۶۵ روز به انتخابات نوامبر آیا حزب جمهوری‌خواه ترامپی شده است؟

بحثی که در دوران انتخابات ویژه مطرح و در دوران انتخابات اولیه شدت گرفته است و احتمالاً با انتشار نتیجه انتخابات عمومی باز هم به صحنه تحلیل سیاسی بیاید این است که آیا حزب جمهوری‌خواه به حزب ترامپ تبدیل شده است یا خود را در مقابل ترامپ حفظ کرده است.
بحث‌هایی که درباره این مسئله می‌شود، گاهی بر اساس مواضع شخصیت‌های حزب جمهوری‌خواه است: آن‌هایی که به نفع ترامپ موضع می‌گیرند، آن‌هایی که علیه او می‌ایستند، آن‌هایی که میانه را می‌گیرند و سرنوشت هر کدام، به محل بحث درباره سرنوشت حزب جمهوری‌خواه، در دوران ترامپ و پس از ترامپ تبدیل می‌شود.
آنچه به عنوان شاهدی برای حال حزب، آزمون مناسبی ارائه می‌کند اما انتخابات ویژه بود و مهم‌تر و جدی‌تر از آن، انتخابات اولیه درون‌حزبی جمهوری‌خواهان است که بناست نشان دهد همراهی با ترامپ یا در مقابل او ایستادن، کدام بیشتر نظر اعضای حزب را جلب می‌کند.
در عمل، در برخی رقابت‌ها که تعداد آن‌ها کم هم نیست، بعد از غضب ترامپ بر یک کاندیدا یا حمایت او از دیگری، نتیجه انتخابات باب میل ترامپ پیش رفته و این ادعای یک طرف را تقویت می‌کند؛ از طرف دیگر در برخی رقابت‌ها، گاهی رقابت‌های مهم، ترامپی‌ها شکست‌هایی هم خورده‌اند که شاید بزرگ‌ترین آن‌ها در آلاباما رخ داد و هم کاندیدای ترامپ در اولیه و هم نامزد او در عمومی شکست خوردند.


مثل بسیاری زمینه‌های دیگر که در روزهای و هفته‌های آینده این انتخابات با آن‌ها مواجه خواهیم شد، با شواهدی طرفیم که هر کدام حرف یک طرف بحث را تایید می‌کنند. در چنین مواقعی گاهی شواهد یک‌طرف صرفاً استثنائاتی ارائه می‌کنند به قاعده‌ای که سایر شواهد پیش می‌کشند؛ اما گاهی اوقات این اختلاف به این معناست که حقیقت جایی بین دو موضع یا حتی بیرون از طیف بین دو طرف است.
درباره تاثیری که ترامپ روی حزب جمهوری‌خواه گذشته شاید پایان امسال بعد از انتخابات یا و بعدتر از آن، در فضای پسا۲۰۲۰ بهتر و دقیق‌تر بتوان تحلیل کرد، اما اگر بخواهیم درباره دنیای امروز حزب جمهوری‌خواه حکم صادر کنیم، باید بگوییم که حزب جمهوری‌خواه، تاثیری جدی از ترامپ پذیرفته، اما نه در حدی که تماماً تبدیل به حزب ترامپ شده باشد، لااقل نه فعلاً و نه در میان رای‌دهندگان این حزب.
شاهد این مسئله از طرفی وجود همین بحث است که دعوای داخلی حزب جمهوری‌خواه تا حد زیادی به ترامپ/نه‌ترامپ تقسیم می‌شود و این یعنی ترامپ تبدیل به مسئله اصلی این حزب شده است. حضور ترامپ باعث شده بخش مهمی و کثیری از کسانی که برای دریافت کاندیداتوری این حزب وارد صحنه می‌شوند، در مواضع سیاسی یا در رویکرد بیان آن‌ها یا هر دو، «ترامپی» باشند. این جماعت، حتی در رقابت‌هایی که شکست می‌خورند هم لااقل رقیب اصلی یا مهم پیروز رقابت هستند و این یعنی بخش زیادی از رای‌دهندگان حزب را با خود دارند.
از طرف دیگر، حضور این افراد در رقابت روی نامزد نهایی تاثیر خود را می‌گذارد. این اصلاً یکی از دلایل شرکت در انتخابات برخی نامزدها در دوره‌های مختلف بوده است؛ مثلاً در سال ۲۰۱۶، لیندزی گرام از حزب جمهوری‌خواه یا سندرز از حزب دمکرات با این هدف وارد شدند که برنده نهایی را ناچار کنند درباره مسائلی که دغدغه این نوع از کاندیداهاست، موضع بگیرند و این موضع را، برای جلب هواداران طرف مقابل، کمی به موضع این کاندیدا نزدیک کنند. اصطلاحاً سندرز در رقابت ۲۰۱۶ توانست هیلاری کلینتون را به چپ بکشد چون او را ناچار کرد درباره مسائلی که به طور پیش‌فرض وارد آن‌ها نمی‌شد موضع‌گیری داشته باشد و البته برای اقناع تعداد کافی از هواداران سندرز به حمایت از او در انتخابات عمومی، بین موضع خود و موضع سندرز به مصالحه برسد. این اتفاق در انتخابات اولیه حداقل دستاورد ترامپی‌ها خواهد بود.
نکته آخر اینکه تضاد و تفاوت یکی از بهترین مخفی‌گاه‌های توجیه در صحنه سیاسی است. حضور ترامپ، علاوه بر اینکه باعث ورود ترامپی‌ها می‌شود، به کسانی که بعضی مواضع نسبتاً تندشان پیش از ترامپ باعث دردسر می‌شد اجازه می‌دهد، در سایه امتیاز تمایز با ترامپ، آن مواضع را هم پیش بکشند. در واقع ترامپی‌ها آنچنان فضای بحث را به سمت خود می‌کشند که بین مواضع خود و مواضعی که پیشتر قابل‌قبول بود، فضای خالی بسیاری ایجاد می‌کنند که به نامزدها اجازه می‌دهد در آن رفت‌وآمد کنند و همچنان «حداقل ترامپ نباشند».
البته این نگاه به تاثیرات ترامپ روی بخش انتخاباتی حزب در مرحله اولیه است که واقعی و ملموس هم هست. برای بررسی کلی‌تر موضوع، باید به شواهد گسترده‌تری نگاه کنیم و شاید برای بخشی از این شواهد باید، لااقل تا نوامبر، صبر کنیم.