هندبال درتاريكي

بدترين نتايج هندبال ايران طي 16 سال اخير در جاكارتا رقم خورد، جايي‌كه ملي‌پوشان نتوانستند در مقابل حريفان خود عملكرد قابل قبولي را داشته باشند و به رتبه پنجم رسيدند. اين در حالي است كه در سال 2006 مدال برنز، در سال 2010 مدال نقره و در سال 2014 رتبه چهارم مسابقات را به دست آورده بوديم. شكست در مقابل قطر، بحرين و كره‌جنوبي در حالي اتفاق افتاد كه برخي از لژيونرهاي كشورمان از جمله برادران استكي، قيد حضور در مسابقات را زده بودند اما عليرضا موسوي و شاهو نصرتي با وجود آنكه اين مسابقات در تقويم جهاني جا نداشت،‌ به اردو رفتند و تيم‌ملي را همراهي كردند.
غيبت لژيونرها،‌ كمبود بازي‌هاي تداركاتي و جنجال انتخاب سرمربي تيم‌ملي در ماه‌هاي گذشته باعث شد هندبال ايران روز به روز پسرفت كند و در نهايت بدترين جايگاه جدول رده‌بندي را از سال 2006 تا امروز به دست بياورد.
در اين ميان چند نكته، توجه هواداران و كارشناسان هندبال را به خود جلب كرد؛ نخست آنكه رحيمي پس از هر شكست، وعده آينده را داد و عنوان كرد از بازي بعدي شرايط بهتر خواهد شد. همه آن‌ها كه رحيمي را مي‌شناسند، مي‌دانند او مدير كاربلدي است اما به نظر مي‌رسد وضعيت هندبال به قدري بغرنج است كه هيچ‌كس نمي‌تواند نسخه شفابخشي براي اين رشته ورزشي بپيچد و به دنبال درمان باشد. رحيمي در پايان بازي‌هاي آسيايي نيز غيبت لژيونرها را دليل شكست ملي‌پوشان دانست و در نهايت نيز پتانسيل هندبال ايران را زير سوال برد تا نشان دهد به خوبي روش رهايي از فشارهاي منتقدان را مي‌داند.
تيم‌ملي ايران در مرحله گروهي بازي‌هاي آسيايي با نتيجه 55 بر 11 مالزي را شكست داد و در ديدار دوم با نتيجه 35 بر 20 مغلوب قطر شد تا به گروه اصلي صعود كند. در نخستين ديدار مسابقات گروه اصلي با نتيجه 23 بر 29 مقابل بحرين شكست خورد و در دومين ديدار نيز با نتيجه 28 بر 33 به كره‌جنوبي باخت. در سومين ديدار اين مرحله نيز با نتيجه 46 بر 20 هنگ كنگ را شكست داد اما از راهيابي به مرحله نهايي بازماند تا در برابر عربستان قرار بگيرد و در يك ديدار جنجالي و پربرخورد اين تيم را شكست دهد و به عنوان پنجمي دست پيدا كند.


در ديدارهاي مرحله نهايي نيز قطر با نتيجه 32 بر 27 مقابل بحرين به پيروزي رسيد تا عنوان قهرماني مسابقات را به دست بياورد، كره‌جنوبي نيز با برتري 24 بر 23 مقابل ژاپن، عنوان سومي مسابقات را كسب كرد. به هر ترتيب هندبال ايران روزهاي ناآرامي را سپري مي‌كند و مسئولان فدراسيون پشت نتايج ساير ورزش‌ها پنهان شده‌اند. براي بررسي دقيق‌تر وضعيت تيم‌ملي هندبال در بازي‌هاي آسيايي سراغ كارشناسان رفتيم و پرونده امروز «قانون» را به اين رشته اختصاص داديم.
مشكل تيم‌ملي، باشگاه‌ها هستند
شهداد مرتجی/ مربی تيم‌ملي هندبال
تيم‌ملي هندبال در بازي‌هاي آسيايي جاكارتا به عنوان پنجم دست پيدا كرد، با توجه به شرايطي كه در تيم‌ملي داشتيم و حضور چندين بازيكن آسيب‌ديده، تمام تلاش‌مان را براي كسب مدال كرديم اما متاسفانه نتوانستيم در مقابل تيم‌هايي كه با برنامه‌ريزي مناسب و هزينه‌هاي بالا در اين مسابقات شركت كرده بودند، پيروز شويم. كره‌جنوبي و قطر نتايج درخشاني گرفتند و اين موضوع به دليل برنامه‌ريزي مناسب آن‌هاست. قطر بازيكنان چند مليتي را به خدمت گرفته و به نوعي تيم منتخب جهان بود. چندين بازيكن تاثيرگذار تيم‌ملي در مسابقات حضور نداشتند و ساير ملي‌پوشان نيز تلاش كردند اما وقتي نخواهد بشود، نمي‌شود.
فراموش نكنيم كه كره‌جنوبي سه، چهار سال است كه در هندبال سرمايه‌گذاري كرده و همان‌طور كه پيش از اين نيز گفتم، قطر از بازيكنان اروپايي بهره‌مند است. با توجه به پتانسيل فعلي هندبال، ما تلاش كرديم تا نتيجه بگيريم اما در نهايت پنجم شديم. علت عدم موفقيت تيم‌ملي هندبال در بازي‌هاي آسيايي جاكارتا را نمي‌توان به يك مورد محدود كرد اما معتقدم اگر لژيونرها در تيم‌ملي حضور داشتند، مي‌توانستند شرايط بهتري را رقم بزنند. ضمن اينكه به نظرم برنامه‌هاي فدراسيون كامل نيست، نتايج تيم‌ملي بايد آسيب‌شناسي شود تا بدانيم چه‌كار بايد بكنيم. در بحث باشگاهي هنوز مشكل داريم و همچنان در حال تيم‌داري هستيم نه باشگاه‌داري؛ کدام باشگاه در رده پایه کار می کند؟ هندبال ايران در چند سال گذشته تنها يكي، دو مقام مناسب به دست آورده كه اين موضوع نيز حاصل كار در دهه 70 و 80 بود. در این دو دهه باشگاه های بسیار خوبی داشتیم كه بازيكن پرورش مي‌دادند. تیم هایی مانند ذوب آهن، سپاهان و مقاومت در اصفهان یا کارتن سازی خراسان، جمکای سبزوار، شهرداري تبريز، هما و دانشگاه آزاد در تهران، هپکو اراک و شهرداری کرمان اقدامات موثري براي پيشرفت هندبال كردند و بازيكنان بسياري را پرورش دادند، به خاطر دارم كه آن روزها اردوهای ملی دست كم با 40 بازیکن با کیفیت برگزار مي‌شد، دست مربی باز بود و بازیکنان در رقابت بودندو انگیزه داشتند. اين موضوع در نهايت به نفع تيم‌ملي بود و بازيكنان بزرگي پرورش پيدا كردند اما امروزه باشگاه‌های ما خیلی سخت تیم داری می کنند. بازیکن سازی به خوبی انجام نمی گیرد. زمانی که بازیکنان به رده جوانان می رسند، به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات موجود از مدار هندبال خارج می شوند و تیم ملی بزرگسالان‌مان از لحاظ پشتوانه دچار ضعف می‌شود. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم، شرکت ها و کارخانه ها کمتر به فعالیت در ورزش اشتیاق نشان می دهند و همه اين اتفاقات به ضعف هندبال منجر مي‌شود.
در مجموع معتقدم فدراسیون کاری نمی تواند بکند. مجبور است با حداقل‌ها برنامه‌ریزی و تیم ها را به مسابقات اعزام کند. ریشه اصلی این عدم نتیجه‌گیری‌ها آن است که باشگاه های ما در یکی، دوسال گذشته نتوانسته‌اند از نظر زیرساخت‌ها خود را تقويت كنند و باعث افت هندبال شده‌اند. برخي از كارشناسان و هواداران از من مي‌پرسند مربي خارجي براي تيم‌ملي بهتر است يا خارجي؟ بايد بگويم مربیان داخلی خوبی داریم که می توانیم از آن ها استفاده کنیم اما سرمربي فعلي تيم‌ملي يعني زوران کاستاروتویچ در قطر موفق بوده، قهرمان آسیا شده و در جام باشگاه‌های جهان نیز مقام چهارم را به دست آورده است. او سه ماه فرصت داشته تا بازيكنان مدنظرش را شناسايي كند و هنوز فرصت كافي براي آناليز پيدا نكرده است بنابراين نمي‌توان گفت او می تواند در ایران موفق باشد یا خیر.
به هرحال تصمیم فدراسیون و کمیته فنی است و من در جایگاهی نیستم که بگویم مربی تيم‌ملي بايد خارجی باشد یا داخلي. من اعتقاد دارم اگر بتوانيم مربي خارجي به خدمت بگيريم كه هندبال‌مان را رو به پيشرفت ببرد، ايرادي ندارد و بايد اين كار را انجام دهيم. در حال حاضر مشكل اصلي هندبال ايران بازيكناني هستند كه نيمي از آن‌ها قرارداد ندارند و نگران آينده‌شان هستند. اگر همین بازیکنان از طرف یک باشگاه حمایت می‌شدند و دوران آمادگي خود را در باشگاه‌ها سپري مي‌كردند، در تيم‌ملي موثرتر ظاهر مي‌شدند اما مشکل ما این است كه در تیم ملی، بازیکن باید از صفر كارهاي مربوط به بدنسازي و تاكتيكي شروع کند و براي اين كار فرصتي وجود ندارد.
اگر از بازیکنان بپرسید متوجه مي‌شويد كه در اردوی اول از لحاظ آمادگی بدنی خوب نبودند درحالي‌كه همه آن‌ها از بازيكنان خوب کشور و در واقع بهترین نفرات بودند که از طرف مربیان به تيم‌ملي معرفی شدند اما باید از لحاظ روانی و فیزیکی از جانب باشگاه ها حمايت شوند تا بتوانند به طور کامل و صد درصد در خدمت تیم ملی باشند. برخي از كارشناسان، نتايج اين دوره را با دوره‌هاي قبلي قياس مي كنند.
معتقدم كسب مدال نقره در بازي‌هاي آسيايي گوانگژو نتیجه زحمات 20 سال هندبال کشور در دهه70 و 80 بود. این‌طور نبود که بگوییم در سال90فدراسیون وقت کار بزرگي انجام داده؛ در واقع يك برنامه‌ريزي بلند مدت باعث شد آن‌ها با قدرت در مسابقات حاضر شوند. جالب است بدانيد همان بازيكنان وقتی در رده نوجوانان بودند، مربیان خارجی بسیار خوبی وظيفه آموزش به آن‌ها را بر عهده داشت و از همان رده وارد مسابقات جهانی شدند. سپس دررده جوانان تجربه بيشتري كسب كردند و سال 88 به تيم بزرگسالان اضافه شدند. در واقع تمام آزمون و خطاها انجام شده بود و ثمردهي در بازي‌هاي آسيايي اتفاق افتاد که نقره گوانگژو را گرفتیم. در آن سال ها باشگاه های بسیار خوبی وجود داشتند و هزینه کردند. حتی در باشگاه های‌مان نیز مربیان خارجی داشتند. به هر ترتيب اميدوارم هندبال ايران به تدريج به سمت موفقيت حركت كند و دوباره روند پيشرفت خود را از سر بگيرد.
انصاف نيست حريفان‌مان را شكست دهيم!
مهدی رهبری/ سرمربی تیم ملی جوانان هندبال
نتایج هندبال در بازي‌هاي آسيايي جاكارتا دلايل متعددي دارد؛ نخست آنكه تیم به طور ناقص اعزام شد، يعني بازيكنان باتجربه را به مسابقات اعزام نكرديم. بازيكناني كه می‌توانستند در لحظات سخت کمک حال تیم باشند. تجربه آن‌ها یک شانس بزرگ برای کنترل بازی و گرفتن نتايج بهتر بود اما غيبت آن ها باعث شد نتوانيم نتايجي كه دلخواه‌مان بود را كسب كنيم. نكته دوم آنكه از همان ابتدا طبیعی بود که شانس زيادي برای ما وجود ندارد و امیدوار بودیم که اتفاقات خوشایندي رخ بدهد تا مدال بگيريم.در واقع از نظر فنی پیش بینی می‌کردیم که نتوانیم توفیقی به دست بیاوریم و فکر می‌کنم نتايجي که رقم خورد، عادلانه بود . یعنی توان تیم ما در همين حد است و نمی توانستیم رقیبی جدی برای قطر، ژاپن، کره‌جنوبي و بحرین باشیم. در مسابقات جوانان نيز همين شرايط وجود داشت. ما در همه رده‌هاي سني به تیم های سطح اول آسیا نزدیک هستیم اما در رقابت نزدیک، کسی برنده است که آمادگی بهتر و بیشتری از نظر روحی، روانی، جسمانی و فنی داشته باشد. لیگ هندبال ايران، پویایی ندارد و در دو سال اخیر بازیکنان با گرفتن دستمزد کم نتوانسته‌اند به شرايط آمادگي لازم دست پيدا كنند و براي تمرین و تلاش بیشتر انگيزه داشته باشند. این مساله باعث شد از نظر روحی، جسمانی و فنی افت کنیم و در سطح پایین تری قرار بگیریم. در واقع در جاكارتا، نسبت به تیم‌هایی که در سطح اول آسیا قرار داشتند برتري نداشتيم.
با قطر اختلاف بسياري داشتيم، نتیجه بازی با بحرین سه امتياز برتري در نیمه اول و سه امتياز برتري در نیمه دوم بود، در واقع شانسی نداشتیم كه پيروز شويم. اگر می خواهیم موفق باشیم باید ابتدای فکری به حال لیگ برتر کنیم و كيفيت ليگ بهتر شود. متاسفانه امسال با توجه به سختی هایی که باشگاه‌ها از نظر مالي دارند، هندبال شرايط مساعدي نداشته و ليگ‌مان نسبت به دو فصل گذشته افت فاحشي كرده است. موضوع بعدي كه باعث افت هندبال ايران شده، اين است كه متاسفانه با فقر بازیکن مواجه هستيم. تا یکی، دو سال قبل این حرف برای بسياري جدی نبود اما در بازي‌هاي آسيايي ثابت كرديم مشكل فقر بازيكن جدي است و ديديم كه تیم ملي صلابت خودش را ندارد و از بازیکنان با نشاطی که بتوانند با قدرت در میادین حاضر شوند، خالي شده است. تيم‌ ملي‌ مدت‌هاست كه از حضور بازيكنان جوان و جنگنده محروم است و خون تازه‌اي به رگ‌هايش تزريق نشده است. در این چندسال نتوانستیم نیروهای جوان‌مان را به تیم ملی بزرگسالان تزریق کنیم و همين موضوع باعث آسيب‌پذيري تيم‌ملي شده است. از طرفی به غیر از پویا نوروزی که به بوندس لیگا رفت و سعید برخورداری که در این فصل به لیگ اسپانیا رفت، بقیه لژیونرهای ما در لیگ های سطح دو یا سطح سه اروپا بازی می کنند. باعث تاسف است و ما بايد حسرت بخوریم. این بازیکنان وقتی در ایران بازی می‌کردند بسیار سرحال تر و حرفه ای تر بودند اما امروز ما آن ها را خسته تر، کم‌روحیه تر و از لحاظ فنی پایین تر می بینیم. در واقع می توان گفت این کشورها به جای اینکه بازیکنان ما را ارتقا بدهند، سطح کیفی آن ها را پایین آورد‌ه‌اند و باعث ناراحتي است که ثروت های هندبال ما به این صورت از دست می روند اما چه راهكاري مي‌توان براي هندبال ايران متصور بود؟ موضوع حاميان مالي كه از توان ما خارج است و با توجه به شرايط اقتصادي نمي‌توانيم براي آن كاري كنيم. تا زمانی که مشکلات اقتصادی وجود داشته باشد، پويايي به ليگ برنمي‌گردد و نمي توانيم آن را حل كنيم، مگر اینکه همه جامعه هندبال از خودگذشتگی نشان دهد و به خاطر حفظ اين رشته با همه کمی‌ها و کاستی ها كنار بيايد. بايد تلاش کنیم تا بتوانیم از این برهه سخت عبور کنیم. ضمن اينكه فدراسیون بايد یک برنامه جامع و هدفمند برای تیم‌های پایه داشته باشد تا به مشكل فقط بازيكن غلبه كنيم. هرچند كه معتقدم ما در رده های پایه نمی توانیم بازیکن پرورش بدهیم چون مربی نساخته ایم که بخواهیم بازیکن پرورش بدهیم. به قول حضرت حافظ « مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی/ چنان که پرورشم می‌دهند، می‌رویم». بازیکنان رده سني پایه از لحاظ فنی و جسمی فاقد فاكتورهاي استاندارد هستند. تا زمانی که ما به مربیان‌مان نپردازیم و دانش فني آن‌ها را بالا نبريم نمی‌توانیم خروجی داشته باشیم. با اردوهای کوتاه مدت، نبايد توقع داشته باشیم که می توانیم از پس کشورهای دیگر بر بیاییم و اين یک توقع بیجاست. متاسفانه در حال حاضر به خاطر مشکلات مالی نمی توانستیم بازی تدارکاتی داشته باشیم اما حریفان ما تدارک بیشتری داشتند به همین خاطر می توانستند لحظات سخت بازی را مدیریت کنند زيرا محک خورده بودند و آماده شرایط سخت بودند. جالب است بدانيد ژاپن که نایب قهرمان مسابقات شد پيش از اين رقابت ها در مسابقات اسلوونی شركت كرد و سپس یک هفته به بحرین رفت تا با شرايط آب و هوا آشنا شود و در ادامه نيز يك اردو در عمان داشتند. آن‌ها نتيجه مي‌گيرند زيرا براي رسيدن به اهداف خود برنامه‌ريزي مي‌كنند اما ما اين كار را نمي‌كنيم و انصاف نيست شكست‌شان بدهيم.
هندبال ما به بخت خودش لگد می‌زند
علی شاکری/ کارشناس هندبال
هندبال ما در شعار گیر کرده است. در شعار جزو قدرت های درجه یک هستیم اما در عمل نمی توانیم از تمام ظرفیت های‌مان استفاده کنیم. اختلافات مدیریتی مشکلی است که همیشه در این چندسال وجود داشته است. نگاه سلیقه ای و چندگانگی دیدگاه در بحث مدیریتی فدراسیون باعث شده تا استراتژی درستی نداشته باشیم. رفتارهای نامتجانس با بازیکنان باعث شده بازیکنان درگیر بحث مدیریت هندبال شوند و خودشان را محق بدانند که در سیاست‌گذاری ها دخالت کنند. نامشخص بودن حد و حدود بازیکن، سرمربی و مدیر... ناشی از این است که به شکل جزیره ای عمل می شود. هندبال ما 10 سالی هست که در کوره اختلافات، خودخواهی و تصمیمات فردی می سوزد.نتایجی که می گیریم هرگز شایسته ما نیست. تیم ملی ما از سال 2000 به بعد باید حداقل در سه، چهار رویداد بزرگ به فینال می رسید اما فقط یک بار این اتفاق افتاد. طی این مدت تنها یک مدال نقره و دو مدال برنز گرفتیم درحالی‌که باید در حال حاضر، مدال‌های آسیایی ما دورقمی باشد. متاسفانه در این 10سال، موقعیت‌مان را در بحث پایه از دست داده‌ایم. در گذشته نه چندان دور حضور یک مربی پایه ‌ای خوب از روسیه، به هندبال ما خیلی کمک کرد. بازیکنان جوانی مانند برادران استکی، برخورداری، مسائلی و ... به هندبال ما تزریق شدند. نوجوانان ما در آسیا قهرمان و نایب قهرمان شدند. در جوانان سکوی دوم سوم را داشتیم اما بعد از دوره اول حضور رحیمی (1388)، مشکلات هندبال زیاد شد. با آمدن مجدد رحیمی نیز متاسفانه می بینیم همان شرایط از هم گسیختگی در هندبال وجود دارد. همچنان همدلی، اتحاد و خرد جمعی در هندبال وجود ندارد. استراتژی نابسامان در بحث ساختارها، انتخاب کادر فنی تیم های ملی و همچنین نداشتن برنامه و هدف که مشخص کند ما به کدام افق نگاه می کنیم باعث شده آینده هندبال مبهم باشد.از طرفی مشکلات تیم داری در داخل و مسائلی مانند کنار کشیدن ذوب آهن و فولاد مبارکه، در بحث آکادمی و تیم‌داری حرفه ای به ما لطمه زیادی زد. اسم های موقتی و اجاره‌ای به هندبال آمدند و یکی، دوسال بیشتر دوام نیاوردند. تعطیلی هندبال در کرمان، اصفهان و سبزوار برای ما آسیب بزرگی بود. در واقع تمام مناطق هندبال خیز ما دچار دلسردی شدند. دعواهای مدیریتی و نگاه های سلیقه ای باعث شده تا هندبال موقعیت خودش را نزد سرمایه گذاران و مدیران ورزشی استان ها و آن‌ها که علاقه مند به تیمداری هستند ، از دست بدهد. نکته دیگر اینکه از روزی که بازیکنان ایرانی به خارج از کشور رفتند، شرایط ما از روزی که لژیونر نداشتیم به مراتب بدتر شد. بیشتر لژیونرهای ما در لیگ های معمولی و کشورهای درجه دو کار می کنند. اگر قرار است لژیونرها چیزی به هندبال ما اضافه کنند بهتر است با دیدگاه وسیع‌تر و با راهنمایی های بهتر به لیگ های معتبری مثل دانمارک، فرانسه، آلمان یا اسپانیا بروند. ما بازنده شدیم چون بازیکنان ما رفتند و تیم ملی ما به نوعی خالی از ستاره شد و جایگاه خودش را از دست داد. بازیکنانی که رفتند به دلیل نوع قراردادشان نتواستند به تیم ملی کمک کنند و هرکدام در مقاطعی دست تیم ملی را در حنا گذاشتند و غایب بودند. به نظر می رسد در بحث قرادادهای بازیکنان نیز فدراسیون تا حدی سستی داشت. نداشتن یک مدیر توانمند تیم‌های ملی، کسی که بتواند قدرت مدیریتی و ارتباط قوی‌تری با بازیکنان داشته باشد، به خوبی حس می شود. هندبال ما افق روشنی ندارد. این مشکلات فقط با تغییر نگرش اساسی و ایجاد ساختارجدید وتوانمند با حضور نفرات اهل فن و با دانش، برطرف می شوند.هرگز در کنار مربی خارجی به مربیان توانمند داخلی فضا و فرصت کار نداده‌ایم.کاستارونوویچ اگر یک مربی ایرانی با تجربه تر را در کنارش داشت، می توانست نتیجه بهتری بگیرد. او هنوز با ساختار و وضعیت هندبال ما آشنا نیست. فرصت‌سوزی‌اي که هندبال داشته، در هیچ رشته دیگری وجود ندارد. هندبال در برخی از اوقات شرایطی به مراتب بهتر از بسکتبال و والیبال برای اوج‌گیری در آسیا داشته اما هربار خودش به اشکال مختلف به بخت خودش لگد زد بنابراین هندبال ما فرسنگ ها با والیبال و بسکتبال برای ساخت جایگاه در ورزش کشور فاصله پیدا کرد.از طرفی نداشتن لیگ منظم، وجود تیم های ضعیف و بی برنامه و ازهمه مهم‌تر شرایط بد در سطح مدیریت، هندبال را از مسیر پیشرفت دور کرده است.با این حساب، هندبال ما دو راه بیشتر ندارد؛ راه اول، سرمایه گذاری برای آینده با رفتن به سمت کار سیستماتیک در رده پایه و راه دوم، ایجاد ساختار بسیار منظم و مستقل در تیم های ملی به خصوص تیم ملی بزرگسالان. اگر در این دو موضوع برنامه ریزی خوبی داشته باشیم و به گونه ای مدیریت کنیم که از تمام سرمایه های هندبال استفاده شود، به شرایط خوبی خواهیم رسید. متاسفانه مربیان و مسئولان ما از هندبال روز دنیا دور شدند بنابراین باید به سمت افزایش علم و دانش روز هندبال برویم. کشورهایی مانند ژاپن،کره جنوبی و بحرین با توجه به مشکلاتی که ما داشتیم از ما پیشی گرفتند. سرعت ما کند شد و حریفان ما شتاب گرفتند. هندبال ما از نظر پتانسیل، استعداد و پشتوانه شرایط بهتری نسبت به سایر کشورها دارد اما نیاز است که سازماندهی و مدیریت جدید و خوبی در آن اعمال شود.