جهان همچنان در خطر بحران مالی

فاطمه رحیمی- بانک‌ها امن‌تر شده‌اند اما بخش عمده آنچه از سال 2008 دچار مشکل شد، باز هم می‌تواند اتفاق بیفتد.
زمانی که تاریخدان‌ها به اوایل قرن بیستم نگاه کنند، دو شوک لرزه‌ای را تشخیص خواهند داد؛ نخست حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 و دوم بحران مالی جهانی که 10 سال پیش دقیقا در همین ماه با سقوط بانک سرمایه‌گذاری لمن برادرز آغاز شد. 11 سپتامبر منجر به جنگ شد و ورشکستگی لمن منجر به بحران سیاسی و اقتصادی. همان طور که این جنگ‌ها ادامه دارند، بحران هم فاصله زیادی تا پایان دارد. لمن به دلیل از دست دادن پول خود روی وام‌های رسمی و اوراق بهادار مربوط به بازار املاک آمریکا ورشکسته شد. ورشکستگی این بانک، آشوب را به دنبال داشت؛ تجارت در تمام کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی، اعتبار عرضه شده به اقتصاد واقعی تنها در خود آمریکا تا دو تریلیون دلار نزول کرد و دولت‌ها برای محدود کردن بدهی‌های خود به برنامه‌های ریاضتی متوسل شدند. بانک‌های مرکزی که از کاهش نرخ بهره خسته شده بودند، به سیاست‌های تسهیل کمی (QE) روی آوردند. از آنجا که دلایل این بحران مالی زیاد و متنوع بود، پیامدهای آن نیز همین طور بود. این بحران به خیزش‌های پوپولیستی امروز قدرت داد و سوال‌هایی را در مورد نابرابری درآمدی، ناامنی شغلی و جهانی شدن به وجود آورد. ضمن اینکه سیستم مالی را هم تغییر داد. حال سوال اینجا است که‌ آیا این سیستم را به قدر کافی تغییر داد؟
یک راه- راه اشتباه- تحلیل این فرآیند این است که انتظار داشته باشیم بحران مالی پایان یابد. بحران بانکی سیستماتیک یکی از ویژگی‌های تاریخ بشر است. صندوق بین‌المللی پول 124 بحران از این دست را در خلال سال‌های 1970 تا 2007 شناسایی کرد و هیچ تردیدی نیست که باز هم اتفاق خواهند افتاد. در نظر بگیرید که دولت ترامپ قوانین مالی را در دوره شکوفایی اقتصادی زیر پا می‌گذارد و بانک مرکزی آمریکا هنوز الزامات سرمایه‌ای ضدادواری را اجرا نکرده است. حتی زمانی که احتیاط حاکم است، هیچ تنظیم‌کننده‌ای نمی‌تواند به طور کامل خطر را اندازه‌گیری کند. شکل دقیق بحران مالی بعدی مشخص نیست در غیر این صورت از آن اجتناب می‌شد، اما به هر صورت، احتمالا املاک و مستغلات را در‌بر می‌گیرد. دولت‌های جهان ثروتمند هرگز تقویت مالکان خانه را با نیاز اجتناب از رونق خطرناک در اعتبار خانوار تطبیق ندادند‌ درست مانند نیمه دهه 2000 میلادی. در آمریکا، مالیات‌دهندگان باید خود را از تجارت پوسیده تضمین بدهی وام‌های مسکن کنار بکشند. مساله بعدی اسکناس است. این بحران از مرزها عبور کرد چون بانک‌های اروپایی در زمان نیاز به پرداخت استقراض‌های مبتنی بر دلار خود‌ با کمبود دلار مواجه شدند. بانک مرکزی آمریکا مانند آخرین منبع وام‌دهنده به جهان عمل کرد و یک تریلیون دلار نقدینگی به خارجیان ارائه کرد. از آن زمان به بعد‌ بدهی دلاری خارجی حدودا دو برابر شده است. در بحران بعدی، سیستم سیاسی آمریکا احتمالا به بانک مرکزی اجازه نخواهد داد به این شکل عمل کند‌ حتی پس از آنکه ترامپ کاخ سفید را ترک کند. سیاستمداران توانستند اقتصاد را امن‌تر کنند‌ اما آنها هنوز درس‌های زیادی برای یاد گرفتن دارند و ژئوپلیتیک از‌هم‌گسسته، رسیدگی به امور مالی جهانی شده را سخت‌تر می‌کند. یک دهه پس از سقوط لیمن، بخش مالی شکاف‌های زیادی دارد که باید ترمیم شود.