوس نبودن مردم با چنین اجتماعات و تبلیغات، آثار خوبی از خود نشان داد. در کانون اسلام که آقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی شرکت می‌کردند، کلاس‌های درس و انجمن‌های خیریه تشکیل و به بینوایان و فقرا در زمان جنگ، تا آنجا که مقدور بود، کمک می‌شد». در همین دوره بود که نخستین انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران تشکیل شد. هدف اولیه چنین تشکیلاتی، مقابله با اندیشه‌های کمونیستی و حزب توده بود. دانشجویان انجمن، همگی در درس‌های تفسیر آیت ا... طالقانی شرکت می‌کردند و برای تأسیس و تداوم راه تشکل‌های دانشجویی، از راهنمایی‌های ایشان سود می‌بردند. پس از کودتای ۲۸مرداد 1332 مرحوم طالقانی به مبارزات خود علیه رژیم ادامه داد تا اینکه ساواک وی را به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانه‌اش دستگیر کرد و بار دیگر به زندان انداخت اما این زندان کوتاه و موقتی بود و طالقانی به زودی آزاد و فعالیت دوباره را آغاز کرد. آيت‌ا... طالقانی در سال ۱۳۳۸به همراه میرزا خلیل کمره‌ای در کنفرانس بیت‌المقدس شرکت کرد و از طرف آيت‌ا... بروجردی برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت راهی مصر شد. طالقانی در جریان نهضت ملی نفت مبارزات فراوانی داشت و نقش موثری در آن ایفا کرد. وی در تهران با روحانیون مدافع نهضت ملی و چهره‌هایی مانند مهدی بازرگان و سحابی همراهی کرد و در سال ۱۳۴۰ به جمع بنیانگذاران نهضت‌آزادی‌ایران پیوست. آيت‌ا... طالقانی به دنبال مبارزات و فعالیت‌های سیاسی‌ در سال ۱۳۴۱ همراه با اعضای نهضت آزادی برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال ۴۲ پس از قیام ۱۵ خرداد، دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شد که البته در سال 1346 به دنبال عفو عمومی آزاد شد. اما مهم ترین و ماندگارترین کار فرهنگی- سیاسی آیت‌ا‌...طالقانی که به مدت سه دهه، سایر کانون‌های سیاسی- مذهبی را تحت تاثیر قرار داد، امامت مسجد هدایت و آغاز جلسات هفتگی تفسیر قرآن در این مسجد بود.
او از سال ۱۳۳۷شمسی، مسجد هدایت را پایگاه همیشگی قرآنی- مبارزاتی خود قرار داد و در طول این دوران، با وجود اینکه بارها به زندان و تبعید رفت، اما هیچ گاه این کانون مبارزه را ترک نگفت. حتی آنگاه که از سوی رژیم ممنوع‌المنبر بود، در مسجد حضور می‌یافت و بدون اینکه بالای منبر برود، پیام قرآنی خود را به مردم، به ویژه نسل جوان دانشجو و روشنفکر می‌رساند.
بدین ترتیب جلسات سیار آیت ا... طالقانی، به مسجد هدایت که مدت زیادی از تأسیس آن سپری نشده بود، منتقل شد. از آن پس، این مسجد، از شکل مساجد عادی و کم رونق گذشته درآمد و به چنان کانون سیاسی- فرهنگی تبدیل شد که توانست نسلی را در بطن خود پرورش دهد که سال‌ها پس از آن، نهضتی را رهبری کند و به پیروزی برسانداما چگونه آيت‌ا... طالقانی در جریان مبارزات مردمی علیه حکومت پهلوی تبدیل به یک سمبل از مقاومت و اتحاد شد. نویسنده زندگی‌نامه سیاسی آيت‌ا... طالقانی، علیرضا ملایی‌توانی، در این خصوص تحلیل جالبی از این موضوع ارائه داده که طالقانی بر چه اساس پلی برای پیوند میان نیروهای مختلف و گاه متضاد شرکت‌کننده در انقلاب بود. به گفته او در کتابش، طالقانی هم در حوزه اندیشه و نظر و هم در عرصه عمل دارای سعه صدر، وسعت مشرب و همچنین مدارا و تساهل بود. به همین سبب با جریان‌های گوناگون فکری و رهبران حرکت‌های سیاسی مبارزاتی پیوند و تعامل داشت و درباره آرا، آرمان‌ها و نگرش‌های آنان تامل می‌کرد، بدون هرگونه تعصب کور یا جزم اندیشی حقیقت نگرانه، در عین پایبندی و ایمان به شریعت اسلامی و مکتب فکری قرآن کریم، با صاحبان آرا و مکاتب فکری، کتاب ها و نگاشته‌های متفکران مکاتب مختلف و مدافعان و مدعیان آن به بحث و جدل می‌پرداخت و برخورد می‌کرد.
بنابراین خود را در چارچوبی مشخص و محدود محصور نمی‌‌كرد که هر چیز غیر آن را از پیش محکوم کند بلکه به مصداق آیه «فبشر عباد الذين يستمعون القول و فيتبعون أحسنه» بود. از آغاز بدون قصد ردیه نویسی و صرفا با هدف اطلاع و آشنایی و کسب اندوخته‌های خود یا افزون به غنای آن‌ها با اندیشه‌ها برخورد می‌کرد و در این باب منشأ شرقی یا غربی اندیشه یا استخراج آن از کتب دینی چندان تفاوتی برایش نداشت؛هرچه او در مقام آموختن بود و پس از آن به تحلیل و ارزیابی آموخته‌ها و اندوخته‌ها می‌پرداخت. همین شیوه برخورد او برای شاگردان و همکارانش بسیار آموزنده و سرمشق آفرین بود و طبیعتا آثار آن در مناسبات اجتماعی سیاسی و برخورد با گروه‌ها، اشخاص و طبقات بازتاب می‌یافت و بر محبوبیت او می‌افزود. چنین شیوه‌ای از نقاط بارز و برجسته شخصیت طالقانی تلقی می‌شد و سبب گسترش پایگاه فکری و اجتماعی وی در میان اقشار مختلف با گرایش‌های متفاوت می‌شد. خوشبختانه این شیوه تا پایان عمر و حتی در سخت‌ترین شرایط سیاسی که امکان بروز چنین رفتاری دشوار می‌نمود، استوار ماند. او از این میان تنها رضای خدا و مصالح ملت و کشور را می‌خواست و مبنای عمل قرار می‌داد. همین رفتارها که برای برخی قابل درک نبود، طالقانی را در مظان اتهام قرار می‌داد. به اعتقاد طالقانی، مکتبی که آبشخور فکری او را شکل می‌داد، یعنی دین اسلام، انتظاری جز این از بشر نداشت. او با تاکید می‌گفت: «اسلام همان طوری که بارها گفته‌ام، دین سعه صدر و بینش وسيع است.
کتاب ما، وحی ما، نبوت ما برای همه بشر است. کاری نکنید که بعضی آگاهانه یا ناآگاهانه این حقیقت، این اسلام پاک، این اسلام منزه، این اسلام عظیم، این اسلامی که باید مردم دنیا را از انحراف‌ها و شرک‌ها نجات بدهد، به صورتی دربیاید که دشمن‌ها به ما خرده‌گیری کنند. آن کسی که، آن دسته‌ای که به نام دین به گروهی حمله می‌کنند، به جوامع آن‌ها، محل سخنرانی آن‌ها، کتابخانه‌های بعضی از گروه‌ها را مورد حمله قرار می‌دهند، این‌ها تصور نکنند خدمت به دین می‌کنند، [ این‌ها] یا مسلمان‌های نا آگاه هستند یا آلت دستند و هیچ توجه ندارند... ». در حقیقت، آرمان بزرگ طالقانی همانند رهبران بزرگ الهی سعادت، نجات و رستگاری همه ابنای بشر بود و این جز در پرتو یک وسعت نظر و عمل به دست نمی‌آمد. به باور او، پس از پیروزی انقلاب زمان آن فرا رسیده بود تا این آرزوی بزرگ تحقق یابد. مجموعه خصلت‌های طالقانی سبب می‌شد تا وی به مثابه حلقه پیوند جریان‌های فکری و سیاسی غیرمذهبی - نه ضدمذهبی - با گروه‌های مذهبی ایفای نقش کند و در واقع همانند کاتالیزور جلوه‌گر شود. آزادی‌خواهی و اندیشه‌های دموکراتیک و مترقی او نقش وی را به ویژه به هنگام بروز بحران‌های سیاسی به خصوص پس از پیروزی انقلاب بارزتر کرد.
هم اقلیت‌های قومی و مذهبی و هم جریان‌های سیاسی غیردینی که سال‌ها علیه حکومت پهلوی مبارزه کرده بودند، برای پیشبرد و تحقق درخواست‌های‌شان به او مراجعه می‌کردند. مناسبات و پیوندهای طالقانی دربرگیرنده مجموعه گسترده و متنوعی از گرایش‌های فکری و سیاسی روزگار او بود. وی شخصیت جذاب و جامع الاطرافی داشت که هر جریان مبارز سیاسی می‌توانست متناسب با ظرفیت خود به تعامل با او بپردازد. از همین رو طالقانی نه تنها در میان روحانیت معاصر ایران بلکه حتی در میان چهره‌های سیاسی- فکری ایران امروز از این حیث شخصیتی ممتاز و منحصربه فرد است. این از ویژگی‌های رهبران بزرگ سیاسی است که می‌توانند همانند یک محور، دیگر چهره ها و جریان ها را حول خود به گردش در آورند. چنین ویژگی‌هایی علاوه بر شخصیت چند بعدی طالقانی محصول تجربه تاریخی و مبارزاتی او بود. وی از دوره رضاشاه تا پایان سلسله پهلوی در کانون مبارزات قرار داشت و با مبارزان سیاسی صرف نظر از گرایش‌های فکری واعتقادی شان پیوند داشت. او طعم تلخ پراکندگی، تجزیه گرایی و نفاق را چشیده بود. او از زمره کسانی بود که از جدایی نیروهای ملی و مذهبی در روند ملی شدن صنعت نفت و مبارزات پس از آن رنج می‌برد؛ زیرا تلاش‌های فراوانی برای کاهش تنش و ایجاد اتحاد میان رهبران حرکت یادشده انجام داد، اما به نتیجه نرسیدن این کوشش‌ها او را سخت اندوهگین كرد و اصل مبارزه و نتایج آن را به باد داد یا از مسیر حقیقی خود منحرف كرد. از همین رو به تعبیر شهیدرجایی، طالقانی سخت بر این باور بود که مساله اصلی و اساسی از میان بردن طاغوت است يعني لااله و مساله بعدی الاا... است؛ لذا اصل را بر اتحاد نیروها و پرهیز از تفرقه و اختلاف نهاده بود و با همه کسانی که علیه حکومت مستقر مبارزه می‌کردند، همراهی می‌کرد که این شامل همه گروه‌ها حتى مارکسیست‌ها نیز می‌شد زیرا اعتقاد راسخ داشت که پس از پیروزی، هیچ مکتب و مرام فکری یا سیاسی نمی تواند در برابر جریان توانمند و پرجاذبه اسلام پایداری کند. نه تنها نیروهای مذهبی بلکه رهبران جریان‌های غیردینی اعم از رهبران حزب توده و چپ‌گرایان مبتنی بر مشی قهرآمیز که سال‌ها در زندان هم بند طالقانی بوده‌اند، این خصوصیت محوری و انقلابی وی را ارج نهاده اند و از علاقه صمیمانه طالقانی به اتحاد و احتراز از تفرقه خاطرات فراوان نقل کرده‌اند. به گفته یکی از شاهدان، رفتار او در زندان و جایگاهش میان زندانیان سبب می‌شد که هنگام درخواست وی برای دیدار با روسای زندان، آن‌ها خود به دیدن وی می‌آمدند و مودبانه به سخنانش گوش می‌سپردند.
همه زندانیان اعم از مخالف و موافق احترام و حرمت او را حفظ می‌کردند و در زندان او را «آقا» صدا می‌کردند. طالقانی به مفهوم واقعی کلمه در حق زندانیان پدری می‌کرد. دلمشغولی‌های او نه تنها به وضعیت سیاسی بلکه حتی به احوال شخصی و دغدغه‌های خانوادگی و اجتماعی آنان نیز تسری می‌یافت و تاحد امکان می‌کوشید به حل وفصل آن‌ها بپردازد و اگر نیاز به جدایی یا وصل بود خطبه‌های اسلامی را جاری كند. تعاملات و تماس‌های گسترده طالقانی سرانجام یا به سوی تفاهم می‌گرایید یا زمینه ساز تکامل می‌شد. گذشته از حوزه‌های داخلی، طالقانی برخلاف روحانیان هم عصرش آشنایی قابل توجهی نسبت به علوم، اندیشه و تمدن غرب داشت. او نقد عالمانه و منصفانه را می‌پذیرفت. هوادار علم، تفکر، تحقیق و آزادمنشی بود. از تعصب و اکراه در تحمیل عقیده و دین احتراز داشت و از تفتیش عقاید متنفر بود و به اصل آزادی و اختیار پایبندی نشان می‌داد. برای هر آنچه از غرب به عنوان آثار مثبت اشاعه می‌یافت، ریشه‌ای در اسلام می‌جست و نمونه‌های عملی می‌یافت. تاکید و اصرار فراوان او روی قضیه شوراها از همین حقیقت ریشه می‌گرفت و اسلامی که او معرفی می‌کرد و تفسیری که می‌گفت طرفدار آزادی عقیده، اراده مبتنی بر مشورت، مبارزه با جهل و تعصب و همچنین فساد و استبداد بود.
بخشی از آخرین خطبه آیت‌ا... طالقانی در نمازجمعه تهران
اصر یعنی چه؟ یعنی بار سنگین، باری که محکم بسته شده است؛ آن تحمیلات فکری و اندیشه ای و عقیده ای که دنیای شرک و کفر، بر افکار و اندیشه های مردم تحمیل کرده بود. آن نظام طبقاتی که بر توده مردم تحمیل و بسته شده بود، آن قوانین و آداب و سننی که مردم رازیر بار تحمیلات کمرشکن کرده بود و آن غل هایی که دست و پای فکر و حرکت مردم را بسته بود.پیامبر آمد که غل‌ها را بگشاید. این‌ها هدف این پیامبر بود.
یعنی آزاد کردن مردم، آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی، آزاد کردن از اندیشه های شرکی که تحمیل شده، آزاد کردن از احکام و قوانینی که به سود یک گروه و یک طبقه بر دیگران تحمیل شده.این رسالت پیامبر شما بود، در مقابل فرهنگ تحمیلی، در برابر اقتصاد تحمیلی، در برابر قوانین تحمیلی، در برابر محدودیت‌های پلیسی که گاهی به اسم دین بر مردم تحمیل می‌شد که از همه خطرناک‌تر یعنی آنچه را احبار و رهبان و همکاری آن‌ها با طبقات ممتاز بر مردم تحمیل کرده بودند به نام دین؛ این خطرناک‌ترین تحمیلات است، یعنی آنچه از خدا نیست، از جانب حق نیست، آن‌ها را به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حکومت حیاتی بازدارند. حق اعتراض به کسی ندهند، حق انتقاد ندهند، حق فعالیت آزاد به مردم و مسلمان‌ها و مردم آزاده دنیا ندهند. این همان اصر است، این همان اغلال است. این اغلالی است که پیامبر مبعوث شد و بشر دچار شده به این همه غل‌ها را نجات داد تا ما به دنبال این پیامبر، هم خودمان و هم دیگران را نجات بدهیم.