علی کُرسی‌زَر در گفت‌وگو با «ابتکار» از نمایش «فرایند» می‌گوید عدم حمایت از تئاتر عمدی است

سیدحسین رسولی
بسیاری از ادبیات‌دوستان ایرانی به آثار «فرانتس کافکا» علاقه‌مند هستند. ترجمه‌های مختلفی نیز از این نویسنده آلمانی‌زبان پراگ‌تبار در دسترس است. این روزها نمایشی به نام «فرایند» به نویسندگی امیر ابراهیم زاده و علی کُرسی‌زَر و کارگردانی علی کُرسی‌زَر در سالن اصلی تالار مولوی روی صحنه رفته که از آثار کافکا اقتباس شده است.
این نمایش برگزیده بیست‌ویکمین جشنواره‌ بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران و براساس رمان «محاکمه»، «قصر»، «مسخ»، مجموعه‌ «داستان های کوتاه کافکا» و رمان «تجاوز قانونی» به نویسندگی «کوبو آبه» نوشته شده است. به همین مناسبت پای صحبت‌های علی کُرسی‌زَر نشسته‌ایم.
ایده نمایش «فرایند» از کجا شکل گرفت و چرا این نام را برایش انتخاب کردید؟


این نمایش بر اساس چندین داستان و رمان مانند «محاکمه»، «قصر»، «مسخ»، مجموعه‌ «داستان های کوتاه کافکا» و «تجاوز قانونی» به نویسندگی «کوبو آبه» اقتباس شده ولی بیشتر بر اساس اندیشه‌های کافکا است. رمان تجاوز قانونی هم به شدت کافکایی است. یکسری المان‌ها در این نمایش وجود دارد که بر اساس محتوای نمایشی خودمان شکل گرفته است. نام «فرایند» هم از رمان بسیار مشهور کافکا سرچشمه می‌گیرد. اسم اصلی رمان «محاکمه» در حقیقت «پروسه» این است. اسم اصلی آلمانی این رمان «DerProzes» که به معنای «پروسه» است. دقیقا نمی‌دانم چرا با عنوان محاکمه ترجمه شده است. به نظرم اسم فرایند برای نمایش ما بهتر بود.
اقتباس از فضای فکری یک نویسنده و مخصوصا از چندین رمان و داستان او بسیار مشکل است. درباره چالش‌های اقتباس خودتان بگویید و اینکه چه موضوعی دقیقا برای شما مهم بود. آیا «بینامتنیت» داستان‌ها توجه شما را جلب کرد؟
«کانسپت» (معنای) اصلی این نمایش برای من «قانون» است. تمام آثار کافکا حول و حوش قانون می‌گردد. این مضمون در تمام داستان کوتاه‌های او هم دیده می‌شود. این ایده دغدغه اصلی من هم شد. برای بررسی قانون هم بهترین آثار برای کافکاست. در این نمایش یکسری موقعیت‌های نمایشی ایجاد کردیم و بر اساس متون کافکا آنها را شکل دادیم. فضای گروتسک مانندی را بر اساس کانسپت قانون پیش بردیم.
به نظر می‌رسد که در اجرا به شدت به سمت و سوی آثار ابزورد رفته‌اید. اگر به شیوه اجرایی و نوع میزانسن‌ها و گفت‌وگوهای نمایشی شما توجه کنیم ردپای آثار «هارولد پینتر» انگلیسی و «ساموئل بکت» ایرلندی به وضوح مشاهده می‌شود. «وحشت از دیگری»، هراس از آنچه که «بیرون دَر» قرار دارد و نقد «پدر» در نمایش مشخص است. علاقه داشتید که آثار کافکا را با شیو‌ه‌ای ابزورد روی صحنه ببرید یا اشتباه می‌کنم؟
در واقع، علاقه نداشتم به سوی اجرایی با رویکرد ابزورد پیش بروم. اصلا انتخابی در این زمینه نداشتم. به نظرم حرفتان درست است. برخی از دوستان هم این موضوع را گفته‌اند و حتما این احساس شکل گرفته است. در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرده‌ام و همه تئاتری‌ها به آثار پینتر و مخصوصا نمایشنامه‌های ابزورد علاقه دارند. به نظرم عناصری مانند در و پدر را که گفتید در نمایش وجود دارد. عقیده دارم که این اتفاق ناخودآگاه رخ داده است.
«هارولد پینتر» رمان محاکمه را برای فیلمی به همین نام اقتباس کرده است که «دیوید جونز» کارگردانش است و «آنتونی هاپکینز» هم در آن بازی می‌کند. «اورسن ولز» هم یک اقتباس خیلی مهم با همین نام را جلوی دوربین برده است. این آثار روی شما تاثیر گذاشته است؟
در واقع، این فیلم‌ها را ندیده‌ام. پارسال بود که دنبال منابعی درباره آثار کافکا بودم. قاعدتا بیشتر آثار پینتر را خوانده‌ام. به نظرم بیشتر این شباهت‌ها ناخودآگاه است.
از سوی دیگر نمایش «فرایند» در بستری گروتسک هم پیش می‌رود. البته برخی از عناصر نمایش رئالیستی است. به نوعی مرز مشخصی دیده نمی‌شود.
نمی‌دانم. بگذارید اینگونه بگویم که اجرا بین فضای واقع‌گرا و غیرواقع‌گرا بسیار کار سختی است. انتخاب من مابین این فضا بود. دوست داشتم لب مرز این فضا باشم. فرم کلی کار ما به مرور زمان به سوی فضای گروتسک رفته است. این شیوه اجرایی را که می‌بینید قطعا انتخاب من است. واقعیت هم این است که درست و غلط آن را نمی‌دانم.
فضای تئاتر این روزهای ایران و تئاتر خصوصی را چگونه می‌بینید؟
نظرات شخصی خودم را می‌گویم. قطعا تئاتر خصوصی به جریان اصلی تئاتر دانشگاهی صدمه زده است. اصلا نمی‌شود بگوییم که تئاتر مستقل و دانشجویی صدمه ندیده است. جنس مخاطبان تئاتر خصوصی، ساعت اجراهایش و حتی بلیت‌شان فرق دارد. تا امروز پایم را داخل سالن «شهرزاد» نگذاشته‌ام. به سالن «پالیز» رفته‌ام. سالن بدی نیست. سالن «تئاتر مستقل» خوب است و از کارهای دانشگاهی حمایت می‌کند. بسیاری از سالن‌های خصوصی که در فضای دیگری سیر می‌کنند. کلا جریان تئاتر ایران تغییر کرده است. هر کسی که سرمایه لازم را داشته باشد با چند چهره خاص قرارداد می‌بندد، در یک سالن خصوصی خیلی خوب اجرا می‌رود، فروش خیلی خوبی هم دارد. آنها همیشه موفق هستند. پول دارند و پول همه چیز را هم در می‌آورند. تماشاگرهای این سالن‌ها به سوی تئاترهای دانشگاهی نمی‌روند. مخاطب تئاتر خصوصی با مخاطب مثلا سالن مولوی فرق دارد. جلوی در یکی از این سالن‌ها بایستید و نگاه کنید؛ به خوبی تفاوت تماشاگرها را احساس می‌کنید. آن تماشاگرها فکر می‌کنند که تئاتر فقط تئاتر خصوصی سالن شهرزاد است. آنها به سمت و سوی تئاترهای مستقل، هنری و دانشگاهی نمی‌روند. تئاتر رونق پیدا کرده ولی برای تئاترهای خصوصی رونق پیدا کرده است.
کمک هزینه به شما داده‌اند؟
گفته‌اند نامه بزنید و درخواست کنید. معلوم هم نیست که مبلغی را پرداخت کنند. تا آنجا که می‌دانم پول گروه‌های نمایشی سالن مولوی را از سال گذشته تا الآن نداده‌اند.
شاید تئاتر دانشگاهی و اندیشه‌محور در حال نابودی است و تئاترهای تجاری سرگرم‌کننده در حال پیشرفت است.
فقط تئاتر در حال نابودی نیست. شرایط به گونه‌ای است که خیلی از چیزها با مشکل روبه‌رو شده است. نابودی تئاتر که شوخی است. به نظرم از روی عمد از تئاتر حمایت نمی‌کنند تا این هنر ضربه بخورد. آنها می‌خواهند که تئاترها و هنرها به سمت و سوی دیگری برود.
سالن مولوی را چگونه می‌بینید؟
همه دوست دارند در این سالن اجرا بروند. بهترین بلک باکس ایران است. سالن سمندریان ایرانشهر هم عالی است. هر دو کیفیت بسیار بالا و نورهای عالی دارند. هر کسی که ‌بگوید سالن مولوی را دوست ندارد دروغ می‌گوید. ولی چند اجرایی شدن در این سالن تبدیل به معضلی شده است. ولی با تمام این احوال ما راه دیگری نداریم. یا باید در این سالن با این شرایط اجرا برویم و یا نباید اجرا برویم.
سایر اخبار این روزنامه