قاسم ميرزايي‌نيكو : تفكري كه باعث اصابت گلوله به حجاريان شد، امروز از خفگي در استخر مي‌گويد

در اثناي هياهوي مجلس شوراي اسلامي به خاطر سوال از رييس‌جمهور و پرسش‌ها، نقدها و حمايت‌ها از دولت، نطق ويژه قاسم ميرزايي‌نيكو، عضو كميسيون شوراها و امور داخلي يكي از اتفاقات مهم بود. اين نماينده مردم دماوند و فيروز‌كوه در نطق ميان دستور به دست‌هاي ناپاك اشاره كرد كه ريشه دوانده است و فساد را اژدهاي هفت سري دانست كه هر روز از يك جا سر درمي‌آورد. به گزارش خانه‌ملت، بخشي از نطق نماينده مردم فيروزكوه در مجلس شوراي اسلامي به شرح زير است:
هزار بار قصه گفتيم و راه و بيراه رفتيم؛ از فقر گفتيم و اقتصاد مقاومتي؛ از تحريم گفتيم و ايستادگي؛ گفتيم و گفتيم. اما از خودمان نگفتيم. از انسان‌هايي كه هر روز عمر شريف‌شان مي‌گذرد و لابلاي صفحات تاريخ گم مي‌شوند؛ بازرگان باشد يا ميرحسين موسوي؛ خاتمي اصلاح‌طلب باشد يا هاشمي اميركبير؛ بازيگر باشد يا يك رهگذر ساده! فرقي نيست وقتي قرارمان فراموشي نسلي باشد كه يك روز، جانش را، آبرويش را، تمامِ ناتمامش را فداي مليت و اسلاميت كرد؛ رييس‌جمهور شهيدش راهي سازمان ملل شد با شكنجه‌هاي كف پايش.ما سر منبرهاي داغ، از عدالت و خلخال و زن يهود، قصه‌ها گفته‌ايم! اما يك روز گلوله به دهان برادرم، سعيد حجاريان اصابت كرد و امروز او زندگي را روي صندلي چرخ‌دار، با حداقل تكلم مي‌گذراند. تيرانداز جوانكي بود كه فرداهاي زود آزاد شد، آن تفكر، امروز عريان و كريه، بر سر منبرِ دعاي عرفه، از خفگي در استخر مي‌گويد. ما اما سكوت كرده‌ايم! سكوت كرده‌ايم در برابر حذف شدن سكاندار ٨ سال اصلاحات، سيدمحمد خاتمي. ما سكوت كرده‌ايم در برابر حبس و حصر سه پيرِ مو سپيد كرده، به قدمت و قيمت تاريخِ اين انقلاب مير حسين و زهرا رهنورد و مهدي كروبي، تا دق كنند و بپوسند! ما سكوت كرديم، وقتي حرمت حضرت آيت‌الله سازندگي، در تريبون نماز جمعه شكست! تريبوني كه ميراث طالقاني اباذر زمان بود؛ ما فقط سكوت كرديم. يادم نمي‌رود صداي علي شريعتي را كه مي‌گفت: پدر مادر ما متهميم! ما به سكوت متهميم و دامن‌مان، آلوده به ناسپاسي
شده است.
صراط، جمع نيست. راه فقط يك راه است؛ تمكين به رأي مردم و گفت‌وگوي ملي؛ بايد همه نخبگان كه دل در گرو آب و خاك اين سرزمين كهن دارند، سر يك سفره بنشينند؛ قهريت و خشونت، دواي هيچ دردي نيست.
دست ناپاك و پول كثيف ريشه‌دوانده است. فساد، اژدهاي هفت‌سري شده است كه هر روز از يك جا سر در مي‌آورد. امروز شاهد ناديده گرفتن حقوق شهروندي، جنسيت‌گرايي، رانت و دور زدن قانون به جاي شايسته‌سالاري و ناديده گرفتن صداي احزاب، انديشمندان و فرهيختگان هستيم. هر روز، دلواپسان تكرار مي‌كنند، كه غم مردم، معيشت و بيكاري و اقتصاد است. اما گذر تاريخ، تحميل جنگ جهاني و قحطي و بيماري مسري و بي‌ناني، بر اين سرزمين را ديده است. ليكن ملي شدن صنعت نفت، محصول همان روزها است كه مليت و اسلاميت، دستِ آشتي به هم دادند.


ما وعده داديم اما پشت ميز كه رسيديم، يادمان رفت. سكوت كرديم.
آزادي انديشه و همه‌پرسي، حق مسلم اين مردم در قانون اساسي است؛ اجازه بدهيم مردم انتخاب كنند.