اساتید، تحقیقات هسته‌ای نکنند تا آژانس هم از دانشگاه‌ها بازدید نکند!

سرویس سیاسی -رئیس‌ سازمان انرژی اتمی درباره بازدید آژانس از برخی دانشگاه‌ها به ایران می‌گوید: «این بازدید هم در چارچوب تعهدمان به پروتکل الحاقی صورت گرفت. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر پایه این پروتکل و پادمان هسته‌ای، در جایی که مواد هسته‌ای پیدا کند آنجا را به‌عنوان یک مرکز هسته‌ای تلقی می‌کند. مواد هسته‌ای را هم تعریف و مشخص کرده و می‌گوید جایی که این مواد وجود داشته باشد از دید مقررات آژانس، آنجا یک مرکز هسته‌ای به شمار می‌آید. ممکن است در معدودی از دانشگاه‌های کشور مقداری جزئی مواد هسته‌ای وجود داشته باشد، در این صورت توصیه می‌شود که آن مواد به سازمان انتقال یابد.»
صالحی همچنین گفته است: «برخی استادان زحمت می‌کشند و نتیجه کار علمی خود را در قالب مقاله می‌فرستند به نشریات بین‌المللی که چاپ کنند، تا برای ترفیع خود به دانشیاری و استادی استفاده کنند. اگر نشریات بین‌المللی بد و نامحرم است چرا می‌فرستند؟ بعد هم که آژانس در چارچوب پروتکل الحاقی استفسار می‌کند، برخی معترض می‌شوند که چرا آژانس از دانشگاه بازرسی می‌کند؟... تعداد بسیار اندکی دانشگاه هستند که در این زمینه کار می‌کنند. به آنها اعلام کردیم که هر وقت خواستید در زمینه هسته‌ای تحقیقاتی تجربی داشته باشید، به سازمان بیایید و اینجا تحقیق کنید ما همه امکانات را در اختیارتان می‌گذاریم. همچنین برخی از متخصصانمان را مأمور کرده‌ایم تا با برگزاری جلسات توجیهی به استادان اعلام کنند که برای نوشتن مقاله در زمینه چرخه سوخت چه باید بکنند. فکر می‌کنم که دیگر در این زمینه مشکلی نداشته باشیم.»
پس طبق صحبت رئیس ‌سازمان انرژی اتمی، هرگونه تحقیق و پژوهش در زمینه فناوری هسته‌ای در دانشگاه‌ها ممنوع است و اساتید و محققان فقط باید در سازمان انرژی اتمی چنین فعالیت علمی‌ای داشته باشند! مقالاتشان در این زمینه را هم نمی‌توانند برای انتشار در نشریات بین‌المللی ارسال کنند! تا مبادا بازرسان آژانس حساس شوند! این هم حکایت دیگری از معجزه قرن، آفتاب تابان و فتح‌الفتوح برجام!
جالب است که در همین شرایط، صالحی در بخش دیگری از مصاحبه می‌گوید: «ما در برجام موقعیت برتر را داریم و هیچ یک از فعالیت‌های هسته‌ای‌مان را با آن متوقف نکردیم.»‌[!]


ماحصل مذاکره و نحوه نگارش برجام توسط تیم مذاکره‌کننده و عهدشکنی‌های مکرر آمریکا و اروپا اگر معنایش این است که ایران موقعیت برتر را در برجام دارد، پس چرا شکایت از آمریکا به دلیل خروج از برجام را به دادگاه لاهه بردید و به عهدنامه مودتی استناد کردید که متعلق به عهد تیرکمان سنگی است؟ در این برجام یک مکانیسم دقیق شکایت از بدعهدی وجود ندارد. کمیسیون مشترکی برای طرح شکایت از بدعهدی در برجام طراحی شده که عملا حق وتو به آمریکا و دیگر طرف‌های برجام می‌دهد و حتی در صورت طرح شکایت از سوی ایران، آمریکا به صرف بهانه‌تراشی می‌تواند خواستار بازگشت خودکار تحریم‌ها یا همان مکانیسم ماشه شود! یعنی هر نوع تلاش و شکایت ایران از بدعهدی، حداقل با وتو و دهن‌کجی آمریکا مواجه خواهد شد. این مسئله به عنوان یک ایراد بزرگ در طول مذاکرات به دفعات از سوی منتقدان مطرح شد اما اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورمان و دولتمردان به آن توجه نکردند.
آقای صالحی مطمئن هستند که «هیچ یک از فعالیت‌های هسته‌ای‌مان را با آن [برجام] متوقف نکردیم.»‌[؟!] حتما به همین دلیل است که ترامپ خواستار مادام‌العمر شدن تعهدات و محدودیت‌‎های هسته‌ای ایران است! البته صحبت آقای صالحی از جهتی هم کاملا درست است؛ زیرا کاهش ذخائر غنی‌سازی از 10 تن به 300 کیلو، عدم غنی‌سازی در فردو، خارج کردن قلب رآکتور اراک و... اینها «نابودی» بخشی از صنعت هسته‌ای است نه متوقف کردن آن. البته این برجام که هیچ یک از فعالیت‌های هسته‌ای را متوقف نکرده، به ادعای حامیان دولت عمر خلبان‌ها را هم افزایش داده!نگاه ابزاری دو‌طرفه مدعیان اصلاحات و دولت به هم!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود طی یادداشتی به قلم احمد شیرزاد از اینکه روحانی در اظهارات اخیر خود حضور احزاب و جریان‌های سیاسی را در برهه انتخابات طبیعی و بعد از آن زائد دانسته است گلایه و انتقاد کرد!
در بخشی از این یادداشت آمده است: «اينکه فردي مدعي باشد در زمان انتخابات، مقتضياتي در کشور وجود داشته که حضور احزاب و جناح‌ها را ضروري کرده و اکنون اين مقتضيات عوض شده و کار تشکيلاتي و سياسي تعطيل شود، خلاف يک جامعه و دولت مدرن است که بر پايه رقابت انتخاباتي و پارلماني شکل مي‌گيرد.... اين نگاه به اين معناست که جناح‌هاي سياسي، فقط در زمان انتخابات فعال شوند، براي ايشان ستاد بزنند، ميتينگ برگزار کنند، ورزشگاه آزادي و ورزشگاه‌هاي استان‌ها را پر کنند تا شور انتخاباتي ايجاد شود و دکتر روحاني براي آنان سخنراني کند، مردم رأي بدهند و بعد از آن، احزاب به خانه بروند و استراحت کنند تا انتخابات بعدي»!
گفتنی است نگاه ابزاری دولت و اصلاح‌طلبان به یکدیگر یک نگاه و رویکرد دو‌طرفه است، به همان اندازه‌ای که دولت از برخی کارویژه‌های اصلاح‌طلبان در برهه‌های گوناگونی چون انتخابات برای رای‌آوری استفاده کرده مدعیان اصلاحات نیز به دولت نگاه ساندیسی داشته و دارند.
عابد توانچه عضو سابق دفتر تحکیم و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، 6 تیر 92 گفته بود «اصلاح‌طلبان نگاه ابزاری دوگانه به رئیس‌جمهور منتخب دارند. از یک طرف او را پس می‌زنند تا هزینه‌ای پرداخت نکنند. از طرف دیگر تأیید می‌کنند و دو دستی به روحانی چسبیده‌اند. دست از سر روحانی برنمی‌دارند مگر مطمئن شوند چیزی به آنها نمی‌ماسد... اصلاح‌طلبان به روحانی مثل ساندیسی نگاه می‌کنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را از آن بیرون نخواهند کشید. احتمالاً چند نوبت هم حباب و هوای خالی با طعم آبمیوه باید مکیده شود تا مطمئن شوند که دیگر نمی‌توانند از روحانی استفاده‌ای کنند. بعد همان کاری را که با هاشمی رفسنجانی کردند با او می‌کنند. اصلاح‌طلبان در وضعیت بدی گرفتار شده‌اند. از یک طرف باید به حسن روحانی بچسبند چون تنها شانس بقا و حیات آنان است. آنان به دلیل رفتارهای متناقض خود به شدت به جایگاهی که سابق بر این داشته‌اند، آسیب زده‌اند.» فقط در نقد دولت باید منصف بود؟
روزنامه اعتماد در شماره دیروز در صفحه نخست یادداشتی را از خانم «طیبه سیاوشی» نماینده طیف موسوم به اصلاح‌طلب در مجلس دهم (مجلس فعلی) منتشر کرده که حاوی نکات قابل تاملی است.
این نماینده در ابتدای یادداشت خود نوشته است: «كساني كه مي‌خواهند دولت بعدي را به دست بگيرند، معمولا به نقد دولت مستقر مي‌پردازند اما نه در شرايطي كه امروز در آن قرار داريم. امروز شاهد شرايط بين‌المللي منحصر‌به‌فردي هستيم كه مشكلات اقتصادي زيادي را به مردم ايران تحميل كرده است. شرايط سياسي نيز بالطبع سخت‌تر و پيچيده‌تر شده است.»
خوب بود این نماینده مجلس همه را با یک چوب نمی‌زد! جمله نخست این یادداشت چالش‌انگیز است به این معنا که نخست این شبهه را در ذهن مخاطب می‌تواند ایجاد کند که هر کسی که به نقد دولت می‌پردازد سودای ریاست بر قوه مجریه دارد. دیگر آنکه وقتی سیا‌وشی می‌گوید «هر کسی می‌خواهد دولت بعدی را به دست بگیرد به نقد دولت فعلی می‌پردازد» این گزاره نتیجه دیگری را نیز در تبعات خود دارد و آن این است که منتقدان چون سودای ریاست دارند بنابراین آنچه می‌گویند نقد نیست بلکه تخریب است تا بر آن بنای ریاست خود را بسازند!
حالا با این اوصاف این نماینده مجلس به این سؤالات چه پاسخی می‌دهد: آیا آنچه او گفته در مورد خودش و هم‌حزبی‌هایش در دولت نهم و دهم نیز صادق است؟ آیا آنچه او می‌گوید بر آن دسته از اصلاح‌طلبان که دولت را نقد کرده‌اند نیز صادق است، مثلا مدیرمسئول همین روزنامه اعتماد (اگر خانم سیاوشی فراموش نکرده باشند) سخنان تندی را در روز استیضاح وزیر اقتصاد به زبان آورد و روحانی را شایسته استیضاح دانست؟ آیا اینها نیز سودای ریاست دارند؟ یا شاید خانم سیاوشی نیز مانند بعضی از هم‌قطارانش در حزب که خود را تافته جدا بافته می‌دانند، معتقد است که تنها نقدهای طیف موسوم به اصلاح‌طلب منصفانه و مشفقانه است؟! همین اواخر سردبیر همین روزنامه اعتماد به صراحت در یادداشتی همه را مغرض خوانده بود و خودشان را دایه مهربان‌تر از مادر!!
سیاوشی در ادامه یادداشتش آورده است: «متاسفانه گاهي مي‌بينيم نقد برخي جريان‌هاي داخلي نسبت به دولت با افرادي همسو مي‌شود كه موجوديت نظام را هدف قرار داده‌اند. اين مسئله خطرناك است. اين روزها همه فعالان سياسي مي‌گويند كه همه در يك كشتي نشسته‌ايم و بايد با يكديگر همكاري كنيم.»
در اینکه نقدها نباید جنبه تخریبی داشته باشد و یا اینکه نباید هم کلامی میان منتقدان داخلی و جریان‌های معاند نظام صورت گیرد با این نماینده محترم کاملا موافق هستیم اما دو نکته مهم را باید یادآور شویم: نخست اینکه باید مواظب بود که با سوءاستفاده از عنوان «تخریب» نقدهای درست نیز زده نشود. برای این بهترین کار آن است که مثلا این نماینده محترم یا همین روزنامه اعتماد یا دیگران ضمن پرهیز از کلی‌گویی با ذکر یکی دو مورد از مصادیق بگویند که در فلان موضوع چنین نقدی از سمت فلان شخص یا رسانه مطرح شد که آن را مصداق تخریب می‌دانند.
دوم اینکه آیا مراقبت در عدم هم‌کلامی با جریان‌های معاند تنها باید در مورد دولت باشد؟ برای نمونه وقتی نهادهای نظام را مورد تاخت و تاز قرار می‌دهند نباید به این مورد توجه کنند. ما ضمن پرهیز از کلی‌گویی با ذکر مصداق می‌گوییم که برای این مورد سخنان دو نماینده لیست امید (سلحشوری و حیدری) در مجلس چنان ادا شد که کف و سوت معاندان را به همراه داشت و برخی نمایندگان به طعنه گفتند نباید طوری باشد که اگر شخصی رادیو مجلس را باز می‌کند سخنانی بشنود که خیال کند‌اشتباهی رادیوهای بیگانه را گرفته است!