دولت اختیار ندارد یا اراده؟!

سرویس سیاسی-روزنامه ایران در شماره دیروز گفت‌وگویی با یکی از فعالان سیاسی طیف موسوم به اصلاح‌طلب انجام داده است. مصاحبه شونده در بخشی از این گفت‌وگو اظهار داشته: «در این دولت موازی بیشتر از دوره احمدی‌نژاد شکل گرفت و هر میزان جلوتر آمدیم، قدرتمندتر شده است، به طوری که الان در سیاست خارجی هم به‌صورت جدی تأثیرگذار است. در بسیاری از سیاست‌های مهم خارجی، دولت عملاً اختیاری ندارد و دولت موازی تصمیم می‌گیرد. در اقتصاد، فرهنگ و بسیاری از مسائل دیگر نیز تصمیم گیر هستند اما دولت نیستند. وقتی دولت رسمی نیستند، پاسخگو هم نیستند و وقتی پرسشگری و پاسخگویی امکانپذیر نباشد، آنها خودمختار هر گونه می‌خواهند عمل می‌کنند. من معتقدم بخش عمده‌ای از مشکلات امروز کشور، حاصل عملکرد آن دولت موازی است، اما دولت فعلی (آقای روحانی) هم در حد انتظار ظاهر نشده است.»دولت چه کار می‌خواست انجام دهد که نشد؟!
همانطور که روزهای گذشته هم در این ستون نوشته‌ایم، مدعیان اصلاح‌طلبی همین‌اند! راهکارهایشان که عقیم از آب درمی‌آید، برای فرار از پاسخگویی و مسئولیت پذیری، تقصیر را می‌‎اندازند گردن «دولت قبل»، «دولت سایه»، «دولت پنهان» و امروز هم «دولت موازی»[!] جماعتی که نتیجه فتح‌الفتوحشان شده دلار 13 هزار تومانی، سکه 4 میلیونی و پراید 40 میلیونی یا متوهم می‌شود یا دروغ‌پرداز!
در بخشی از این اظهارات با شیوه جدید فرافکنی پس از 5سال گفته می‌شود که «دولت عملاً اختیاری ندارد» این در حالی است که رهبر انقلاب در اقدامی بی‌سابقه به رئیس‌دولت برای حل مشکلات اقتصادی اختیارات ویژه داد. این موضوع را نمایندگان ملت در مجلس و در روز طرح سؤال از رئیس‌جمهور نیز متذکر شدند که اگر دولت نتوانست از اختیارات ویژه‌ای که رهبرانقلاب به رئیس‌دولت داده است استفاده کند این دیگر عدم کارآمدی دولت است و نباید آن را با فرافکنی به چیزهای دیگر مربوط کند. ضمن اینکه این افراد (مانند همین فرد گوینده اظهارات فوق) بهتر است به جای کلی گویی با مصادیق روشن بگویند دولت چه کاری می‌خواست انجام دهد که نشد یا اختیاراتش کم بود؟! باید توجه داشت که حتی در موضوع مذاکره با آمریکا نیز به این دولت اجازه داده شده و مجلس نهم با اکثریت اصولگرا آن را در کمترین زمان تصویب کرد.
در ادامه این گفت‌وگو آمده است: «بالاخره شرایط سخت بحران اقتصادی، یک تیم کارآمد اقتصادی می‌خواهد که مناسب«دوران بحران» باشد؛ تیم اقتصادی آقای روحانی این توانایی را ندارد. مشکل دیگر کشور که دهه‌هاست دچار آن هستیم «ویژه گزینی» به جای «نخبه گزینی» است که هر چقدر جلوتر آمدیم تشدید شده است.»خودمان نظارت استصوابی داریم!


در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: «من بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم ما در مجموعه اصلاحات، خودمان برای خودمان نظارت استصوابی درست کرده‌ایم، یعنی اگر انتقاد می‌کنیم که نیروهای کارآمد از فیلترهای استصوابی و امنیتی عبور نمی‌کنند، خودمان هم همین کار را کرده‌ایم. باید کم کم از این موارد عبور کنیم. ممکن است در دوره‌هایی لازم بوده اما حالا باید از آن عبور کرد. دیگر الان نه تنها لازم نیست، که مضر هم هست. به این دلیل باید در اصلاحات به سمت تشکیل جبهه فراگیر حرکت کنیم که البته کار ساده و راحتی نیست و زحمت دارد. سازوکاری که برای اداره کشور برنامه داشته باشد، در گزینش نامزدها واقعاً کارآمدترین نامزدها را انتخاب کند نه اینکه «رابطه بازی» شود و هر کسی سعی کند نفرات و ارادتمندان خود را هل بدهد در لیست. با چنین سازوکاری می‌توان از کسانی که وارد مجلس و شورا شدند، حساب کشی کرد تا مردم متوجه شوند چه اقداماتی کرده‌اند.»
اندر روش‌های لیست بستن مدعیان اصلاحات، افرادی از همین طیف حکایات عدیده‌ای گفته‌اند. از لیست بستن با رانت و پول تا گرفتن دو میلیارد تومان از متقاضیان حضور در لیست. طرفه حکایت هم نظارت استصوابی! که همواره به همین بهانه به شورای نگهبان حمله می‌کنند.
ضمن اینکه باید توجه داشت که در این مصاحبه آمده «اگر انتقاد می‌کنیم که نیروهای کارآمد از فیلترهای استصوابی و امنیتی عبور نمی‌کنند، خودمان هم همین کار را کرده‌ایم» که در این باره باید متذکر شد که اگر مجموعه اصلاحات چنین فیلتری درست کرده که نیروهای کارآمد از آن عبور نکنند نباید آن را به نهادهای دیگر تعمیم دهد چرا که به هیچ عنوان شورای نگهبان کسی را به خاطر توانایی در انجام امور و کارآمدی ردصلاحیت نکرده بلکه حتی برعکس این صادق است و افرادی به خاطر عدم توانایی و عدم کارآمدی رد شده‌اند. ملاک‌های شورای نگهبان ناظر بر مواردی واضح و روشن است. برای نمونه کسی که در گذشته منافع ملی یا امنیت جامعه را زیرپا گذاشته یا تهدید کرده از نظر این شورا فاقد صلاحیت برای اداره امور است.اگر بزرگنمایی از برجام نبود چگونه رای جمع می‌کردید؟!
روزنامه اعتماد در صفحه نخست خود، ضمن یادداشتی به موضوع برجام پرداخته است. در این گزارش آمده: «به گمان من، برجام حقانيت ايران را ثابت كرد و نشان داد كه تمام پرونده‌سازي‌ها عليه ايران بي‌مبنا و مملو از دروغ بود. با وجود برجام، دشمنان ايران ديگر نمي‌توانند مانند گذشته در زمينه هسته‌اي بهانه‌جويي كنند و اتهام‌هايي را عليه ايران مطرح كنند و اگر زماني ايران احساس كند كه چنين منافعي ديگر برايش تامين نمي‌شود يا ارزش كافي ندارد، در چشم به هم زدني مي‌تواند با يك اراده تعهدات برجام را ترك كند.»
حیرت‌انگیز است؛ زمانی از برجام کلید جادویی ساختند که هر قفلی را باز می‌کند و حالا کارکرد آن را در حد اثبات صلح آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای کشور تقلیل می‌دهند! به عبارتی کشورمان این همه امتیاز داد و دستاوردهای جوانانش را با بتن پُر کرد که تنها یک درس اخلاقی ارائه بدهد و بگوید فعالیت ایران صلح آمیز است؟! همچنین باید پرسید کدام منافع ایران در برجام تامین شده که حالا اگر نشد خارج شویم؟! ایکاش جماعت سهل اندیش یکبار دیگر تعهدات دو سمت توافق برجام را مرور کنند و ببینند چه روی داده و کدام یک از آن موارد چنانکه باید جامه عمل پوشیده!
یادداشت این روزنامه در ادامه آورده است: «يكي از‌اشتباه‌هاي بزرگي كه از سوي نخبگان ما رخ داد، اين بود كه وانمود شد برجام مي‌تواند يكسره مشكلات مردم را حل كند. اما حقيقت اينجا بود كه همه مشكلات ما مربوط به تحريم‌ها نبود، همه مشكلات متاثر از برنامه هسته‌اي يا برجام نبودند. هواداران برجام، به شكلي تبليغ كردند كه گويي برجام يكسره دواي همه دردهاي كشور است.»
در این باره باید پرسید که اگر این بزرگنمایی‌ها از تبعات مذاکرات هسته‌ای صورت نمی‌گرفت چگونه رای مردم را به سمت خویش جلب می‌کردند؟! در آن برهه گفته شد که برنامه‌ای دارند که هم چرخ سانترفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد؛ اما اکنون هر دو چرخ معیوب شده و حرکت شان غیرقابل قبول است.
دولتمردان حتی آب خوردن مردم را به برجام پیوند زدند که در این باره دو فرض را می‌توان مطرح کرد: نخست اینکه آنها ‌اشراف دقیقی بر تبعات برجام نداشته و خود نیز گمان می‌کردند که برجام چنین توانایی را داراست که اگر چنین باشد باید گفت کسانی به مذاکره رفتند که تصورشان از توافق هسته‌ای و تبعاتش اصلا با واقعیت منطبق نبود و به هشدارها نیز بی‌توجه بودند که در این صورت باید پرسید آیا چنین کسانی صلاحیت مذاکره با گرگ‌های مکاری چون آمریکا و انگلیس را داشته اند؟ دومین فرض آن است که آنها می‌دانستند که برجام چنین تبعاتی ندارد و این را تنها برای جلب نظر مردم گفته اند!! که تکلیف این فرض نیز مشخص است.ارز ۴۲۰۰ تومانی، عامل گسترش رانت‌خواری
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «تصمیم ارز 4200 تومانی لطماتی به کشور وارد کرد وگسترش رانت‌خواری را به‌دنبال داشت».
گفتنی است اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور در شامگاه دوشنبه ۲۰ فروردین اعلام کرد: «تصمیم گرفتیم که نرخ دلار از فردا (سه شنبه) برای تمام فعالان اقتصادی و برای رفع همه نیازهای قانونی و اداری آنان، نیازهای خدماتی مسافران، دانشجویان، محققین و دانشمندانی که برای کارهای تحقیقاتی خودشان به ارز نیاز دارند، ۴ هزار و ۲۰۰ تومان خواهد بود و با این عدد و رقم ارز به همه نیازهای کشور از طریق بانک مرکزی و صرافی‌ها و بانک‌های تحت کنترل بانک مرکزی ارز پاسخ داده خواهد شد». جهانگیری در آن مقطع تصور می‌کرد با دستور و بخشنامه می‌توان بازار ارز را کنترل و دلار ۴۲۰۰ تومان را تثبیت کرد؛ آرزویی که با واقعیت ۱۸۰ درجه تفاوت داشت.
پس از اظهارات جهانگیری،روزنامه‌های زنجیره‌ای تصویر او را در لباس سوپرمن گذاشته و از او یک قهرمان ساختند که با تصمیمی شجاعانه، دلار را ارزان کرده است!
در هفته‌های اخیر مفاسد گسترده ارزی ناشی از سیاست‌اشتباه دولت در فروردین، افشا شد. درواقع پس از اینکه در فروردین‌ماه دولت در تصمیمی شبانه، نرخ دلار را ۴۲۰۰ تومان اعلام کرد و جهانگیری مکررا وعده داد که برای تمامی تقاضاهای ارزی کشور دلار ۴۲۰۰ تومانی اختصاص خواهد داد، فساد ارزی شروع شد. از همان زمان موج ثبت سفارش برای واردات کالا شروع شد و برخی سودجویان، کالاها را با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد کردند اما با محاسبه ارز آزاد فروختند و از این راه سود زیادی به جیب زدند.
در یکی دو دهه اخیر، تصمیمات نادرست اقتصادی زیادی اتخاذ شده که با توزیع میلیاردها تومان رانت، تبعات زیان‌باری در جامعه به جای گذاشته است. معمولاً این افراد سودجو بوده‌اند که از سیاستگذاری‌های‌اشتباه اقتصادی بهره برده‌اند و نهایتاً نیز برخی از آنها به دام قانون افتاده‌اند، اما عاملان تصمیمات نادرست هیچ‌گاه پاسخگوی اقدامات خود نبوده‌اند. همچنین در این باره پورابراهیمی رئیس‌کمیسیون اقتصادی مجلس پیش از این به کیهان گفته بود که در طول ایام عید نوروز امسال گروهی از نمایندگان و کارشناسان طرحی جامع برای بازار ارز تهیه کردند و پس از تعطیلات به دولت ارائه دادند. چند وزیر که حوزه کارشان در ارتباط با مسایل اقتصادی است از این طرح استقبال کردند اما ناگهان موضوع ارز 4200تومانی از سوی جهانگیری مطرح شد و متاسفانه به هشدارهای کارشناسان نیز توجهی نشد.روحانی به توهم موفقیت برجام باخت
روزنامه اصلاح‌طلب بهار در سرمقاله دیروز خود با‌اشاره به انفعال و ناکارآمدی دولت روحانی و حجم بالای انتقادها به وی آن‌هم یک سال پس از تشکیل دولت دوم وی نوشت: «امروز در حالی حسن روحانی در تنگای شدید انتقادات قرار دارد که شاید یک سال پیش در چنین روزهایی که دولت را تشکیل می‌داد فکر آن را هم نمی‌کرد که دولت او در کوتاه‌ترین زمان ممکن کارکرد خود را از دست بدهد.»
این روزنامه نوشت: «عدم به نتیجه رسیدن قول و قرارهای بعد از برجام سبب شد تا به مرور روگردانی مردم از دولت آغاز شود. روحانی خود بهتر از هر کس می‌دانست که پرداختن به توافق هسته‌ای بازی برد و باخت بود. یا به همه چیز دست می‌یافت و با همه چیز را از دست می‌داد. او با این ریسک بزرگ فقط به قسمت پر لیوان توجه می‌کرد و براقبال برجام تاکید داشت. او در دولت دوم خود دریافت که برای به تعویق انداختن وعده‌هایش نه می‌توانست مذاکرات هسته‌ای را بهانه کرد و نه مشکلات را بر گردن دولت قبل انداخت... با اینکه بسیاری از کارشناسان و منتقدان در صورت به نتیجه نرسیدن لغو تحریم‌ها، رویگردانی مردم را به دولت گوشزد می‌کردند، اما رئیس‌جمهور با عصبانیت تاکید می‌کرد «حق ناامید کردن مردم را نداریم!». عدم توجه روحانی به تذکر منتقدان سبب شد تا اینک آرا سبد وی ریزش بسیار زیادی نسبت به سال گذشته پیدا کند. بی‌توجهی روحانی به انتقادات در اصل نشان از خودباوری بیش از اندازه او به برنامه‌ها و کابینه‌اش داشت و به همین خاطر وی از شنیدن انتقادها‌گریزان بود.»
اذعان این روزنامه حامی دولت به برجام زدگی رئیس‌جمهور در حالی است که آمریکا و اروپا به اعتبار برجام‌زدگی آقای روحانی، تهدیدهای او به تلافی را «معتبر» ندانستند. برجام طی 28 ماه پس از اجرا دایما زیر پا ماند، چون غرب این گونه می‌فهمید که هر معامله‌ای با توافق بکند، اعتراض موثری از تیم روحانی دریافت نمی‌کند. آمریکا با این یقین، رویکرد نقضی را که پیوسته «اعمال» می‌کرد، «اعلام» هم کرد تا عایدی «تقریبا هیچ» برجام، تبدیل به «تحقیقاً هیچ» شود.