روزنامه ابتکار
1397/06/20
بررسی تئاتر خصوصی، فانتزی و نمایش «تیولا» در روزنامه «ابتکار» با حضور علی عابدی، سامان دارابی، وحید آقاپور و محمدصادق ملک:
تئاتر ما حرفهای نیستزینب لک
این روزها نمایشهای مختلفی در سالنهای دولتی و خصوصی روی صحنه میرود. کمیت فراوان آثار نمایشی باعث دیده نشدن بسیاری از کارهای اندیشهمحور شده است. از سوی دیگر تمرینات کوتاهمدت و حضور چهرههای گرانقیمت پدیدهای چالشبرانگیز در تئاتر شده است.
نمایش «تیولا» به نویسندگی و کارگردانی علی عابدی در تماشاخانه «مهرگان» روی صحنه رفته است که با عوامل این گروه نمایشی به گفتوگو نشستهایم و موضوعات روز تئاتر ایران را بررسی کردهایم.
«تیولا» داستانی فانتزی را روایت میکند اما در طبیعت چنین موجودی وجود خارجی دارد. چه شد که تصمیم گرفتید داستانی را روایت کنید که در آن از مشخصات یک موجود غریب اما واقعی استفاده شده است؟
علی عابدی: درواقع نمایش «تیولا» را اثری مستقل نمیدانم بلکه آن را کانسپتی از بخشهایی از نمایشهای دیگرم میدانم. درواقع در روند چند ساله کاریام به اجرای نمایش «تیولا» رسیدهام. در تمام این سالها درگیر نمایشهایی در این فضا بودهام و طبیعتا مسیری را طی کردهام تا به نمایشنامه «تیولا» برسم. به عنوان مثال در نمایش قبلیام یعنی «خرمگس» و یا در نمایش پیش از آن یعنی «بچه آدم بدو» و یا در «عروسی در سایه» چنین عنصر تیولاگونهای را داشتم که در تمام شخصیتهای نمایش حضور داشت اما نمیتوانستم نام آنها را تیولا بگذارم چون در آن دوران به این کانسپت نرسیده بودم. از دید خودم در «تیولا» حلقهای که در ذهن خودم آن را گم کرده بودم را پیدا کردم. دنبال موجودی بودم که بهتنهایی تمام بزرگی و شوکت جنگ را برساند، کارکتری که انگار تمام بار جنگ را بر دوش میکشد. با تحقیقاتی که در میان حیوانات، کارکترها و شخصیتهای تاریخی مختلف کردم، به «تیولا» رسیدم، یک گونه از جانوران دریایی که هیچگاه به مرگ طبیعی نمیمیرد؛ یا شکار میشود و یا بر اثر بیماری میمیرد اما هیچگاه پیر نمیشود. دریافتم آنچه درباره جنگ بهدنبال آن بودم را میتوانم به این موجود وصل کنم. تیولا همچون ماهیت خود جنگ، عنصر نامیرایی دارد و تیولا هم همچون جنگ مادهای تسلسلوار است که به زیست خود را ادامه میدهد و از نابالغی، به بلوغ میرسد. اگر دقت کرده باشید جنگ از نابالغی به بلوغ رسیده است؛ از شمشیر به تفنگ و گلولههای هستهای رسیدیم.
در نمایش از المانهای جنگ تنها در اوایل نمایش صدای هواپیما را میشنویم و در غیر این صورت نه زخمی میبینیم و نه نشانه دیگری اما کاملا در فضای جنگ قرار میگیریم. چگونه طراحیها را پیش بردید که فضای جنگ بدون المانهای مالوف به مخاطب منتقل شود؟
علی عابدی: در مقوله طراحیصحنه هم میتوانستیم شرایطی را بهوجود بیاوریم که تماشاگر در بدو ورود متوجه شود با یک اثر درباره جنگ مواجه است اما تعمدا ذهنمان را از این فضاها بیرون بردیم و بهسمتی رفتیم که هم در خدمت کار باشد و هم تمام مفاهیم را به مخاطب برساند. طراحی ما به گونهای است که وقتی تماشاگر به سالن وارد میشود، تصور میکند وارد یک کارخانه شده است. این کارخانه بهمرور حرکت میکند و به تماشاگر نزدیک میشود. تعمدی که در حرکت دودکشها داشتیم آوردن این فضا تو دل مخاطبان بود. حتی پلی که در انتهای نمایش شکل میگیرد وسط جهنم است. تنها بخشی که ما به جنگ نزدیک شدیم تا کاملا از جنگ بیگانهسازی نشود، طراحی لباس بود که از عناصر آشنا استفاده کردیم. البته این لباسها هم نشانه یا هویت مکان خاصی ندارند.
فارغ از مختصات سالن، مهرگان هم همچون بسیاری از سالنهای تئاتر تهران، سه اجرا در روز تجربه میکند. این مساله برای دپو کردن دکور و ... مشکلی پیش پای گروه اجرایی قرار نداده است؟
سامان دارابی: این روزها وقتی از یک بازیگر دعوت میکنند در نمایش حضور یابد، نخستین سوالش این است که چهمدت زمان باید تمرین کند! به همین دلیل است که اصلا تمایلی به کارگردانی ندارم چون واقعا دشوار است؛ از پیدا کردن مکان تمرین تا هزینههای سالن و ... را تامین کردن پروسهای است که کارگردان را درگیر میکند و سبب میشود نتواند تمام تمرکز خود را بر روی اجرای تئاتر خود قرار دهد. تئاتر ما بهشدت تجاری شده است.
علی عابدی: یکی از مشکلات سالنهای تهران که حتی سالنهای دولتی را هم تحتتاثیر قرار داده است، توجه نکردن به شرایط اجرای نمایشها است. خود من زمانیکه مدیر تماشاخانه سنگلج بودم، همواره از کارگردانها میپرسیدم که آیا دکور پرتابل دارند یا ثابت. اگر میگفتند دکورشان قابلیت جابهجایی ندارد، قطعا زمانی را برای دوره اجرایی نمایش در نظر میگرفتم که بتواند بهصورت تکاجرا نمایش را روی صحنه ببرد. الان شاهد هستیم سالنها سه الی چهار اجرا در روز را تجربه میکنند. این مساله سبب میشود طراحیها اعم از گریم، صحنه، نور و ... قربانی شود چون همه بهدنبال نشان دادن بدیهیترین شکل هستند و یا بهعنوانمثال سی لاین نوری بین سه نمایش تقسیم میشود که شرایط را برای گروه دشوار میکند. بازیها قربانی میشوند چون بازیگر باید نیم ساعت الی یک ساعت قبل از شروع نمایش فضایی داشته باشد تا در آرامش و تمرکز برای اجرا آماده شود. مدعی هستیم که کار حرفهای انجام میدهیم اما مفهوم کار حرفهای این نیست! بهنظر من این روزها کارهای ما به آثار دانشآموزی شبیه شده است! به یاد دارم در دروان دانشآموزی از صبح تا ظهر سالن را در اختیار ما قرار میدادند تا نمایش خود را آماده کنیم بعد از ظهر هم سالن در اختیار گروه دیگری بود و ما حدود چهار الی پنج ساعت زمان داشتیم که اثر را آماده کنیم اما الان بین دو اجرا حدود نیم ساعت زمان در اختیار گروه قرار میگیرد! چنین اتفاقی در دنیا بیسابقه است. این روزها به تئاتری رسیدهایم به نام تئاتر «زودپز»! همهچیز باید در مدتزمانی کوتاه آماده شود درحالیکه این مساله با ماهیت تئاتر کاملا متضاد است. یادمان است که استاد سمندریان میگفت حداقل دوره تمرین برای آمادهسازی یک نمایش پنج الی شش ماه است اما در شرایط امروز، گروهی را پیدا نمیکنیم که این مدت تمرین کند!
شغل زن هم بهشدت عجیب است. در این دنیای جنگزده، او به شغل سوزاندن انسانها و تولید صابون مشغول است. چه شد این شغل را برای زن نمایش در نظر گرفتید؟
وحید آقاپور: کاراکتر مادر در واقع یکی از کارگرها و عملههای جنگ و جهنم است. او از جنگ ارتزاق میکند و معیشتش در پیوند با جنگ معنا میشود. او خودش جنگافروز یا تعیینکننده نیست اما حضور و وجود چنین شخصیتهایی دوام و بقای جنگ را تضمین میکند و کوره جنگ را گرم نگه میدارد.
علی عابدی: وقتی برای نگارش نمایشنامه تحقیق میکردم و به بحث کورههای آدمسوزی ورود کردم، ناخودآگاه یاد آشویتس افتادم و درباره آن تحقیق کردم. وقتی در برلین به موزه جنگ رفتم هم صحنههایی را از نزدیک دیدم و تصویری که در بخشی از نمایش به مخاطب نشان میدهم، شاید برگرفته از تصاویری که آنجا دیدم باشد. در بخشی از خاطرات مربوط به آن دوران خواندم وقتی هیتلر کورههای آدمسوزی را به راه میاندازد، دستور میدهد از چربی آدمها یک کارخانه صابونسازی راه بیندازند. این ایده در ذهن من به صورت ناخودآگاه نقش بست که آن را در روح نمایش ساری و جاری کنم.
وقتی بحث خاکستر پاک کردن و حضور شخصیت زن پیش آمد؛ ناخودآگاه به آن دوره تاریخی فکر میکردم و این سوال برای من مطرح شد که چگونه میتوان از چربی آدمها صابون که عنصر پاککننده است تولید کرد و این صابون قرار است چه چیزی را پاک کند! انگار فردی که گناهی را مرتکب شده، زیر دوش آب گرم قرار گیرد تا آن گناه را پاک کند! آیا این گناه پاک میشود؟! میخواستم این سوال را در ذهن تماشاگر ایجاد کنم.
تیولا در جریان نمایش تمایل به مرگ را از خود نشان میدهد اما از خودکشی بیزار است ولی زمانیکه با مرگ مواجه میشود، میبینیم از این اتفاق راضی نیست. درباره این ویژگیهای چندگانه تیولا بگویید.
محمدصادق ملک: تمام کاراکترها در مواجهه با عشق و مرگ، متحول میشوند. فضای متن بهگونهای است که چندان جای انتخاب وجود ندارد در این متن عشق تا حد غریزه تنزل پیدا کرده است چون بالانسی میان مردها و زنها وجود ندارد؛ در خاک دشمن زنها امپراطور شدهاند و مردها همه مردهاند و در جهنم دیگر زنی وجود ندارد و مردها همه مردهاند.
درنتیجه وقتی امکان انتخاب وجود ندارد، طبیعتا آنچه به عشق تعبیر میشود، غریزه است. تمام کارکترها در مواجهه با این دو وجه از غریزه دچار تحول میشوند. تیولا از ابتدا میخواهد بمیرد و زندگی جدیدی را تجربه کند اما در مواجهه با دختر تصمیم میگیرد زندگی کند اما سپس وسوسه میشود سمت زن دیگری برود اما سر از کوره آدمسوزی درمیآورد و میمیرد.
درواقع او نمیخواست به این شکل بمیرد اما در نهایت به حیاتی جدید میرسد.
علی عابدی: شخصیتهای نمایش لزوما نه منفی هستند و نه مثبت. تمام شخصیتها زمانکه در شرایط خاصی همچون عشق و مرگ قرار میگیرند، تصمیمهای آنی میگیرند. در این میان تنها تیولا به مرگ فکر میکرد چون هشتصد سال زندگی کرده و تنها مرگ را تجربه نکرده است ابته مرگ او را هم تغییر میدهد البته تیولا عطوفت خود را از دست نمیدهد چون هشتصد سال زندگی کرده و میداند جنگ چه چیز وحشتناکی است.
سایر اخبار این روزنامه
«ابتکار» از نقطه ضعف حمایتهای موقتی کمپینها از محرومان در آستانه بازگشایی مدارس گزارش میدهد
علیرضا صدقی
بار دیگر منبر و عاشورا
کارشناسان حزبی از نتایج تصمیم جدید کمیسیون ماده 10 احزاب به «ابتکار» میگویند
تضعیف احزاب بزرگ با یارانه مساوی
بررسی تئاتر خصوصی، فانتزی و نمایش «تیولا» در روزنامه «ابتکار» با حضور علی عابدی، سامان دارابی، وحید آقاپور و محمدصادق ملک:
«ابتکار» از نگرانیها درباره تایید یا رد لوایح FATF گزارش میدهد
ماندن یا خروج از لیست سیاه ؛ مسئله این است!
انتخابات پارلمانی سوئد با ناکامی حزب حاکم در بدست آوردن اکثریت و جهش چشمگیر جریان راستگرای افراطی پایان یافت
«ابتکار» از وضعیت زیستگاه جانوران در حال انقراض سیستان و بلوچستان گزارش میدهد
خرس سیاه و گاندو زیر تیغ خشکسالی
در سالروز درگذشت «ابوذر انقلاب» و با حضور سید محمود دعایی
مزار آیتالله طالقانی گلباران شد
«ابتکار» عملکرد 9 ساله علی معلم در فرهنگستان هنر را در گفتوگو با حجت امانی بررسی کرد
نماد خوزستان، نخلهاى سر سوخته
مدیرکل سیاسی وزارت کشور خبر داد
معرفی الیاس حضرتی برای برگزاری انتخابات شورای مرکزی اعتماد ملی