لوس‌های مقام‌زاده!

محمدرضا ستوده- من نمی‌دونم چرا بچه‌های این مسوولان انقدر پررو و لوس و چشم‌سفیدن. این بچه‌های شیش هفت ساله‌ای رو دیدین که خیلی نُنُر و لوس و نچسبن، سر هیچی بهونه می‌گیرن و زر زر گریه می‌کنن، بعد آدم دوس داره یکی بخوابونه زیر گوش‌شون که دلش خنک شه؟ حتما زیاد دیدین؟ نمی‌دونم چرا بچه مچه‌های این مسوولان همه‌شون از این جنس بچه‌هان که توی بزرگسالی هم همچنان لوس و نُنُر و پررو و نچسبن. اون یکی توی لندن بی‌ام‌و سوار میشه، بعد میگه اگه ما بابامون فلانی نبود بیشتر از اینا پیشرفت می‌کردیم! اون یکی میگه‌ من به خاطر مسوول بودن بابام خیلی از موقعیت‌ها رو از دست دادم. کاسه‌کوزه‌تون رو جمع کنید بابا. خودتون و باباتون دار و ندارمون رو بردین بازم طلبکار هستین؟ اینا اگه باباهاشون مث باباهای ما که وقتی حرف مفت می‌زدیم می‌زدن زیر گوش‌مون، می‌زدن زیر گوش‌شون، انقدر زبون‌شون دراز نمی‌شد. ولی متاسفانه باباهاشون اون موقع‌هایی که باید برای تربیت صحیح کشیده می‌زدن، رفته بودن دنبال پایه‌ریزی زیرساخت‌های اختلاس. یه کم دیره ولی خدایی بخوان به این حرفای طلبکارانه‌شون ادامه بدن، کاری که باباشون نکرده رو من یه جا ببینم‌شون انجام میدم!