امنیت جامعه در کام اژدهای شایعه

ناگهان خبری در فضای مجازی می پیچد که یکی از هنرمندان کشورمان فوت کرده؛ هنرمندی که ممکن است در ایران باشد یا نباشد. شخصیتی که ممکن است حتی اعضای خانواده اش هم نتوانند خیلی زود به او دسترسی داشته باشند. ناگهان خبر مرگ پدر، مادر یا خواهر و برادرشان را در فضای مجازی می بیند که مدام دست به دست می شود و پیام‌های تسلیتی که یکی بعد از دیگری روانه‌شان می‌شود. چند ساعت طول می‌کشد تا نزدیکان او سراغش روند و ماجرای شایعه را تکذیب کنند. هیچ وقت معلوم نمی‌شود چه کسانی در این ماجرا دست دارند و عامل انتشار دهنده این شایعه‌ها معلوم نمی‌شود اما تاثیرش روی فردی که برای او شایعه مرگش را ساخته اند از بین نمی رود. این اتفاق درباره بحران هایی که در کشور می افتد نیز صادق است. وقتی پلاسکو ریخت یا وقتی در کرمانشاه زلزله آمد حجم بسیار زیادی از شایعه بود که در فضای مجازی می‌چرخید و دهن به دهن از زبان مردم بازگو می‌شد. از مهم‌ترین این شایعه ها می‌شود به تعداد کشته ها و مصدومان این حوادث اشاره کرد. شاید هنوز که هنوز است معلوم نباشد که به طور دقیق تعداد کشته شده های حادثه زلزله کرمانشاه چند نفر است.
مردم، کارشناس می شوند
اما ماجرای تلخی که در این حوادث اتفاق می‌افتد این است که مردم همگی کارشناس و خبرنگار می‌شوند و به تحلیل ماجرا می‌پردازند. آن هم در حوزه ای که شاید هیچ تخصصی در آن ندارند و تنها از خواندن اطلاعاتی مختصر اندک آگاهی کسب کرده‌اند. صدیقه ببران کارشناس ارتباطات و رسانه در گفت و گو با« قانون »درباره تبعات منفی شایعه در ضای مجازی و تاثیر آن در جامعه می‌گوید:«فضای مجازی حوزه جدیدی شبیه فضای حقیقی است که کاربران زیادی به آن وارد شده‌اند و همان‌طور که در دنیای واقعی ما شاهد بروز برخی شایعات هستیم، در فضای مجازی نیز این اتفاق می‌افتد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های فضای مجازی این است که برخی کاربران با هویت‌های نامعلوم وارد آن می‌شوند و به همین دلیل شرایط برای برخی افراد سودجو باز مهیا است تا به بعضی کژرفتاری‌ها مانند شایعه‌سازی دامن بزنند.» این استاد ارتباطات با اشاره به اینکه فضای مجازی عرصه‌ای امن برای سودجویان است، گفت:« متاسفانه آن‌ها می‌خواهند با خیالی راحت به انجام برخی کارهای ناشایست در آن بپردازند و البته بعضی از افراد نیز به صورت ناخواسته درگیر برخی مسائل مانند بازنشر شایعات می‌شوند.» ببران همچنین یکی از دلایل گسترش شایعات در فضای مجازی را بی‌سوادی یا کم‌سوادی کاربران در حوزه رسانه می داند و می‌گوید:« توضیح این‌که افراد مختلف و با فرهنگ‌های متفاوت و سطح سوادهای گوناگون وارد فضای مجازی شده‌اند و اغلب آن‌ها سواد رسانه‌ای اندکی دارند و به همین دلیل مشکلاتی بروز می‌کند. نباید تصور کرد که سواد رسانه‌ای به معنی توانایی استفاده از اینترنت و نصب اپلیکیشن‌های مختلف در گوشی تلفن یا لوازم دیگر مانند لپ‌تاپ، تبلت و... است بلکه سواد رسانه‌ای به مفهوم قدرت تشخیص افراد اهمیت دارد. اگر کاربران قصد دارند که درگیر شایعات در فضای مجازی نشوند و حتی به صورت ناخودآگاه آن‌ها را نشر ندهند، باید با دقت بیشتری در شبکه‌های اجتماعی رفتار كنند و هرآنچه را می‌بینند، برای دیگران ارسال نکنند. به این ترتیب، با افزایش اطلاعات و سواد رسانه‌ای افراد، زمینه برای گسترش شایعات نیز از بین می‌رود.»
بی اعتمادی به رسانه های رسمی


اما نباید نقش نهادهای رسانه ای، خبرگزاری ها و روزنامه ها و به کل رسانه ها را در ایجاد شدن چنین بازار داغ شایعه ای نادیده گرفت. اینکه مردم هر خبری را که در فضای مجازی منتشر می شود باور می‌کنند به نقش ضعیف رسانه ها برمی‌گردد. اینکه نتوانسته‌اند به خوبی اطلاع رسانی کنند و مردم نیز به آن‌ها اعتمادی ندارند. وقتی پای سانسورهای خبری یا مصلحت های عجیب و غریب برای انتشار اخبار از مراجع قانونی وجود داشته باشد مردم رو به شایعات می آورند. اکبر نصرالهی کارشناس رسانه در گفت و گو با «قانون» شایعه را نه ضعفی از سوی مردم بلکه ناشی از ضعف مسئولان و رسانه ها در مواجهه با سوالات آن‌ها می داند. او می‌گوید :«شایعه زمانی به وجود می‌آید که مردم سوالی دارند اما مسئولان در برخورد با آن یا پاسخ کافی نمی‌دهند و یا استدلال و منطقی در پاسخ شان وجود ندارد. وقتی مردم حس کنند که در رابطه با موضوعی اطلاعات درست و کافی وجود ندارد آن را از منابع غیررسمی مطالبه می‌کنند. این مساله ضعف مردم نیست بلکه مشکل رسانه ها و مسئولان است. وقتی واقعیتی در زمان، قالب و اندازه مناسب به اطلاع مخاطب نرسد این اتفاق می‌افتد. این شرایط در مسائلی چون موضوعات مربوط به سلامتی که برای مردم اهمیت دارد بیشتر اتفاق می افتد.» او مثالی را در این باره می زند و ادامه می دهد:« مسولان زمانی که آلودگی هوا رخ می دهد تنها اطلاع می دهند براي مثال مدارس ابتدایی تعطیل می شوند، نمی‌گویند بقیه مدارس چرا تعطیل نمی‌شوند، اندازه آلودگی و حد استاندارد آن گفته نمی‌شود، درباره چگونگی مواجهه با روزهای آلوده اینکه در این زمان چه باید کرد، اینکه چقدر از حد مجاز رد شده ایم، در زمان آلودگی چه بخوریم در کدام محدوده ها تردد کنیم، اینکه چه شده که کار به اینجا کشیده است و بر اثر آلودگی چه بر سر ما می آید چیزی نمی‌گویند.»
رسانه ها، آموزش بدهند
این مدرس دانشگاه نقش رسانه ها را دراین موضوع مهم ضروری می‌داند که رسانه ها همین که حادثه ای اتفاق می افتد به سراغ آن می روند و این آفت است:«رسانه های ما در این زمینه کوتاهی می‌کنند. آن‌ها در طول سال به سراغ این موضوع نمی روند و از مسئولان پاسخ نمی خواهند و مطالبه‌ای ندارند اما با شروع آلودگی تنها خبر رویدادی منتشر می‌کنند و کلیت ماجرا در حد تعطیلی مدارس منتشر می شود و از اینکه ما در ایجاد این آلودگی چه سهمی داریم و چه کسی در این میان کوتاهی کرده است چیزی گفته نمی‌شود. درباره عمق فاجعه به مردم نمی‌گویند. درباره مسئولیت سازمان‌های مرتبط با این موضوع گفته نمی‌شود. تلویزیون به عنوان رسانه ای که با مخاطب عام مواجه است درباره آلودگی برنامه مشخصی ندارد. برای همین مردم به شایعات مراجعه می‌کنند. در این میان برخی هم از این وضع سوءاستفاده کرده و با اهداف خاصی این شایعات را منتشر می‌کنند تا ناکارآمدی نظام یا غیرقابل سکونت بودن شهر و اینکه دیگر راهکاری برای حل این معضل وجود ندارد و از دست کسی کاری برنمی‌آید مطرح شود».
نصرالهی دامن زدن به بحران ها را از سوی رسانه‌ها در جریان ایجاد شایعه منفی موثر می‌داند و می‌گوید: « این ضعف اطلاع رسانی شرایط را بحرانی‌تر می‌کند و به بحران های طبیعی ما دامن می زند. وقتی درباره آلودگی هوا چیزی فراتر از سال گذشته به من گفته نشده من مخاطب هم خبر غیررسمی که تکمیلی است را باور می کنم. مسئولان و رسانه ها در امر اطلاع رسانی خوب عمل نمی‌کنند و با مردم صادق نیستند تا زمانی که در برخورد با مساله آلودگی هوا راهبرد انفعالی و رویکرد سنتی وجود دارد منجر به تشدید بحث آلودگی هوا می شود چرا که مردم هم دیگر به دنبال کمک به حل وضع موجود نیستند.».