روزنامه همدلی
1397/06/17
به بهانه شکایت محمدرضا شجریان از صدا و سیما و اظهار نظر شهرام ناظری چه کسی زور می گوید؟!
کسی می داند ذوالفنون، عندلیبی، علیزاده، لطفی، مشکاتیان و بسیاری دیگر از اساتید مرده و زنده موسیقی ایرانی چقدر خون دل خورده اند برای مطرح شدن نام ناظری و شجریان و دیگر آوازخوانان؟هجوم یک طرفه صدا و سیما به آثار موسیقایی دعوای امروز و دیروز نیست. از سال ها پیش خسرو آواز ایران «محمد رضا شجریان» به این عمل ناجوانمردانه صدا و سیما اعتراض داشته اند و حالا خبر رسیده دادگاهی که بنا بوده به شکایت محمدرضا شجریان درباره پخش بدون اجازه آثارش از صدا و سیما رسیدگی کند، اعلام کرده چون آنها در انجام این کار سوء نیت نداشته اند شکایت شجریان به سرانجام خاصی نمی رسد. پیش تر علاوه بر استاد شجریان، شهرام ناظری شوالیه آواز ایرانی و نام های شناخته شده ای همچون فرهاد فخرالدینی، حسین علیزاده و هوشنگ کامکار هم به نحوه پخش آثارشان از تلویزیون نقد جدی داشتند. مسئله مشترک در همه این موارد آن است که هیچ پاسخ قابل قبولی از سمت مسئولان مرتبط دریافت نشده است. این رفتار که در بادی امر به دور از شان یک رسانه ملی و فرهنگی به نظر می رسد، انگار جزو بدیهیات رفتاری صدا و سیمای ایران ماست. رسانه ای که وظیفه فرهنگ سازی و مبلغ مستقیم اصول اخلاقی است خودش در صدر این بی اخلاقی های علنی قرار گرفته است.هنرمندان این مرز و بوم هم که سال هاست با محدودیت های گوناگون دست به گریبان هستند، باید در سیاهه بدبیاری هایشان رفتارهای این چنینی را هم بگنجانند. بخصوص محدویت های مالی و حمایت های بخشهای فرهنگی هنری کشور مدت هاست به بیابان بی آب و علفی می ماند که حمایت های فرهنگی در آن غریب ترین واژه و رسالت به نظر می رسد. حالا همین صدا و سیما نه تنها هیچ باری از دوش هنرمندان مستقل بر نمی دارد بلکه دست به کار غارت آثارشان هم شده است. شاید کنار زدن موسیقی ایرانی و فراهم کردن عرصه برای آنچه همین گروه فکری مدعی آن هستند یعنی غرب زدگی تنها ماموریتی باشد که مدیران رادیو و تلویزیون در همه این سال ها توانستهاند به خوبی از پس اجرایش بر بیایند.
صدا و سیما در بداخلاقی هنری فقط خوانندههای مطرحی چون شجریان و ناظری را نرنجانده است. مسئله اصلی که هم از سوی رادیو و تلویزیون و هم از سوی این دو خواننده پر آوازه به آن اشاره نشده، حق کشی آشکار در مورد آهنگسازانی است که مولفان قانونی این تولیدات هنری به حساب میآیند. در همه جای دنیا (آنطور که در قانون حمایت از مولفان و مصنفان کشور خودمان هم آمده) تهیه کننده و آهنگساز مالک حقوق مادی و معنوی تولیدات هنری به حساب می آیند. در مقام عمل اما انگار هم خوانندگان پرآوازه از یاد برده اند این حقوق قانونی و عرفی را هم رادیو و تلویزیون اگر در مقام پاسخ بر بیاید(که تقریبا بعید به نظر می رسد) خوانندگان را مخاطب پاسخ هایش قرار می دهد. گویی این خوش صداهای نامدار بدون وجود ملودی و موسیقی صدایشان را به گوش میلیون ها نفر رسانده اند و به این ترتیب کسی که از همه حق بیشتری دارد برای به دست آوردن حق و حقوقش رفته ته صف!
با این وجود چون بهانه خبری این روزها اظهار نظر وکیل محمدرضا شجریان و شهرام ناظری است بحث درباره مالکان واقعی آثار هنری می ماند برای وقتی دیگر. برای پیگیری و تحلیل آنکه به واکنش شوالیه آواز ایرانی منجر شده باید مروری داشت به خبرها و اظهارنظرهای دو طرف ماجرا در هفته ای که گذشت!
قضیه وقتی دوباره در صدر اخبار قرار گرفت که جریان شکایت وکیل محمدرضا شجریان و فرجام 9 سال ماندن پرونده در دادگستری رسانه ای شد. سه شنبه 13 شهریور 97 وکیل مدافع محمدرضا شجریان، درباره شکایت موکلش از صدا وسیما پس از ابلاغ حکم دادگاه کارکنان دولت گفت: دادگاه، شکایت شجریان مبنی بر پخش بدون مجوز آثارش را در صداوسیما رد کرده و گفته انتشار این آثار در رسانه ملی موجب شهرت شجریان شده و به زیان او نبوده است!
در پی انتشار این حکم محمدحسین آقاسی «وکیل دادگستری» به ایرنا گفته بود: رای صادره مغایر صریح قوانین است و قطعا به این حکم اعتراض میکنیم زیرا معتقدیم حکم، با نادیده گرفتن محتویات پرونده و مستندات من به عنوان وکیل شاکی صادر شده است. بدون تردید اگر در مرحله تجدیدنظر دقت کافی شود، این رای باید نقض شود وگرنه پیام بدی برای صداوسیما دارد مبنی بر اینکه از این به بعد میتواند آثار هنرمندان را که برای تولیدشان وقت و هزینه صرف میکنند، بدون موافقت صاحب اثر پخش کند.
در همین گیر و دار نوبت رسید به شهرام ناظری و حکایت بدرفتاری های صدا و سیما با آثار شوالیه آواز ایران. او در گفت وگو با ایلنا با اشاره به اینکه صداوسیما همیشه این اجحاف را در حق هنرمندان انجام داده و این زورگویی و رفتار غیرعادلانه را نسبت به همه داشته است، گفت: الان 40 سال است که آثار مرا پخش میکند و هیچ حق و حقوقی به من نداده است، هیچ قراردادی نبسته است و هیچ اجازهای هم نگرفته است. شهرِ زور چگونه است؟! اینجا هم زورگیری است، و غیر از این هم انتظاری نمیرود یعنی اگر بخواهند نگاهی صحیح، قانونمند و عادلانه داشته باشند، باعث تعجب است.
ناظری در بخش دیگری از سخنانش ادعای دادگاه صادر کننده رای مبنی بر «شهیر شدن شجریان به سبب پخش آثارش در رسانه ملی» را مورد انتقاد قرار داد و گفت: صدا وسیما شاید در مشهور شدن آدمهای دیگر تاثیر داشته باشد و بتواند افرادی بیمایه را عَلَم کند ولی یک هنرمند سطح بالا نیازی به این چیزها ندارد و میتواند با یک نوار، با یک سیدی کارش را بکند.
شهرام ناظری که هرگز به صورت رسمی از صدا و سیما شکایت نکرده است در بخش دیگری از سخنانش گفته: خود من هم جزو شاکیان از صداوسیما هستم و اگرچه هنوز این شکایت را به صورت رسمی ثبت نکردهام اما همواره آمادگیاش را داشتهام و بار دیگر اعلام میکنم اگر کسی باشد که کارهای شکایت قانونی مرا از صداوسیما پیگیری کند با کمال میل، از همین لحظه حاضر به انجام شکایت هستم، بابت این همه اجحاف و این همه استفادههای مربوط و مخصوصا نامربوط که از آثارم کرده است آن هم بدون اجازه من که هم از نظر حیثیتی، هم معنوی و هم مادی متضررم کردهاند. شکایت ما به کجا میرسد؟! 40 سال است که من هیچ حق و حقوقی از صداوسیما نگرفتهام و تمام 50 اثری که به وجود آوردهام تماما با سختی و خون دل خوردن، بدون هیچ حمایتی در منزل شخصیام بوده است و در واقع صداوسیمای من خانه خودم است و این گونه است که فکر میکنم ظلم بزرگی در حقمان شده است! 40 سال شوخی نیست. یک بار دیگر هم گفته بودم که ببینید مدیران صداوسیما اگر 40 ماه حقوق نگیرند چه نظرگاهی نسبت به سیستم پیدا میکنند؟! و حال گمان کنید این 40 ماه تبدیل به 40 سال شود!
ناظری در پایان گفت: به خارج از این مملکت نگاه کنید و به هنرمندانشان که هر قطعهای در هر جایی از آنها پخش شود، خود به خود و به صورت طبیعی مبلغی را که به عنوان حقالزحمه برایشان درنظر گرفتهاند به حسابشان میریزند و زمانی که هنرمند از دنیا میرود، این حقالزحمه به فرزند او و حتی به نسلهای بعدیاش پرداخت میشود و اساسا داستانشان با ما متفاوت است، چرا؟! چون همه چیزشان روی قانون است و اینجا همه چیز روی زور است و زور ما هم نمیرسد و شکایتی که میکنیم بیفایده است.
با وجود آنکه رسانه های مستقل بنا به وظیفه ذاتی که دارند حق را به صاحبان آثار فرهنگی و هنری میدهد، مطرح شدن دوباره بحث شکایت استاد شجریان و گلایه های استاد ناظری این سوال را در ذهن ها ایجاد می کند که صاحبان واقعی این آثار چه کسانی هستند؟ دو استاد مطرح ایرانی یا آهنگسازانی که با خون دل کارهایشان را پیش روی آنها قرار داده اند و زمینه را برای مطرح شدن بیش از پیش این نام ها فراهم کرده اند؟ چه کسی می داند عندلیبی، علیزاده، لطفی، مشکاتیان، ذوالفنون و بسیاری دیگر از اساتید مرده و زنده موسیقی ایرانی چقدر خون دل خورده اند برای مطرح شدن نام ناظری و شجریان و دیگر آواز خوانان؟ حالا دوباره باید به جمله شهرام ناظری فکر کنیم درباره آنها که زور می گوید. حالا که نوبت گلایه از زورگویی های صدا و سیما رسیده بهتر است دوباره از خودمان بپرسیم در این وانفسا حقیقتا چه کسی زور می گوید؟!
سایر اخبار این روزنامه
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس جمهوری ترکیه و هیات همراه: مهمترین نیاز امروز دنیای اسلام اتحاد کشورهای اسلامی است
ایران،ترکیه و روسیه بر سر مقابله با تروریست های ادلب در نهایت به نتیجه مشخصی نرسیدند
روش تازهای از کاشت برنج 40 تا 60 درصد مصرف آب را کاهش داد؛ تغییر الگوی کشت بهثمر نشست
«همدلی» از آسیبهای اجتماعی دامنگیرِ دانشآموزان به مناسبت آغاز سال تحصیلی گزارش میدهد
به بهانه شکایت محمدرضا شجریان از صدا و سیما و اظهار نظر شهرام ناظری چه کسی زور می گوید؟!
همدلی از مافیای زباله، و کودکان قربانی آن گزارش میدهد اخلاق زبالهای
عادل جهانآرای بعضی نمایندهترند
جامعه بیتفاوت، آدمهای رباتیک
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس جمهوری ترکیه و هیات همراه: مهمترین نیاز امروز دنیای اسلام اتحاد کشورهای اسلامی است