اتحاد جدید، تاکتیکی که می‌تواند تبدیل به استراتژی شود

علی‌اصغر زرگر
کارشناس مسائل منطقه

 ترکیه به عنوان کشوری که عضو ناتو است در یکی دو سال اخیر وارد تعارضات و اختلافاتی با اروپا که از دیرباز سودای عضویت در جمع آنان را داشت و امریکا، متحد شش دهه‌ای‌اش شده است. تهدیدهای اخیر اردوغان علیه ترامپ درباره تشکیل دادن اتحاد با رقبا و دشمنان امریکا نیز پیامدهای همین اختلافات است.


ترکیه همواره خواهان عضویت در اتحادیه اروپا بوده‌ است اما سران این اتحادیه و در رأس آنان آلمان و فرانسه به‌خاطر مسائل فرهنگی و... مانع رسیدن ترکیه به این تمایل شده‌اند. از دیگر سو امریکا هم همان طور که با سایر اعضای ناتو وارد چالش شده، به بهانه زندانی بودن یک کشیش امریکایی در ترکیه، با اعمال تعرفه‌ای بالا بر آلومینیوم و فولادی که از این کشور به امریکا صادر می‌شود، وضعیت اقتصادی دشواری را برای آنکارا رقم زده‌است. این در حالی است که پیشتر ترکیه آزادی این کشیش امریکایی را به استرداد فتح‌الله گولن، موکول کرده‌ بود. این وقایع باعث شده‌است آنکارا احساس کند، اروپا و امریکا نقش مهم ترکیه را با توجه به فروپاشی پیمان ورشو و کاهش تهدیدات روسیه، نادیده گرفته است و همین باعث سرخوردگی این کشور شده‌ است.
از دیگر سو آنکارا همچنین خود را تحت فشارهای جانبی امریکا نیز احساس می‌کند. ترکیه روابط تجاری و اقتصادی خوبی با ایران دارد و بخشی از نفت و گاز مصرفی خود را از این کشور وارد می‌کند. اما اخیراً با تهدید ترامپ درباره برقراری روابط تجاری با ایران، به‌دلیل تحریم‌هایی که بر تهران اعمال کرده، مواجه شده‌ است. در این وضعیت اردوغان دو راه پیش روی خود می‌بیند؛ دنباله‌روی از سیاست‌های ترامپ یا استقلال عمل. اردوغان راه دوم را برگزیده است و آنچه بیان می‌کند، نمود درپیش گرفتن سیاستی مستقل از امریکا است.
البته این سیاست به این صورت نیست که ترکیه از هم‌اکنون بخواهد به‌صورت بلندمدت اتحادی را بوجود آورد. به‌لحاظ سیاسی و اقتصادی این امکان وجود دارد که ترکیه بخواهد وارد معادله جدیدی با روسیه، ایران و چین که همگی تحت فشارهای تحریمی و تعرفه‌ای امریکا قرار گرفته‌اند، شود تا هر سه با این اتحاد اقتصادی و سیاسی با پول‌های ملی‌شان معاملاتی را انجام دهند. در رهگذر این سیاست، ترکیه می‌تواند در عین اینکه تعادل بازرگانی خود را با این کشورها حفظ می‌کند و یا حتی افزایش می‌دهد، مقابل امریکا و اروپا نیز بایستد.
با این حال در دیپلماسی این تاکتیک وجود دارد که کشوری که تحت فشار قرار گرفته برای مقابله با فشارها و تقویت موضع خود، دیپلماسی انحرافی را در پیش می‌گیرد و طرف مقابل را به نزدیکی به رقبا تهدید می‌کند. از همین رو به نظر می‌رسد تهدیدهایی که اردوغان مطرح می‌کند نیز نوعی دیپلماسی انحرافی است. چون اقتصاد ترکیه براحتی قابل تغییر نیست. اقتصاد ترکیه در اقتصاد غرب ادغام شده و بر مبنای سرمایه‌گذاری‌های غرب و امریکا است و این طور نیست که ترکیه بتواند یک‌شبه راه خود را عوض کند. بنابراین اگر امریکا و غرب چرخشی در سیاست خود ایجاد کنند، بحران بروز کرده به همان سرعتی که نمود پیدا کرده، حل می‌شود. بویژه که پایه‌های شرق ناتو بر ترکیه بنا شده است. مرزهای ترکیه با ایران و عراق و سوریه در واقع مرزهای ناتو است و بیشتر کنفرانس‌ها و تصمیم گیری‌های ناتو در ترکیه صورت گرفته‌ است.
با این حال نمی‌توان این مسأله را هم نادیده گرفت که ممکن است تاکتیک تهدیدی که اردوغان در پیش گرفته، در صورت استمرار بحران روابط با امریکا، تبدیل به استراتژی شود و بخواهد روابط مستحکمی با روسیه و ایران و چین برقرار کند و در یک بلوک‌بندی جدید قرار بگیرد. در چنین صورتی این استراتژی به نفع ایران است و تهران می‌تواند کمال استفاده را از آن ببرد.