روزنامه آرمان امروز
1397/05/27
نسل طلاييبيتكرار عزت پرده نقرهاي
آرمان- مجتبی اردشیری: آقای بازیگر، رویه متفاوتی به نسبت دیگر بازیگران همنسل خود داشت. این اواخر کمتر خود را در معرض دوربینها و انظار عمومی قرار میداد و تا حد امکان، تصاویر و اخباری مبنی بر بستریشدن و بیماری او دیده و شنیده نمیشد. به همین دلیل بود که وقتی خبر درگذشت او در صبح جمعه، شنیده شد، شوک بزرگی به همه وارد آمد.آقای بازیگر در شرایطی درگذشت که سالهای بسیاری از درد کمر و زانو در عذاب بود ضمن آنکه دردهای ناحیه گلو، معده و روده نیز وی را اذیت میکرد. آقای بازیگر در هنگام وفات، 94 سال سن داشت.چرا «آقای بازیگر»؟
نوجوانی «عزتا... انتظامی» همزمان با شروع جریان فیلمسازی در کشور بود. دورانی که هنرمندان وطنی تلاش داشتند تا با استفاده از منابع عمدتا غربی، صنعت تازه واردشده به کشور را به جریان انداخته و چرخهای سینما را به حرکت بیندازند. این جریان نوظهور برای شیفتهای همچون انتظامی، قابل چشمپوشی نبود. در یک فیلم(واریته بهاری) بازی کرد و وقتی از اشتیاق شدید درونی خود برای ظاهرشدن مقابل دوربین مطلع شد، اجازه تجربه بیشتر در فضای فیلمفارسی آن سالها را نداد و بلافاصله به آلمان رفت تا تحصیلات آکادمیک خود را در زمینه نمایش آغاز کند. وی چند سال بعد به ایران بازگشت و این بار، در تئاتر به اجرای برنامه پرداخت. فضای سیال تئاتر، اجازه دخل و تصرف وی در متون نمایشی و بهرهبرداری از منابع غربی بکر و همچنین مهندسی فضا و سازه اجرا را به وی میداد و به همین دلیل، نخستین تئوریهای علمی نمایش با ممارستهای انتظامی در ایران شکل گرفت. پرکاری انتظامی در حوزه تئاتر و جذب جریان نواندیش آن سالها، سبب قطبیتیافتن این دسته مقابل جریانی بود که از آن تحت عنوان فیلمفارسی نام برده میشد. در واقع تئاتر دهههای 30 و نیمه اول دهه 40، مامن اندیشههایی بود که ذات هنر را فراتر از شوخوشنگیهای رایج در سینمای آن سالها میدیدند. هسته نخست جریان روشنفکری هنر نمایش ایران با محوریت انتظامی و با حضور چهرههایی همچون علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، داوود رشیدی و جمشید مشایخی شکل گرفت و تا سالها ادامه یافت. محبوبیت این جریان، علاوه بر سنهای لاله زار، به قاب جادویی نیز راه یافت و تلویزیون نیز نمایشهای آنها را نشان میداد. اصرار این جریان بر پارادایمهای وجوه روشنفکرانه سبب شد تا کمکم قاطبه نسل جدید و جوان آن سالیان، علاقهمندیهایی به هنر بازیگری پیدا کنند بهخصوص اینکه در آن سالها، فیلمهای هالیوودی نیز در ایران نمایش داده میشد و بازی ستارگان سینمای کلاسیک، شعف قابل وصف مردم کشورمان را به همراه داشت. با تداوم چنین وضعیتی، پایههای سینمای فیلمفارسی متزلزل شد و این شرایط همزمان بود با تزریق نسل نواندیش سینمایی به ناوگان سینمایی کشور. آن نسل جدید آرمانخواه، در نخستین گام، از هسته نواندیش بازیگری استفاده کرد که در کانون آن هسته، «عزتا... انتظامی» قرار داشت.نخستین گام این حرکت در فیلم کالت «گاو» نمایانگر شد. این، نخستین گام در مسیر اجرایی بازی علمی در سینمای ایران بود. یک بازی زیرپوستی و سخت که انتظامی با چیرگی مسحورکنندهای از پس آن برآمد و سیل جوایز داخلی و بین المللی را نصیب خود و سینمای ایران کرد. در گامهای بعدی که انتظامی در سراشیبی شهرت افسانهای قرار گرفت، وی توانست با مهندسی شرایط، به بازی خود در آثار مشابه جریان روشنفکری ادامه داده و مقهور عواملی چون دستمزد بالا و قرارگرفتن در برابر ستارههای مسلم آن سالها نشد و با درایتی خاص، به پروازکردن به سوی آرمان مکتبی خود پرداخت. تبحر مثالزدنی انتظامی، تا سالها در خدمت آثار درام و تاریخی قرار گرفت تا اینکه مهرجویی در میانه دهه 60، به سراغ ژانر کمدی رفت و این بار انتظامی در آوردگاهی جدید که کمتر آن را به شکل حرفهای محک زده بود، مقابل دوربین «اجاره نشینها» رفت و توانست این بار با دادههایی متفاوت نسبت به تمام فیلمهایی که بازی کرده بود، یک نقشآفرینی جدید را تجربه کند. استفاده خارقالعاده از زبان بدن و بهرهمندی از شکل متفاوت دیالوگگویی، سبب شد تا مخاطب، اینبار، با یک انتظامی متفاوت مواجه شود که کنشپذیری بسیاری داشت و به نوعی راوی آن جنس سرگشتگی مورد علاقه سینمای مهرجویی بود. با کشف توانمندیهای قابل توجه انتظامی در پذیرش نقشهای متفاوت و به تبع آن، برنامهریزی و مهندسی برای هر یک از این نقشها بود که وی توانست تدریجا به «آقای بازیگری» سینمای ایران تبدیل شود آن هم در دورهای که سینمای ایران مرحله آزمون و خطای خود را میپیمود و به تازگی در مسیر حرفهای قرار گرفته بود. همین تبحر مثالزدنی انتظامی سبب شد تا وی در چندین اثر فاخر سینمای ایران حاضر شده و رکورد همکاری با کارگردانان شاخص سینمای ایران را در کارنامه داشته باشد.
زیرکی ذاتی آقای بازیگر
از همان زمانی که انتظامی، با بازی در نخستین فیلم سینماییاش، چمدانش را بست و برای ادامه تحصیل به آلمان رفت، میشد به زیرکی ذاتی او ایمان آورد. در حالی که ادامه همان روند بازی، شهرت و موقعیت مالی بسیار خوبی را برای وی به ارمغان میآورد، وی عطای این داشتههای مالی و عمومی را به لقایش بخشید. برای کسب علم در این حوزه، ترجیح داد نام ماندگاری از خود در تاریخ سینمای ایران به جا بگذارد. دومین نشانه زیرکی انتظامی، مهندسی شرایط و عدم درغلطیدن در زرق و برق سینمای پیش از انقلاب بود. عاملی که سبب شد بسیاری از بازیگران ولو چند تن از هسته روشنفکربازی آن روزها، در دام آن افتاده و هرگز نتوانند در مسیر موفقیت انتظامی قرار بگیرند. اما انتظامی، با وسواس وارد سینما شد و پس از موفقیت خیرهکننده در «گاو»، با احتیاط بالایی به انتخاب فیلمنامه پرداخت که نتیجه آن، بازی در آثار قابل دفاعی بود که هم اکنون بخشی از تاریخ سینمای حرفهای این سرزمین به حساب میآیند. این وسواس در انتخاب، تا آخرین روزهای حیات سینمایی آقای بازیگر ادامه داشت تا جایی که وقتی متوجه شد از پتانسیل فیزیکی لازم برای قرار گرفن مقابل دوربین برخوردار نیست، از پذیرش نقش اجتناب ورزید و ترجیح داد خانهنشین شود.به همین دلیل است که حدود یک دهه، ترجیح داد به جای پذیرش در نقشهایی که در چارچوب وی نیست، در خانه بماند و به افتخارات بی شمار دهههای قبلی خود بسنده کند.اینها تماما از زیرکی بسیار انتظامی نشات میگرفت؛ یکی از نشانههای هر بازیگر موفقی که در برهههای مختلف اجازه میدهد تصمیم درستی گرفته و به پربارتر کردن کارنامه وی بینجامد.
حیات اجتماعی آقای بازیگر
یکی از مهمترین دستاوردهای حیات اجتماعی انتظامی، تبدیل منزل او به خانه موزه انتظامی بود. خانهای در اندرزگو، یکی از بهترین خیابانهای تهران که پس از سالها چشمدوختن به همکاری نهادهای دولتی، سرانجام خود دست به کار شد و خانه شخصیاش را به موزه تبدیل و خود به منطقهای دیگر کوچ کشی کرد. یکی از حواشی پررنگی که 5سال پیش برای آقای بازیگر اتفاق افتاد، ماجرای نشستن او میان احمدینژاد و مشائی در جریان ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود.جایی که قرار بود اینطور وانمود شود که وی برای حمایت از کاندیداتوری مشائی، به وزارت کشور رفته اما او بلافاصله با انتشار نامهای، اعلام کرد که از طرف نهاد ریاستجمهوری به دنبال وی آمدهاند و وی به خیال اینکه این کارها برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری عزتا... انتظامی است، با آنها همراه شد و ماشین، بالاجبار وی را به وزارت کشور برد و باقی ماجراها. انتظامی بلافاصله که در جریان اصل ماجرا قرار گرفت طی نامهای با اعلام برائت از این بازیهای سیاسی، دو جمله معروف در نامهاش آورد: «مردم سرزمینم؛ من برای شما همیشه همان عزتم» و «پروردگارا، مرا با آبرو بمیران.»
سلام آخر
قرار است پیکر آقای بازیگر، ساعت 9 و 30 دقیقه روز یکشنبه 28مردادماه از مقابل تالار وحدت تشییع شود. بازیگری که در فیلمهای ماندگاری همچون گاو، آقای هالو، دایره مینا، پستچی، حاجی واشنگتن، اجارهنشینها، گراندسینما، بانو، هامون، ستارخان، ناصرالدینشاه آکتور سینما، روز فرشته، روسری آبی، حکم و کشتی آنجلیکا بازی کرد و دوبار برای «گراند سینما»(67) و «روز فرشته»(72) سیمرغ نقش اصلی و دو بار هم برای «خانهای روی آب»(80) و «گاوخونی»(82) سیمرغ نقش مکمل جشنواره فجر را از آن خود کرد. او در طول هفت دهه فعالیت هنری، سابقه همکاری با کارگردانانی همچون داریوش مهرجویی، علی حاتمی، مسعود کیمیایی، رخشان بنی اعتماد، ناصر تقوایی، بهمن فرمان آرا و... را داشت.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
استانداران دخالت نمايندگان را افشا كنند
نسل طلاييبيتكرار عزت پرده نقرهاي
احمدينژاد پايهگذار بياخلاقي در سياست
کدخدامنشی دیگر جواب نمیدهد
بازار بورس نوسانهاي غيرعادي دارد
بانوان نخبه مجوز خروج ميگيرند
استيضاح ؛ فرصت شفافيت
شعار علیه دولت در قم
هورالعظيم هنوز خاموش نشده
تخریبها، مانع حضور افراد صلاحیتدار
اعتراض شدید ایران به سفارت گرجستان
آزادی آزادگان و واقعیتهای ناگفته آن
حرفی از روی عصبانیت گفتم قصد بیحرمتی نداشتم
اما و اگرهای استیضاح وزیر کشور