جایزه نوبل کشورداری برای ما !

محمدرضا ستوده- کاشکی به جایزه‌های نوبل یه جایزه دیگه هم اضافه می‌کردن به نام نوبل کشورداری. بعد این جایزه رو هر سال میدادن به ما.
من به دریای خزر کاری ندارم. ظریف میگه سهم‌مون کم نشده. مام میگیم نشده. اون میگه زدیم، مام می‌گیم زدیم. ولی یه حسی بهم میگه: اگه سهم‌مون هم کم نشده باشه، سهم خاویارمون کم شده. یه بار یه جا خوندم ماهی‌های خاویاری از ساحل‌های ما دور شدن. به خاطر اینکه ساحل‌های ما خیلی سوت و کوره. میگن میرن سمت ساحل‌های روسیه. چون کسایی که میان توی آب شنا می‌کنن روسن!
ماهی‌های خلیج‌فارس هم که چینی‌ها دارن می‌برن. نمی‌برن در واقع جارو می‌کنن. ماهی و کوسه و دلفین و جلبک و مرجان و عروس دریایی و هر چی که هست و جمع میکنن میبرن. خودمونم که هر چی آب داریم ول می‌کنیم توی زمین کشاورزی که سیب‌زمینی و پیاز و گوجه سبز عمل بیاریم. بعد میریم توی یزد هندونه میکاریم. بعد می‌بینیم یزد نداره، میریم روی کارو سد می‌زنیم، یه خط لوله از خوزستان می‌کشیم به یزد که به هندونه‌ها آب بدیم. هر هندونه 300 لیتر آب! بعد کارون خشک میشه. ولی به فرماندار یزد به خاطر رکورد زدن در تولید هندونه جایزه میدیم. بعد درختای جنگل‌های شمالو قطع می‌کنیم باهاش مبل میسازیم که مبلارو بذاریم توو ویلامون بشینیم روش جنگلو تماشا کنیم ولی وقتی می‌شینیم، جنگل خاصی جلومون نیس!
البته فرضیه‌هایی هم هست که خاک‌مون رو هم داریم میدیم به قطر و امارات که باهاش جزیره بسازن و کشورشون رو توسعه بدن. فعلا با همین دستاوردها در عرصه کشورداری سرگرم باشین تا بعدا در مورد بقیه‌ش صحبت کنیم.