«محمد کریم پیرنیا» ؛ یک معمار همه چیزدان!

به‌ لحاظ تاریخی، شاید بتوان معماری را اولین هنر و مهارتی به‌شمار آورد که خیلی زود با مفاهیم اسلامی سازگار شد و از این رو، از سوی مسلمانان مورد استقبال فراوان قرار گرفت و زمینه بروز خلاقیت‌های چشمگیر از سوی معماران مسلمان شد. در این بین، نمی شود از معماری ایرانی اسلامی حرف زد و یادی از مرحوم دکتر «محمدکریم پیرنیا» نکرد. مردی که دغدغه  اصلی اش در زندگی حرفه‌ای، احیای میراث معماری کهن و اصیل ایرانی بود. دیروز جمعه نهم شهریور ماه، بیستمین سالروز درگذشت این انسان ارزشمند بود. به همین مناسبت با ما همراه شوید تا با گوشه ای از خدمات ارزنده این شخصیت برجسته و اصول مهم معماری ایرانی‌اسلامی که متاسفانه این روزها کم رنگ و کم‌طرفدار شده، آشنا شویــم.
 
استاد پیرنیا را بیشتر بشناسیم
پایه‌گذار نگرش نوین به معماری ایرانی‌اسلامی

«محمدکریم پیرنیا» از استادان برجسته معماری سنتی ایران و پایه گذار نگرش نوین به معماری ایرانی‌اسلامی، در سال 1299شمسی در شهر یزد متولد شد. پدرش میرزا صادق خان نائینی، پزشک حاذق و شیمی دان نامی، از خوش نویسان و هنرمندان چیره دست و مادرش حشمت الملوک رحیمی، دختر یکی از خانواده های سرشناس یزد بود. محمدکریم، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در یزد به پایان رساند و در سال 1319، با ورود به تهران، در زمره نخستین دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قرار گرفت و به تحصیل در رشته معماری پرداخت. فضای حاکم بر دانشکده هنرهای زیبا در آن سال ها، به پیروی از دیدگاه های «آندره گدار»، رئیس دانشکده و چند استاد فرانسوی دیگر، فضایی اروپایی بود و معماری سنتی ایران کاملا مهجور مانده بود و این امر با دیدگاه ایرانی‌اسلامی پیرنیا که در شهر یزد و کانون معماری اصیل ایرانی شکل گرفته بود، کاملا در تضاد بود. از این رو در سال 1324 پیرنیا تحصیلات دانشگاهی را نیمه تمام رها کرد و به منظور کسب دانش، به شاگردی در محضر استادانی چون ابوالقاسم صابری، معارفی و حسینعلی معروفی پرداخت. محمدکریم پیرنیا درباره این دوره از زندگی‌اش می‌گوید: «هر یک از این استادها به اندازه دانشگاهی، علم و هندسه و هنر می دانستند.» آشنایی پیرنیا با معماری سنتی ایران در تمامی ابعاد آن اعم از مصالح، سازه و شیوه های ساخت و ساز بنا و برپایی شهرها و روستاها سبب شد که او در زمره استادان برجسته و منحصر به فرد معماری سنتی ایران و یکی از پایه گذاران مرمت و احیای آثار تاریخی کشور طی نیم قرن اخیر قرار گیرد، آن چنان که وی در سال 1373 به عضویت افتخاری در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و کسب دکترای افتخاری از دانشگاه تهران نایل آمد. افزون بر معماری که حوزه تخصصی پیرنیا محسوب می شد، وی در ادبیات، نقاشی، خوش نویسی و موسیقی نیز دستی داشت و نظریه معروفش درباره «چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی- اسلامی» هم از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایرانی‌اسلامی نشئت می گرفت. وی به زبان های عربی و عبری تسلط داشت، زبان فارسی پهلوی را به خوبی می دانست و با خط میخی نیز آشنا بود. از نوآوری های مرحوم پیرنیا می توان به نظریاتی درباره «ارمغان های ایران به جهان معماری» اشاره کرد. طبق این نظریه، وی «گنبد» را زاده نبوغ ایرانی می دانست و عقیده داشت که انتقال آن به مغرب زمین، موجب تحول چشمگیری در معماری آن ها شده است. او همچنین به همبستگی میان معماری اصیل ایرانی با ردیف های موسیقی دستگاهــی اشــاره کرده بود.
 


خدمات مرحوم پیرنیا به فرهنگ و هنر ایران
محمدکریم پیرنیا، در پی ترک دانشگاه و با هدف احیای میراث معماری کهن و اصیل ایرانی، با سمت مسئول دفتر فنی وزارت فرهنگ، به کار طراحی و ساخت مدارس ارزان قیمت اما محکم و زیبا در تهران و شهرستان ها پرداخت که آن تعداد که باقی مانده اند، با کتیبه کاشی که بر سردرشان نقش بسته، قابل شناسایی هستند. طرح احداث این مدارس که بیش از سیصد باب بودند، طی هجده سال، از سال 1332 تا 1350، تداوم یافت و بعدها از طرف سازمان یونسکو به عنوان نمونه مدارس استاندارد اما ارزان قیمت برای کشورهای جهان سوم معرفی شد.  پیرنیا در سال 1344، معاون اداره کل ابنیه تاریخی وزارت فرهنگ و هنر شد و یک سال بعد در پی تاسیس سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی، معاونت فنی آن سازمان را عهده دار شد و تا سال 1360 در آن مقام باقی ماند تا هنگامی که بازنشسته شد. مجموعه فعالیت های پیرنیا از سال 1324 تا 1360 را می توان در دو محور بررسی کرد : نخست، طراحی و ساختمان سازی و دوم، تحقیق جدی در زمینه معماری سنتی و شیوه های مرمت و نگهداری بناهای اسلامی ایران و اقدامات عملی در این زمینه که مهم ترین و ارزشمندترین بخش فعالیت های وی را تشکیل می داد و حاصل آن، ده ها مقاله تحقیقی مختلف درباره معماری ایران و هنرهای وابسته به آن و نیز مرمت صدها ساختمان و بنای قدیمی است. همچنین وی از سال 1344 به بعد، در کنار وظایف و مسئولیت های دولتی، به تدریس معماری سنتی ایران با تحلیل های علمی در دانشکده های هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، فارابی، علم و صنعت و پردیس اصفهان مشغول بود که تربیت گروه زیادی از مهندسان و معماران آشنا به معماری سنتی و اصیل ایران، حاصل آن است. دکتر محمدکریم پیرنیا، روز نهم شهریور 1376در سن 77 سالگی، دار فانی را وداع گفت. محل دفن وی به وصیت خودش، خانه حاج کاظم رسولیان در شهر یزد بود که امروزه دانشکده هنر و معماری یزد است.
 
با 4 سبکِ مهم معماری ایرانی‌اسلامی آشنا شوید
از دیگر نوآوری های مرحوم پیرنیا به منظور بازشناسی هویت معماری ایرانی «سبک شناسی معماری ایران» است. وی بر آن بود که انتساب نام هایی چون مغولی، تیموری و ... به سبک های مختلف معماری ایرانی، تفکیک بناهای ساخته شده به یک سبک در ادوار مختلف تاریخی را دشوار می سازد و رفع چنین مشکلی در گرو تعیین نام های منطقی و مناسبی است که شناخت سبک شناسی معماری ایرانی را به سهولت میسر می سازد.  این اصل در ابتدا تخصصی به نظر می رسد اما اگر علاقه مندان به هنر معماری ایران زمین، کمی در این خصوص دقیق تر شوند، قطعا به تفاوت های ابنیه تاریخی با توجه به دسته بندی مرحوم پیرنیا دست خواهند یافت. به زبان ساده می توان گفت که پیرنیا به پیروی از سبک شناسی شعر فارسی، سبک های معماری ایرانی‌اسلامی را با توجه به زادگاه آن ها به چهار دسته خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی تقسیم کرد که توضیح جزئیات آن امریست تخصصی. فقط بدانید که از این به بعد، اگر با دقت به آثار تاریخی در شهرهای مختلف کشور عزیزمان ایران نگاهی بیندازید، اشتراکات و تفاوت‌های ابنیه هر سبک را، تنها با مشاهده دقیق و دقت در جزئیات درخواهید یافت.
 
یادی از  اصولی که با گذشت زمان، کم‌رنگ شده‌اند
معماری اسلامی در خدمت سبک زندگی ایرانی

      تفکیک فضاهای عمومی از خصوصی، ایجاد فضاهای عمومی متناسب با نیاز خانواده در شهرسازی، ایجاد فضای سبز مناسب در کاربری‌های مختلف و توجه به نبود اشرافیت از مهم‌ترین ویژگی‌های شهرسازی به سبک زندگی ‌ایرانی‌اسلامی است. همان اصولی که استاد پیرنیا بر آن‌ها تاکید کرد و تا جای ممکن، برای احیا و نهادینه کردنش کوشید. پیرنیا که بر ضرورت وجود «روح اسلامی» در هنرهای اسلامی به ویژه معماری تاکید داشت، تحقیقات گسترده اش به نظریه ارزشمندی انجامید؛ «اصول چهارگانه معماری ایرانی‌اسلامی» از معروف ترین نظریات وی است که به عقیده او ملاک «اسلامی» بودن این هنر و اصولی در خدمتِ سبک‌زندگی ایرانی به شمار می رود. این چهار اصل که پیرنیا آن ها را مورد توجه قرار داده عبارتند از : «مردم واری یا مردم داری»، «خودبسندگی»، «پرهیزاز بیهودگی» و «درون گرایی».
      «مردم واری یا مردم داری» به معنای رعایت مقیاس های انسانی به شکل مطلوب و براساس رفع نیازهای انسانی است. «خودبسندگی» به مفهوم حداکثر استفاده از امکانات در دسترس و مصالح بوم‌آورد است و به این معناست که در معماری هر منطقه، از مصالحی که در آن منطقه به وفور یافت می شود استفاده شود. در خصوص «پرهیز از بیهودگی» باید گفت که معنای آن دوری از افزوده های غیرضروری است، زیرا وی اذعان کرد که در معماری اسلامی، حتی مواد و مصالح تزیینی نیز با هدف تزیین مورد استفاده قرار نگرفته اند بلکه معمار هدفی بیش از تزیین در ذهن داشته است و «درون گرایی» که بیش از سه اصل دیگر، تاثیرات مذهب را نمایان می سازد؛ که تاکید بر حفظ حریم شخصی اهالی خانواده درباره مهمانان و آمد و رفت کنندگان است. از همین روست که اصلی به نام عدم «مشرف بودن» در خانه های ایرانی از دیرباز مورد تاکید بوده است. حتی به همین دلیل است که باغ ها نیز از همین امر تبعیت کرده و معمولا دور تا دور آن ها با دیوار محصور بوده است.
      چهار اصل فوق که به توضیح درباره آن ها پرداخته شد، با اصل دیگری تکمیل می شود که به گفته مرحوم پیرنیا، مختص معماری ایرانی‌اسلامی است. این اصل که وی آن را «نیارش و پیمون» نامیده، معمار ایرانی را در هر سه مرحله اساسی معماری، یعنی «طرح»، «محاسبه» و «اجرا»، به بهترین نحو یاری می کند. «نیارش» به معنای عوامل نگه دارنده بنا، که عبارت است از «مجموعه امور محاسباتی و استاتیکی به انضمام مصالح شناسی و استفاده از مناسب ترین و کمترین مصالح» و «پیمون» که «رعایت ضوابطی است به منظور تعیین و حفظ تناسب بین اجزای بنا». پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را درباره نازیبایی یا نااستواری ساختمان از بین می برد. با مطالعه و دقت در آن چه مرحوم پیرنیا تنظیم کرده است، شاید بتوان دلایل شکل گرفتن بناهای نامناسب و نامطمئن امروزی را که معمولا هیچ تناسبی با دین و فرهنگ و سنت ما ایرانی های مسلمان ندارد، تا حدی رعایت نکردن این اصول دانست. با نگاه به معماری خانه های امروزی، در می یابیم که رعایت اصول چهارگانه، به فراموشی سپرده شده اند و دلیل این امر نیازمند ریشه یابی است. شاید پیروی کورکورانه از سبک معماری غربی و تطبیق ندادن علم و فناوریِ روز معماری با فرهنگ و هنر کشور خودمان سبب شده که خانه های امروزی نه آن چنان که باید راحت باشند و نه آن چنان که باید امن!

منبع پرونده :‌ دانش نامه جهان اسلام