بحران ناکارآمدی درحالی مورد تایید بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان است که هنوز بسیاری از چهره‌های روزهای نخست انقلاب جزو مدیران کشورند

به بازنشستگی هم فکر کنید
عبدالله ناصری: متاسفانه خیلی دیر به این نتیجه رسیدند که باید از جوانان استفاده کنند
حمیدرضا ترقی: هر وقت تعهد را از تخصص جدا کردیم ضربه خوردیم
گروه سیاسی- هرمز شریفیان: پس از ۴ دهه از وقوع انقلاب اسلامی در ایران هنوز نام‌هایی در صدر مدیریت کشور و مدیران میانی به گوش می‌خورد که نام و چهره آنان برای مردم بسیار تکراری شده است. این درست است که داشتن تجربه در مدیریت امری مهم و غیرقابل چشم پوشی است اما تجربه می‌تواند با سازوکارهایی علمی و عملی به نسل‌های بعدی منتقل شود.


شاید یکی از دلایلی که باعث دست به دست شدن پست‌های کلیدی بین شماری خاص از دولتمردان می‌شود، ایدئولوژیک یا خودی و غیرخودی بودن آنان است. هنوز که هنوز است با تغییر یک مدیر اکثر افراد آن اداره تغییر می‌کنند و فرزندان و اقوام درجه یک و دو مدیر جدید زمام امور را در دست می‌گیرند. چه بسیار افراد غیر متخصص در جاهایی به‌کار گمارده می‌شدند که به زعم مدیران، «تعهد» داشتند و این تعهد همیشه مقدم بر تخصص بود و هنوز هم هست!
بحرانی که امروز به ناکارآمدی در کشور شهرت یافته حاصل همین دیدگاه‌های نادرست بود که هنوز هم متاسفانه دیده می‌شود و برای جلوگیری از این معضل، نیاز به تغییر دیدگاه مدیران ارشد به شدت احساس می‌شود تا با حمایت از متخصصان و شایسته‌سالاری به‌جای اقوام‌سالاری راهی برای پیشرفت کشور باز کنند و در این راه باید از خود آغاز کنند.
تعهد و تخصص از منظر بازرگان، بهشتی و چمران
در ماه های نخست سال 58 مناظره‌ای بین مرحوم مهندس بازرگان و شهید دکتر بهشتی تحت عنوان: «تخصص بالاتر است یا تعهد و تقوا» درصداوسیما برگزار شد، شهید بهشتی معتقد بودمسئولان باید متعهد باشند و بازرگان اعتقاد داشت تخصص مهمتر است. 
درلابه لاى بحث مرحوم بازرگان سوالى از شهید بهشتی پرسید: آقای دکتر فرض کنیم که قصد دارید با اتوبوس از شهرى به شهر دیگر بروید. راننده‌ای داریم که جاده را مثل کف دست می‌شناسد ولی اهل همه جور معصیتی است و راننده دیگری که تازه کار است ولی بسیار متقی و اهل تدین. شما خانواده‌تان را با کدام راننده راهی می‌کنید؟ در این هنگام شهید بهشتی مکثی طولانی کرده سپس به علامت تایید نظر مرحوم بازرگان و کاملا منطقی گفتند: «آقا من دیگه صحبتی ندارم».
یا نقل است که از شهید مصطفی چمران پرسیدند: تعهد بهتر است یا تخصص؟ پاسخ می‌دهد: تقوا از تخصص لازم تر است، آن‌را می پذیرم، اما این را هم می‌گویم، آن‌کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی‌تقوا است.
جوانان و مدیریت جنگ
مسئولان کشور به‌طورحتم تاکنون دریافته‌اند که بحران ناکارآمدی جدی است و گمان نمی‌رود هیچ بحرانی برای کشوری بدتر و وخیم‌تر از جنگ باشد. وقتی به آمار شهدا و گردانندگان بدنه جنگ نگاه کنیم بیشترین آنها متولدان دهه‌های 30 و 40 بودند که در سال‌های دهه 60 دوران جوانی و نوجوانی را طی می‌کردند اما به‌خوبی از عهده آنچه بر دوششان بود برآمدند و حماسه و افتخار آفریدند.
این تدبیر اکنون جای خود را به کدام دیدگاه محتاط، محافظه‌کار از نوع مخرب آن داده که جوانان ایران با وجود آگاهی، تحصیلات و تخصص، نه‌تنها نقشی در مدیریت کشور ندارند بلکه صدای آنان نیز شنیده نمی‌شود و کماکان مدیرانی با سنین بالای 60 سال حتی مدیریت میانی کشور را در دست دارند و نه‌تنها از وزارتخانه‌ای به وزارتخانه دیگر منتقل می‌شوند بلکه همزمان چند پست را در اختیار دارند و غالبا از عهده هیچکدام هم به‌درستی بر نمی‌آیند.
مدیران چاره‌اندیشی کنند
مدیران ارشد کشور برای مهار این بحران یا همان «آسیب» که رئیس جمهور روحانی اخیرا به آن اشاره کرده بود باید چاره اندیشی کنند. یک عزم جدی برای به‌کارگیری جوانان و متحصصان و حذف روابط «الیگارشی» و خانوادگی لازم است تا شایستگان و دلسوزان وارد عرصه مدیریت علمی کشور شوند.
«همدلی» در همین خصوص گفت‌وگویی با حمیدرضا ترقی از فعالان سیاسی اصولگرا و عضو حزب موتلفه اسلامی دارد و در ادامه گفت‌وگوی دکتر عبدالله ناصری، کنشگر سیاسی اصلاح‌طلب با سایت رویداد24 را می‌آورد تا نزدیکی دیدگاه این دو جریان اصلی سیاسی کشور را به مخاطبان ارائه دهد.
عبدالله ناصری: مدیران دهه‌های اول انقلاب توانایی اداره کشور را ندارند
یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: هرچقدر که مدیران دهه اول و دوم انقلاب کارآمد باشند امروز دیگر توانایی جدی برای اداره کشور را ندارند.
عبدالله ناصری، در ارتباط با قانون منع به کارگیری بازنشستگان و فواید این قانون جهت گسترش جوان‌گرایی در کشور، گفت: از نیمه دوم 40 ساله انقلاب اسلامی، از سوی نظام مدیریتی جمهوری اسلامی اشتباهی صورت گرفت و آن کم توجهی به کارکرد جوانگرایی است.
وی ادامه داد: ما بعد از انقلاب شاهد تولد دو نسل هستیم که آنها تحصیلات عالیه دارند و هم می‌خواهند وارد بازار کار شوند و مطالباتی دارند که حتما عده‌ای از آنها توانایی و کارایی لازم را برای کسب مقام مدیریتی دارند.
مدیرعامل پیشین خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران یادآور شد: در دولت آقای روحانی نمونه مثبت توجه به جوانگرایی را با انتخاب آقای آذری جهرمی به عنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دیدیم. ایشان را امروز به عنوان یک وزیر نسبتا موفق و کارآمد در میان قشر جوان می‌شناسیم که هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان با هم اعتقاد دارند ایشان کارایی لازم را برای مدیریت وزارتخانه دارد. این اتفاق یعنی انتخاب جوانان به عنوان مدیران ارشد کشور باید پیش از اینها رخ می‌داد که متاسفانه خیلی دیر به این نتیجه رسیدند که باید از جوانان استفاده کنند.
ناصری در انتقاد به روی کار آمدن مدیران بازنشسته در دولت یازدهم و دوازدهم، گفت: متاسفانه بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم دیدیم که از مدیرانی که در دوران آقای احمدی‌نژاد بازنشسته شده بودند مجدد استفاده کردند، اما نکته مثبت این است که همین دولتمردان الان با مطالبه مردم مبنی برجوانگرایی موافق هستند و برای آن تلاش می‌کنند.
این استاد دانشگاه افزود: فارغ از گرایشات سیاسی در حال حاضر 70 درصد از جمعیت کشور را جوانان تشکیل می‌دهند. در نظام مدیریتی کشور از بعد انقلاب به ویژه دوران بعد از جنگ هیچ برنامه مدونی برای استفاده از جوانان و پرورش مدیران جوان نداشته است و حالا با مطالبه قشر جوان برای کسب سمت‌های مدیریتی مواجه شده است.
وی ادامه داد: به نظر من قانون منع به کارگیری بازنشستگان در سمت‌های مدیریتی امر بسیار مثبتی است که اثرات آن به زودی مشخص می‌شود و باید در همه حوزه‌های مدیریتی کشور اعم از دولت و غیر از دولت یعنی نهادهای خارج از دولت اجرا شود.
حمیدرضا ترقی: بیشترین آسیب را از مدیران غیرمتعهد خوردیم
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، در گفت‌وگو با «همدلی» با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی بیشترین آسیب را از جانب مدیران غیر متعهد خورده است، گفت: «در واقع مسبب اصلی وضعیت کنونی و آسیب‌هایی که در جامعه کنونی جریان دارد مسوولان و مدیرانی هستند که نسبت به اصول اصلی انقلاب پایدار نبوده اند. کسانی که با اصول اساسی جمهوری اسلامی و راهی که در اوایل انقلاب در نظر گرفته شد زاویه گرفتند، مسئول وضعیت کنونی هستند».
او در ادامه ضمن تاکید بر پیوند میان تعهد و تخصص گفت: « در طول سال‌های پس از انقلاب هر وقت تعهد را از تخصص جدا کردیم ضربه خورده‌ایم.»
مسئول روابط بین الملل حزب موتلفه اسلامی در حالی از پیوستگی بین تعهد و تخصص می‌گوید که یکی از مباحث جدال‌برانگیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی این بوده که از میان تخصص و تعهد کدام یک بر دیگری مقدم است؟ که این جدال هنوز هم ادامه دارد. آنگونه که از معنای شفاف تخصص پیداست، شاید، بتوان عمده دلیل و ریشه مشکلات کنونی را در ابهام معنی تعهد جستجو کرد. اوایل انقلاب نیز جدالی بین تعهد و تخصص و از همه مهمتر ارجحیت تعهد بر تخصص صورت گرفت که باعث شد در این دوره دو گروه شکل گیرد، عده‎ای معتقد بودند فردی که متعهد است، نسبت به فردی که تعهد ندارد ولی تخصص دارد لایق‎تر است. انسان متعهد، مسئولیت‌پذیر است. بنابراین برای اینکه بتواند وظیفه‎اش را نسبت به تعهدات خود ایفا کند، به‎دنبال ارتقای خویش است. از سوی دیگر گروهی بودند که فرد متعهد اگر متخصص هم باشد، در این صورت برای تصدی مسئولیت لایق است. در نظر این عده، تخصص از تعهد مهم‎تر بود.
ترقی در بخش دیگری از این گفت‌وگو علت بارز وضعیت کنونی را عدم پایبندی و گوش دادن به همان سخن طلایی امام خمینی«ره» دانستند. آنجایی که امام(ره) گفته بودند «مراقب باشیم انقلاب اسلامی دست نا اهلان و نامحرمان نیفتد».
اما تنها علت وضعیت کنونی گوش ندادن به آن سخنان نیست، چون نمی توان همه تقصیرها را به گردن این مدیران انداخت. در این میان مدیران غیر متخصص و غیر متعهد بسیاری هستند که با اینکه این سخن طلایی را گوش دادند و با حسن نیت دست به اقداماتی زده اند، اما نتیجه کار آنها آسیب‌رسان بوده است. این نکته‌ مهمی است که بیشتر تحلیلگران سیاسی دانسته یا نادانسته از آن غفلت می‌ورزند.
این در حالی است که حمیدرضا ترقی وضعیت کنونی را نتیجه اعمال مدیران تجدیدنظر طلب می‌داند. او در پایان گفت: «بیشترین ضربه از جانب مدیریت کشور را از مدیرانی خورده ایم که نگاهشان به بیرون بوده است. مدیرانی که اعتماد به نفس نداشتند و رهنمودهای امام و رهبری را گوش ندادند و از اصول اساسی انقلاب فاصله گرفتند. بدون شک این مدیران نه تنها انقلابی نیستند بلکه از نسل اول انقلاب هم نیستند. مدیران کنونی مدیران ناپایبند به اصول انقلاب هستند».