روزنامه خراسان
1397/06/18
رمزگشایی از مصاف «جلال» با روشنفکران
در میان شخصیتهای برجسته جریان روشنفکری معاصر، جلال آلاحمد وزنهای سنگین و تأثیرگذار محسوب میشود. او یکی از معدود روشنفکران زمانه خود بود که بدون اثرپذیری از جریانهای چپ و راست، در پی یافتن راهی برای برون رفت جامعه از معضلات و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. زندهیاد آلاحمد، با چنین رویکردی، ابتدا به تفکرات مارکسیستی متمایل شد؛ اما بعدها، با مشاهده چالشها و بن بستهای متعددی که مارکسیسم با آن دست به گریبان بود، از آن دست برداشت و بازگشت به داشتههای ملی و مذهبی خود را تجربه کرد. جلال معتقد بود، روشنفکر واقعی، باید در عمل نیز، هزینه آنچه را به آن اعتقاد دارد، بپردازد. نقد تند و تیز او از روشنفکران قبل و هم دورهاش، بیشتر متوجه عملگرا نبودن آن ها بود. جلال، روشنفکران دوران خود را به دلیل محصور شدن در حصار حرّافی و اظهار نظرهای صِرْف، توبیخ میکرد و معتقد بود که این رویکرد، صداقت آن ها را به شدت زیر سوال میبرد. در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر غلامرضا صدیق اورعی، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، به بررسی دیدگاههای جلال آلاحمد و نیز، دلایل انتقاد وی از روشنفکران قبل و معاصرش پرداختیم. این استاد دانشگاه، در گفتوگو با خراسان، تغییر دیدگاههای جلال آل احمد را ناشی از مواجه شدن وی با وقایع و مسائل جدید و نیز، دیدگاهها و مشی شخصیتهایی مانند امام خمینی(ره) دانست. دکتر اورعی معتقد است که انتقاد جلال آلاحمد از روشنفکران، بیشتر نسبت به اهل عمل نبودن و فقدان عنصر پایداری و استقامت در راه اعتقاد در آن ها بود تا نوع تفکری که به آن اعتقاد داشتند.به عنوان شروع بحث، تعریفی عمومی از مفهوم روشنفکری را ارائه بفرمایید.
برداشت عام از مفهوم روشنفکری و ویژگی افرادی که در حدود 200 سال گذشته با این عنوان، مشخص و نامیده میشدند، بازاندیشی در باورهای رایج جامعه، گاه اشاعه باورهایی که در جوامع دیگر پدید آمده بود و برخی اوقات، انتشار اندیشههای متفکران اروپایی، به طور عام، در جامعه ایران و مسائلی از این قبیل بوده است. البته اینکه در اروپا، چطور جریان روشنفکری به وجود آمد و چگونهای عدهای با عنوان طلایهداران این موضوع شناخته شدند، مسئله دیگری است. اما در ایران، پس از آشنایی گروهی از ایرانیان با غرب و اندیشههای غربی، برخی خودشان را روشنفکر تلقی کردند و البته، بعدها این رویکرد در ایران گسترش پیدا کرد و حالتهای مختلفی به خود گرفت. جلال آلاحمد هم یکی از همین روشنفکران است و به دسته اجتماعی آن ها تعلق دارد.
دیدگاههای جلال، به عنوان یک روشنفکر، طی دوران زندگیاش تغییرات اساسی کرد. این تغییرات را چطور ارزیابی میکنید؟
اینکه چه اتفاقی میافتد دیدگاههای افراد دستخوش تغییر میشود، میتواند دلایل مختلفی داشته باشد و یکی از آن ها، مواجه شدن با واقعیتهای تازه است. وقتی فرد اهل اندیشه و تفکر باشد و با واقعیتهای متفاوتی روبهرو شود، طبیعی است که درک و تحلیلش از شرایط، تغییر کند و به نتیجههای جدید برسد. در همین زمینه، فرد ممکن است با اندیشههای تازه یا حوادث تاریخی جدید مواجه شود و تصمیم بگیرد دیدگاههایش را تغییر بدهد. جلال آلاحمد نیز از این قاعده مستثنا نبود و او هم، به عنوان شخصیتی اهل فکر و اندیشه، پس از برخورد با واقعیتها، اندیشهها و وقایع تاریخی جدید، دیدگاههایش را تغییر داد.
جلال ابتدا به تفکرات مارکسیستی گرایش داشت، اما بعدها از آن فاصله گرفت و به نقد روشنفکران معتقد به مارکسیسم و جریان چپ پرداخت. چه وقایعی این تغییر مسیر را رقم زد؟
البته این سوال را باید از افرادی که به صورت جدی روی اندیشه و آثار جلال آلاحمد مطالعه کردهاند، بپرسید؛ اما اجمالاً عرض میکنم که در زمان ظهور و بروز حزب توده، ایرانیان با تجربه مواجهه طولانی با استبداد از یک سو و از سوی دیگر، ناتوانی حکومت در مسیر حفظ استقلال، یعنی آزادی از سلطه خارجی، روبهرو بودند. از پیش از مشروطه، افرادی که اهل تفکر و اندیشه بودند، از این مسئله رنج میبردند. در آن زمان، نقدهایی در قالب کتاب و مقاله، در داخل، البته به صورت مخفی، و خارج از کشور، منتشر میشد. از زمانی که انقلاب مشروطه به پیروزی رسید تا کودتای رضاخان، یعنی از سال 1285 تا 1300، چیزی کمتر از 15 سال فاصله وجود دارد. در این دوره هم، شرایط کشور باعث شده بود که بحثهای فراوانی بر سر مسائل مربوط به اداره کشور و برون رفت از شرایط ناگوار آن زمان، میان روشنفکران و اندیشهورزان در بگیرد. پس از این بازه زمانی، شاهد یک دوره دیکتاتوری شدید هستیم که تا شهریور 1320 و حمله متفقین به ایران، ادامه دارد. پس از سقوط رضاشاه و تلطیف شدن شرایط اظهار نظر، افراد کمکم شروع کردند به اظهار نظر و نوشتن کتاب و مقاله. در این دوره، هر کدام از دولتهای اشغالگر سعی میکرد برای خودش نمایندهای بتراشد و حزب توده، نمایندگی شوروی را برعهده داشت. شعارهای مارکسیستی که علیه نظام سرمایهداری و به نفع طبقه کارگر سر داده میشد، برای برخی افراد جذابیت فراوانی داشت. باید توجه داشت وقتی یک نظام مبتنی بر سرمایهداری که برای اجرای عدالت مشکلات اساسی دارد، بر جامعه حاکم باشد، افراد و به ویژه افرادی که عضو طبقات فرودست جامعه هستند، با شنیدن شعارهای مربوط به حمایت از ضعفا، تحریک میشوند و به آن علاقه پیدا میکنند. خب! در این دوره، تجربه نظام مارکسیستی شوروی هم، خیلی برای مردم و حتی روشنفکران، ملموس نبود و عدهای، از جمله جلال آلاحمد، به آن گرایش پیدا کردند. اما آن مرحوم، بعدها، هنگامی که با واقعیت مارکسیسم در قالب نظام حاکم بر شوروی روبه رو شد؛ به ویژه زمانی که استالین حکومت میکرد و دوران پراختناق و توام با سرکوبی را در شوروی به وجود آورده بود، از اندیشههای مارکسیستی فاصله گرفت. افزون بر روبهرو شدن جلال آلاحمد با واقعیتی که در شوروی جریان داشت، وقایعی مانند کودتای 28 مرداد و شرایط پس از آن و نیز، آشنایی او با مشی و دیدگاههای امام خمینی(ره)، جلال را به این نتیجه رساند که عوامل سنتی هم ممکن است در برگیرنده دیدگاهها و حساسیتهای مؤثری باشند که بتوانند در جامعه تغییرات مثبت ایجاد و مردم را علیه استبداد و استعمار بسیج کنند. این مشاهدات و مواجه شدنها، تا اندازهای، در برخی کتابهای او مانند «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» انعکاس پیدا کرده است.
آیا نقد جلال به روشنفکران، به دیدگاههای آن ها مربوط میشد یا ریشه در مسئلهای دیگر داشت؟
اگر نگاهی به آثار جلال آلاحمد، مانند «نون والقلم» بیندازید، درمییابید که او بیش از آنکه درباره اشتباه بودن اساس اندیشه روشنفکران اظهار نظر و آن را محکوم کند، به ناپایداری و مردعمل نبودن آن ها میتازد؛ به اینکه روشنفکران، برخلاف ادعاهایشان، در برابر سختیها کم میآورند و تسلیم میشوند یا به خارج از کشور میگریزند. به اعتقاد من، مرحوم آلاحمد، بیشتر به رفتار روشنفکران معترض بود و کمتر به این مسئله توجه داشت که مثلاً، برخی از آن ها به لحاظ تئوریک دارای اشتباهاتی هستند یا خیر؟ برای جلال آلاحمد این موضوع اهمیت داشت که روشنفکران، چقدر به حرفی که میزنند، تعهد دارند؟ چقدر سر حرفشان میایستند و حاضرند بابت اعتقاداتشان، هزینه بپردازند؟ چقدر در مبارزه با استبداد صادق هستند و حاضرند تا کجا این رویکرد را ادامه دهند؟ او بیشتر به عملکرد روشنفکران ایراد وارد میکرد تا به اینکه مثلاً، چه دیدگاههایی داشتهاند یا پذیرای فلان فلسفه بودهاند.
تأثیر دیدگاههای جلال را بر روشنفکران و جامعه دوران خودش، چگونه ارزیابی میکنید؟
برای اینکه بتوانیم به تحلیلی درست از این مسئله برسیم که جلال آلاحمد چه تأثیری بر زمانه خودش گذاشته است، باید شاخصهای معلومی داشته باشیم. سختترین کار این است که آدمهای تأثیرپذیرفته از او را بیابیم و تکتک بررسی کنیم؛ اما راه سادهتر این است که دریابیم آثار او چقدر خوانده میشد و چقدر با اقبال عمومی مواجه بود؟ طی سالهای 1356 و 1357، کتابهای جلال آلاحمد بارها به صورت مخفیانه تجدید چاپ شد و علاقهمندان زیادی به مطالعه آن ها پرداختند. بر همین مبنا، میتوان گفت که او، بر جامعه دوران خودش، تأثیرگذار بوده است.
انتقاد جلال تنها به روشنفکران چپگرا و مارکسیست متمایل به شوروی نیست. او در «سفر به ولایت عزرائیل»، چپها و حتی لیبرالهای غربی را هم آماج حملات انتقادی خود قرار میدهد. به نظر میرسد رویکرد او در این عرصه، تقابل جدی با مسئله استعمار و استثمار باشد. نظر شما در این باره چیست؟
موضوع تقابل با استعمار و استثمار، اصولاً مسئله اصلی دوران جلال آلاحمد است. پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، نهضتهای استقلالطلبانه در سراسر دنیا اوج گرفت و بسیاری از ملتها، مانند هندوستان، به استقلال دست پیدا کردند. بنابراین، طبیعی است که در چنین فضایی، افرادی که اندک تعلق خاطری به مردم و جامعه خود دارند، لبه تیز انتقاد خود را متوجه استعمار کنند. افراد و احزابی که به صورت فعال، در مسیر نقد استعمار گام بر نمیداشتند، مورد انتقاد و اعتراض آزادی خواهان غیراروپایی قرار میگرفتند. این رویکرد، یک رویکرد عمومی است و فقط به مرحوم آلاحمد اختصاص ندارد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پیوستن برخی نمایندگان به پویش «رأیت را بگو»
رمزگشایی از مصاف «جلال» با روشنفکران
رمزگشایی از ترور احمدشاه مسعود
رمز و رازهای شادی و آرامش درونی
افشای تسهیلات بی سر و صدا به برخی شرکت های دولتی
آن چه درباره «تولستوی» نمی دانستید!
نموداری که توضیح می دهد چرا ایران ونزوئلا نمی شود
چه کسانی از غائله بصره سود می برند؟
شبکه پیچیده سلطان سکه برای معاملات ارز و طلا
آغاز مداخله بانک مرکزی در بازار آزاد ارز
دستور روحانی برای عزل و دادگاهی شدن مدیران خائن خصولتی
تابستان داغ عراق
روز انتقام از تروریست ها
ماجرای دستگیری «دم اسبی»
ابراز تأسف امام جمعه بابل از اقدام شنیع 5 عضو شورای شهر بابل
همه مسئول و موثریم