صادق زیباکلام و علی تاجرنیا از دلایل اهمیت کودتای 28 مرداد ، 65 سال بعد از وقوع آن می گویند

زوایای پنهان یک کودتا
الهام برخوردار
نزدیک به 65 سال از کودتای 28 مردداد ماه 1332 می‌گذرد اما ما همچنان و هرساله در مورد آن و ابعاد مختلفش صحبت می‌کنیم. این رخداد همچنان از اهمیت زیادی در کشور برخوردار است. چرا با وجود گذشت این همه سال کودتای 28 مرداد همچنان برای ما مهم است و نسبت به آن سوال و کنکاش و ابهام داریم. چرا یک کودتا تا این اندازه در تاریخ کشور ما اهمیت دارد که هرساله آن را از جنبه‌های مختلف بررسی می‌کنیم اما باز هم بررسی‌ها و روایت‌ها ادامه دارد.
اصطلاح فرانسوی «کودتا» به معنی «ضربه بر دولت» است. مفهوم آن سرنگونی سریع دولت به دست گروهی توطئه‌گر است که به طور معمول نظامی هستند. کودتا اگر نه همواره، غالبا توسط نظامیان انجام می‌شود بنابراین نمی‌توان آن را خالی از ابزار و فنون نظامی در نظر گرفت. سرعت بالای انجام کودتا بخشی از ذات تکنیکی آن است؛ سرعتی خیره کننده که به رقیب اجازه سازماندهی و مقاومت را نمی‌دهد.


صادق زیباکلام معتقد است اهمیت این واقع تاریخی این است که همچنان جنبه‌هایی از آن برای ما در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. او در گفت‌وگو با «ابتکار» گفت: چه بعد و چه قبل از انقلاب همواره تلاش ما بر این بوده است کودتا را به شکلی نگاه و تفسیر کنیم که با ایدئولوژی آمریکاستیزی نظام قابل انطباق باشد. یعنی کودتای 28 مردادماه 1332 را نظام طوری در این چند دهه روایت کرده است که بیش از آن‌که واقعیت‌های این حادثه تاریخی در آن مدنظر و مطرح باشد، از آن به عنوان ابزاری در جهت آمریکاستیزی مطرح کرده است. به همین خاطر خیلی از جنبه‌های جدی این کودتا مورد توجه قرار نگرفته و یا بدون پاسخ مانده است. از جمله این‌که اساسا آیا آنچه که در 28 مرداد اتفاق افتاد کودتا به معنای دقیق کلمه بود یا اینکه حرکت دیگری بود؟
زیبا کلام افزود: معمولا زمانی کودتاها به این شکل اتفاق می‌افتند که وقتی مردم صبح از خواب بیدار می‌شوند می‌بینند ارتش در شهرها مناطق حساس را در اختیار گرفته و دولت فعلی و اعضای آن بازداشت شده‌اند. اما ما می‌بینیم که کودتای 28 مرداد اصلا به این صورت نبود، مردم صبح روز 28 مرداد زمانی که از خواب بیدار شدند همه چیز عادی و مصدق همچنان نخست وزیر بود. هیچ خبری از کودتا نبود. اما از همان ساعات نخستین صبح روز 28 مرداد دسته‌های چند‌10 نفری و به تدریج چندصد نفری و هزار نفری در خیابان‌های اصلی تهران به راه افتادند و به نفع شاه شعار دادند. در ادامه این تعداد در ساعات بعدی یعنی چهار ساعت بعد تعدادشان به ده‌ها هزار نفر می‌رسد. ساعت یک بعدازظهر بود که رادیو تهران و کاخ نخست وزیری را گرفتند.
او در ادامه گفت: این ده‌ها هزار نفر ایرانی بودند. آنها مردم شهر تهران بودند. این افراد از آمریکا و یا کشور دیگری نیامده بودند. سوالی که مطرح می‌شود این است که این افراد چه انگیزه و دلیلی برای طرفداری از شاه داشتند. نکته دوم اینکه از ساعت 7:30 الی 8 صبح که کودتا و یا این حرکت‌ها به راه می‌افتد تا ساعت 1 الی 2 بعدازظهر طرفداران دکتر مصدق کجا بودند؟ آیت‌الله کاشانی کجا بود. آیا نمی‌دید که کودتا در حال رخ دادن است. حزب توده و رهبران جبهه ملی کجا بودند؟ آنها نمی‌دیدند که کودتا می‌خواهد اتفاق بیفتد؟ چرا هیچ حرکتی نه از سوی خود دکتر مصدق و نه از سوی طرفدارن او صورت نمی‌گیرد؟ ما هیچ وقت نخواسته‌ایم این سوالات را خیلی جدی مطرح کنیم و به آن بپردازیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: طرح‌زیری کودتا به دست آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها را قبول داریم اما آن ده‌ها هزار نفر نه انگلیسی بودند نه آمریکایی، آنها ساکنین تهران بودند که به نفع شاه به خیابان‌ها آمده بودند و تظاهرات می‌کردند. لذا من فکر می‌کنم که ما باید یک نگاه واقع بینانه‌تر و غیرایدئولوژیک‌تر به کودتای 28 مرداد بعد از 65 سال بیندازیم و خیلی جدی به آنها بپردازیم.
او افزود: کودتا زمانی که اتفاق می‌افتد فوق‌العاده برنامه‌ریزی و سازماندهی شده است و ارتش خیلی سریع مراکز حساس را اشغال می‌کند. اما می‌بینیم این اتفاق به این شکل در کودتای 28 مرداد رخ نداد یعنی مردم صبح روز 28 مرداد شاهد اشغال مناطق حساس به دست نیروهای نظامی نبودند. در واقع مولفه‌های یک کودتا را نداشت. حتی تا ساعت 10:30 صبح دکتر مصدق نخست وزیر بود. نکته جالب این است که رهبران حزب توده می‌گویند ما ساعت 10 صبح به دکتر مصدق پیغام دادیم که بر علیه شما کودتا در حال رخ دادن است که آقای مصدق گفته است نه، شما کاری نداشته باشید من بر اوضاع مسلط هستم. اینجا چند سوال به وجود می‌آید؛ حزب توده که همواره در راهپیمایی‌های که انجام می‌داد هیچ کدام‌شان را از دکتر مصدق اجازه نمی‌گرفت چرا فقط در این یک مورد از دکتر اجازه می‌خواهد که طرفدارانش به خیابان‌ها بروند و تظاهرات کنند.
زیباکلام در ادامه گفت: سوال بعدی این است که اگر کودتا بوده است چطور آقای مصدق ساعت‌10:30 صبح همچنان می‌گوید من بر اوضاع مسلط هستم. یا مثلا گفته می‌شود که آیت الله کاشانی به آقای مصدق پیغام می‌دهد که کودتا در حال رخ دادن است. خوب سوال اینجا است که آقای کاشانی شما که می‌بینید و در جریان رخ دادن چنین حرکتی هستید، چرا هیچ اقدامی نمی‌کنید. یعنی چطور می‌شود که هم آیت‌الله کاشانی و هم حزب توده منتظر می‌مانند که دکتر مصدق به آنها اجازه دهد.
آیا آیت‌الله کاشانی در حرکت‌های سیاسی دیگری که می‌کرده از دکتر مصدق اجازه می‌گرفته است. این موارد ابهاماتی است که ما نخواسته‌ایم تا به حال به آنها بپردازیم. به نظر من این ابهامات و این پرسش‌ها ادامه پیدا خواهد کرد تا یک قرائت متفاوت و غیرحکومتی نسبت به کودتا به تدریج صورت گیرد.
علی تاجرنیا نیز در همین رابطه به «ابتکار » گفت: ما در کودتا استبداد داخلی و استعمار خارجی را برای سرنگون کردن یک حکومت مردمی شاهد هستیم. ‌در واقع پروژه نهادینه شدن دموکراسی در کشور ما با این مساله به تعویق افتاد. بسیاری از روحانیان و روشنفکران به دلایل واهی نه تنها در زمان خودش نسبت و به کودتا واکنش نشان ندادند بلکه برخی از آنها در واقع همراهی هم کردند.
در واقع این نشان‌دهنده آن است که زمانی جامعه بلوغ لازم را برای درک منافع خودش ندارد صرفا نهادهای دموکراتیک نمی‌توانند به تنهای شرایط را برای استیفای حقوق مردم فراهم کنند.‌ برای ما این پند را دارد که بدانیم همراه با رشد نهادهای دموکراتیک در واقع فهم عمومی نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی به آن دست پیدا کند.
اهمیت آن به این خاطر است که در کشور ما همچنان شرایط اینگونه دخالت‌ها و اتفاقات فراهم است و امکان روی دادن اتفاقاتی مثل 28 مرداد وجود دارد.
تاجرنیا افزود: برخی مواقع می‌بینیم که حتی برخی افراد که هیچ اعتقادی به دموکراسی نداشته و نسبت به دول خارجی شعارهای تند و مخالف گونه‌ای ابزار می‌کنند، اگر شرایط برای آنها بوجود بیاید به راحتی دست به دامن بیگانگان می‌شوند و حاضر هستند که یک حکومت مردمی را فدای برخی مصلحت سنجی‌ها کنند و چه بسا دموکراسی را در ایران به تعویق بیندازند.
سایر اخبار این روزنامه