به بهانه سالروز درگذشت رنه ماگریت، نقاش مشهور بلژیکی فراواقعی‌تر از سیبِ سبز

مهدی فیضی‌صفت- شاید نقاشی برای مردم خلاصه شود در «مونالیزا»ی داوینچی، یا گوشِ بریده‌ ون گوگ، یا تابلوهای وهم آلودِ پیکاسو اما کم نبوده‌اند نابغه های دیگری که با قلم موهای جادویی شان، واقعیت را رنگ آمیزی کردند، «رنه ماگریت» یکی از همان هاست، از کشوری کوچک در غرب اروپا، دو سال قبل از آغاز قرن نوزدهم به دنیا آمد، پیش از آن که «افسانه 1900» زاده شود، کوچک ترین پسر خانواده «ماگریت» در 21 نوامبر 1898 متولد شد، در «لسینز» بلژیک، پدرش خیاط بود، دهه اول زندگی اش چنان رازی سر به مُهر است، کسی نمی داند چه گذشت بر «رنه».
12 ساله بود که قلم شد تنها همدمش، انگار دردهایش را بیرون می پاشید و می کوبید توی صورتِ کاغذ و بوم. 12 مارس سال 1912 شاید تلخ ترین روز زندگی اش بود، مادرش پرید توی رودخانه، خودکشی آخرین دستاویزش شد برای رهایی از رنج، سال 1915 کم کم دلش رنگ خواست، خسته بود از سیاهی‌ها، از دودهایی که شهرِ غم زده از انقلاب صنعتی را در آغوش گرفت، 24 سالگی ازدواج کرد، با عشقِ 14 سالگی، «جرجت برگر»، رویای شب های «رنه» بود، رسید به عشقش، نشد یکی مثل عاشقانِ ناکامِ تاریخ.
رفت به آکادمی بروکسل و درس خواند، می دانست هنر بی سفر، انگار چیزی کم دارد، اروپا را چرخید، فرانسه، انگلستان، هلند و آلمان را لمس کرد، با سبک های دیگر آشنا شد و تاثیر گرفت، «فوتوریسم» و «کوبیسم» بیشتری اثر را رویش گذاشتند، روحیه ای خاص داشت، تشته‌ی تازه ها، «پابلو پیکاسو» شد یکی از الهام بخشانش اما خودش هم آغازگر بود، جنبش های پیشین را دید، جرعه ای از هر کدام نوشید و تلفیقش با گدازه های ذهن خلاقش را در جنبشی نوین با نام «سوررئالیسم» عرضه کرد، سال 1925 میلادی بود، دو مجله چاپ کرد؛ «ازفاژ» و «ماری». به معرفی هنر سوررئالیسم پرداخت و از بلژیک همچون نسیمی خنک روانه کرد به دیگر نقاط جهان. متوقف نشدنی بود ایده هایش، «جورجو د کی‌ریکو» شد مرادِ جدیدش، نقاش و مجسمه ساز ایتالیاایی که جنبش هنر متافیزیکی را پایه گذاری کرد و تاثیری عمیق بر «ماگریت» گذاشت، «کی ریکو» شعر را از نقاشی برتر می دانست، نقاشی اما تمامِ زندگی «رنه» بود، تفکرات «کی ریکو» هم عبور کردنی نبود، ماگریت شیوه شخصی اش را پدید آورد و آثاری ماندگار خلق کرد، تابلوهایش مثل قاب عکسی بودند محسور کننده اما اندیشه های شاعرانه ماگریت را می شد درونش دید، رئال بودند آثارش اما رئال هم نبودند، جلوه ای رمزآلود داشتند، شبیه به سوررئال ها هم نبودند، پس نامش را گذاشتند «رئالیسم جادویی».
دی ماه سال 1382، جدیدترین اثر مهران مدیری با نام «نقطه چین» از شبکه 3 سیما پخش شد، در تیتراژ ابتدایی، مردی را می دیدی با کلاه لبه دار که سیبی، صورتش را پوشانده، چیزِ نامانوسی هم روی یقه‌ پیراهنش توی ذوق می زد و اسم بازیگران از کنارش می رفت و می آمد، شاید کمتر کسی توجه کرد به مردِ پنهان، شاید خیلی ها هم حاصل دستِ عوامل سریال دانستندش! اما همان تصویرِ به ظاهر بی اهمیت، «رنه ماگریت» بود! «رنه» این تابلو را در سال 1964 میلادی کشید، اصرار کردند پرتره ای از خود به جای بگذارد؛ پرتره ای کشید اما باز هم رندی هایش را داشت، چهره اش را پشتِ سیبی سبزرنگ پنهان کرد، می خواست فریاد بزند بی اهمیتی نامِ نقاش و شهرتش را. چیزِ نامانوس روی یقه اش هم کراواتی قرمز رنگ بود که پشت خط قرمزهای صدا و سیما گیر کرد!
51 سال می گذرد از بازایستادن قلب رنه ماگریت، 15 اوت 1967، بسیارند تاثیرپذیرندگان از سبک و شیوه اش، «پاپ آرت» یا همان «هنر همگانی» هم بیش از هر کسی مدیون اوست، هر چند هیچ وقت زیر بار این شباهت و تاثیرپذیری نرفت. سرانجام سرطان، قلم مو را از دستش گرفت و پارچه ای سیاه روی تابلوی زندگی‌اش انداخت.
سایر اخبار این روزنامه
به بهانه سالروز درگذشت رنه ماگریت، نقاش مشهور بلژیکی فراواقعی‌تر از سیبِ سبز به خاطر طوفان صد روزه زابل، هیرمند،هامون، زهک و نیمروز اسیر ذرات معلق خاک و ریزگردها شدند برخی ناظران عربستان را بازنده جنگی با ایران می دانند که سعودی شروع کننده آن بود «همدلی» موضوع روابط خارجی را از منظر افکار عمومی ایران بررسی می‌کند دژاووی تشویش از معاهده‌های بین‌المللی رهبر انقلاب برای چندمین بار در بیانی تلویحی رئیس جمهور سابق را مورد انتقاد قرار داد گفت‌وگویی تخصصی در باب ساز دف با ابراهیم مرادی، نوازنده دف برخی اشتباه آموخته‌اند و اشتباه می‌آموزند آیا روسیه شریک استراتژیک مناسبی برای ایران است؟ شیرزاد‌ عبد‌اللهی دکتر بطحایی روی صندلی داغ! عقب‌نشینی العبادی از موضع‌گیری درباره تحریم‌ها علیه ایران‌ : نگفتیم به تحریم‌های اقتصادی علیه ایران پایبند هستیم لاوروف: با ترکیه و ایران تروریسم را در سوریه نابود کردیم در شورای عالی هماهنگی اقتصادی؛‌ سیاست‌های مبارزه با جنگ روانی تصویب شد