افزایش آسیب‌پذیری بازنشستگان

ضیاء مصباح*- تاکید مکرر بر توجه لازم به جامعه کلان، صبور، نقش‌آفرین و منزه از هر گونه آلودگی بازنشستگان و وظیفه‌بگیران که در این موقعیت با همه درگیری‌های خود‌ساخته حکومت، از اولویت لازم برخوردار نبوده و این پیران دیر شرافتمند و پیشکسوت با خانواده‌هایشان به شدت در تنگنا و مورد بی‌توجهی برنامه‌ریزان در زمینه چگونگی بهبود امور روزمره قرار دارند، به مناسبت روز پیشکسوتان و شرایط ویژه کشورمان، ضرورت دارد.
مقدمتا باید گفت‌‌ اتخاذ سیاست‌های نادرست در مبحث نیروی انسانی از سوی دولت که دودش به چشم صندوق بازنشستگی و اعضای صندوق رفته‌- به طور نمونه موافقت با بازنشستگی‌های زودرس و پیش از موعد که نوعی رانت محسوب می‌شود و دریافت صندوق کاهش و پرداخت آن افزایش می‌یابد و در دهه‌های گذشته فراوان شاهد آن بوده‌ایم- از سوی دیگر بیکاری خیل عظیم جوانانی که در سنین کار و اشتغال قرار دارند و تحمیل هزینه جاری زندگی آنان بر دوش والدین بازنشسته، تعادل درآمد و هزینه خانوارها را بیش از پیش نامتعادل ساخته، جدا از گسستن شیرازه خانواده‌ها و ناتوانی در تشکیل زندگی مستقل، یکی از مهم‌ترین علل و انگیزه‌های جوانان به ترک زادگاه خود و روی آوردن به زندگی در کشورهای دیگر و از همه مهم‌تر فرار مغزهاست.
آیا بازنشستگی به خودی خود مشکل است‌؟ آیا صندوق‌های بازنشستگی به اعضای خود کم‌فروشی می‌کنند‌؟ آیا دولت نسبت به وضعیت بازنشستگان بی‌تفاوت است‌؟ پاسخ این پرسش‌ها را همه می‌دانیم. بازنشستگی در ذات خود مشکل نیست بلکه واقعیتی است که باید به درستی مدیریت شود.
اولویت دادن به آنان که با تمهیداتی فراتر از تصور‌، مخصوصا از لحاظ تامین هزینه‌های روز‌مره در همین شرایط، درمان و وضعیت درونی زندگی را با مساعدت فرزندان‌شان سامان نسبی داده و کسانی که مرکز ثقل خانواده‌ها و تصویری از آیند‌ه شاغلان هستند و با همه فشارها و ملا‌حظات، الگوی چگو‌نه زیستن موفق در اجتماع را در حد نسبی نشان داده‌اند خواسته‌ای دور از منطق نیست.


اگرچه رشد جمعیت بازنشسته و نرخ تورم اقتصادی هیچ‌کدام در کنترل مدیریت بازنشستگی نیست‌ ولی بررسی تعادل دریافت‌ها و پرداخت‌ها باید در دستور کار همیشگی مدیران و مسوولان صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی که روزگاری در هر سیستم و نظامی به این جامعه می‌پیوندند، باشد.
با توجه به وعده‌های تحقق‌نیافته مکرر متولیان امور که البته در زمان وعده‌ها در‌گیر مسا‌ئل خود‌ساخته اخیر نبودند، از جمله رییس سازمان اداری و استخدامی که به سیاست پیوسته و برنامه و بودجه که عملکرد داهیانه آنان را با توجه به وظایف‌شان شاهدیم و‌.... در مورد ضرورت رسیدگی به بازنشستگان باید گفت عواملی همچون افزایش جمعیت بازنشسته و نرخ بالای تورم اقتصادی‌‌ به طور طبیعی تعادل دریافت‌ها و پرداخت‌های صندوق بازنشستگی و تامین اجتماعی را بر هم زده و ضعف و ناتوانی را بر آنها و به تبع عملکردهای اشتباه بر جامعه بازنشسته مستولی کرده است.
به عنوان مثال همین ماجرای پوشک که اغلب این منادیان آرامش و امید به جامعه لازم است در معاشرت‌ها مجهز به آن باشند‌! باید تاکید داشت‌ در زندگی سنتی بار نگهداری از سالمندان بر دوش فرزندان بود‌ در حالی که یکی از فلسفه‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی برداشته شدن فشار نگهداری از سالمندان‌، از دوش نسل بعدی است. به این مهم که فرزندان در این وادی در‌مانده تامین حداقل‌های زندگی روز‌مره خود هستند، جداگانه سخن‌ها باید گفت‌. به هر حال دولت وظایف گوناگونی دارد که در تنگنای سیاسی اقتصادی فعلی با در نظر داشتن اولویت با همه ناتوانی در تصمیم‌گیری، نبود تمرکز، عدم وحدت فر‌ماندهی و نبود پاسخگویی در قبال اختیارات با همه چند‌وچون و بدون کیفیت به آنها می‌پردازد. در چند دهه گذشته پرداخت بدهی دولت به صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی یا در اولویت آخر قرار گرفته ‌یا به جای آن سهام شرکت‌های دولتی زیانده واگذار شده است.
تامین رفاه، آسایش، آرامش، بیمه‌های تکمیلی شایسته و در‌خور «نه با نگاه رفع تکلیف و تظاهر به داشتن آن با کم و کیف موجود» و منافع بلند‌مدت صاحبان اصلی سر‌مایه‌، سازمان‌های متو‌لی امور آنان، تحت عنوان صندوق‌های بازنشستگی که از پرداخت‌های تدریجی کارکنان دولت تغذیه می‌کنند، بالاخره احساس مسوولیت متولیان حکومت در این زمان به هیچ وجه نباید مشابه گدشته با بی‌توجهی مواجه شود.
اگر صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی هیات‌های امنای مستقل و با اختیارات کافی داشتند می‌توانستند در برابر بخشی از تصمیمات نادرست و مداخله‌گرانه حکومت در چگو‌نگی مو‌ضوع بازنشستگی نیروی انسانی، نقش بازدارنده و تصحیح‌کننده‌ای داشته باشند.
بازنگری در مدیریت صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی و تجدید نظر در تشکیلات وسیع بیهوده و انتصاب متخصصان می‌تواند از وخیم‌تر شدن اوضاع جلوگیری کند. وضعیت بازنشستگان در مقایسه با هزینه‌های زندگی نشان‌دهنده افت فاحش قدرت خرید حقوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی است‌. ناگفته نماند مبحث افزایش سالیان خدمت مستلزم بهبود فضای کار، انگیزش کارکنان به ادامه خدمت، کاهش ساعات کار در سنوات بالای خدمت و بها دادن به تجربه کارکنان توانمند، شایسته و پرسابقه است.
*دبیر کانون علوم اداری ایران
‏Z.Mesbah1944i@gmail.com