روزبه روحی‌پور از نمایش «ضیافت شبانه‌ای برای شبنم» می‌گوید تئاتر باید آبرومند باشد، نه مبتذل!

سیدحسین رسولی
این روزها نمایش «ضیافت شبانه‌ای برای شبنم» به نویسندگی مریم تاجیک و روزبه روحی‌پور و کارگردانی روزبه روحی‌پور در عمارت نوفل‌لوشاتو روی صحنه رفته است. روحی‌پور از هنرمندان سینمایی و برای تئاتر خود سراغ فیلم «ضیافت» مسعود کیمیایی رفته است. به همین مناسبت پای حرف‌های او نشسته‌ایم.
چه شد که سراغ داستان فیلم «ضیافت» (۱۳۷۴) به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی رفتید؟
چرا همه دوستان رسانه‌ای با این موضوع شروع می‌کنند؟!


برای برخی از مردم خیلی جذاب که فیلمی از کیمیایی در تئاتر هم مورد توجه قرار گرفته است.
از بچگی به سینمای مسعود کیمیای خیلی علاقه داشتم! سال‌ها دستیار ایشان در سینما بودم. دومین بار است که سراغ یکی از فیلم‌های کیمیایی می‌روم. چند سال پیش هم فیلم «گوزن‌ها» (۱۳۵۳) را در سال ۱۳۷۴ روی صحنه بردم. فکر کنم اولین نفری باشم که چنین فیلم‌هایی را تبدیل به تئاتر کردم. من رشته عمران می‌خواندم. از ۱۴ سالگی در تئاتر بودم و عاشق این رشته. بنابراین به سربازی رفتم و بعد وارد رشته تئاتر در دانشگاه شدم. با این که دستیار کارگردان‌های مختلف بودم و چند فیلم هم خودم ساخته‌‌ام ولی همچنان به سینمای کیمیایی عشق می‌ورزم.
حالا که در سالن خصوصی اجرا رفته‌اید اجازه بدهید تا این پدیده را بررسی کنیم. سالن‌های خصوصی تئاتر را چگونه می‌بینید؟
تئاتر خصوصی و افزایش سالن‌های نمایش اتفاق خوبی است ولی هر اتفاقی برای اینکه به خوبی جا بیفتد با تبعاتی منفی همراه خواهد بود. افزایش سالن‌های سینمایی و تئاتری خیلی خوب است ولی سوال مهم چگونگی بهره‌وری از آنها است. تعداد تماشاگر تئاتر، بسیار کم‌تر از تئاترها است. در حال حاضر، بیش از ۸۰ نمایش فقط در تهران روی صحنه می‌رود! برخی از سالن‌ها شبی چهار نمایش را روی صحنه دارند! این نکته مهم را بگویم که تنها تئاتر حرفه‌ای در ایران، تئاترهایی موسوم به «تئاتر آزاد» است. این نوع از تئاتر برای افراد شاغل در آن منبع درآمد دارد و همیشه به سوددهی می‌‌رسد. سالن‌های تئاتر آزاد همیشه پر از تماشاگر هستند. آنها مدت زمان بسیار زیادی هم روی صحنه هستند و خدا را شکر زندگی آنها از همین راه تامین می‌شود. اما انوع دیگر تئاتر به عنوان شغل محسوب نمی‌شود. توجه داشته باشید که تعداد تئاتربین‌های حرفه‌ای خیلی اندک هستند. اگر هر خانواده‌ای تنها بخواهد یک نمایش را ببیند، باید حداقل ۱۲۰ هزار تومان هزینه‌ کند. تازه این رقم بدون حساب کردن کرایه ماشین و غذا است. بنابراین هر خانواده‌ای تنها یک نمایش یا فوقش دو نمایش را برای دیدن انتخاب می‌کند. آنها باید از بین ۸۰ نمایش انتخاب کنند. در فصل تابستان هم دیگر دانشجوهای شهرستانی تئاتری در تهران نیستند و به شهرهای خودشان می‌روند. معولا دانشجوها دو شب از ۳۰ شب اجرای یک نمایش را پر می‌کنند.
کیفیت تئاترها هم مسئله شده است.
یک مسئله‌ای وجود دارد که خیلی با آن مشکل پیدا کرده‌ام! در سینما اگر یک نفر بخواهد فیلم اولش را بسازد باید حتما مجوز کارگردانی بگیرد. این مجوز منوط به عضویت شخص در خانه سینما، چندین سال فعالیت در سینمای حرفه‌ای، تولید چند فیلم کوتاه به عنوان نمونه کار و در نهایت داشتن تحصیلات دانشگاهی است؛ ولی در تئاتر اینگونه نیست. در اواخر دهه ۱۳۷۰ تنها چند سالن تئاتری مانند تئاتر شهر و مولوی بودند. گروه‌های حرفه‌ای هم مشغول به کار بودند و برخی از هنرمندان و دانشجوهای خوب را در گروه خودشان جذب می‌کردند. تازه‌واردها بعد از انجام کارهایی مانند دستیاری و صحنه‌یاری تازه پخته می‌شدند و سپس وارد حوزه کارگردانی می‌شدند. یادم می‌آید که در آن زمان دانشجوهایی بودند که وارد گروه آتیلا پسیانی می‌شدند و یک نقش کوچک می‌گرفتند و این موضوع برای آنها تبدیل به افتخار می‌شد. جالب است که شش یا هفت ماه پیش از طرف یکی از دوستان برای تماشای نمایشی در یک سالن خصوصی دعوت شدم. آن سالن در یک کوچه فرعی بود و ۵۰ نفر گنجایش داشت. نگاهی به کار انداختم و متوجه شدم از تمرین‌ دانشجوهای دانشگاه‌های معتبر تئاتر هم ضعیف‌تر بود! کارگردان آمد و گفت که دانشجوی ترم اول تئاتر هستم! فاجعه است!
واقعا؟!
من یک باره جا خوردم! یک دانشجوی ترم اولی چطور می‌تواند اجرای عموم برود؟! هر کسی در سینما سرمایه‌گذار داشته باشد، فیلمش را می‌سازد؛ در تئاتر هم هر کسی پول سالن را بدهد، تئاترش را هم اجرا می‌برد. به نظرم این کار باعث تضعیف تئاتر می‌شود. دو نفر از تماشاگرهای متوسط به دیدن این اجراها بروند دیگر از تئاتر دیدن پشیمان می‌شوند. باید قوانینی را وضع کنند تا چنین افرادی به راحتی کارگردانی نکنند. خیلی خوب که فضا برای همه باز شده است ولی همه چیز باید سر جای خودش باشد. تئاتر خصوصی مشکلات دیگری هم دارد. آنها تنها دنبال پول «کف فروش» سالن هستند. دیگر مهم نیست کارتان بفروشد یا نه. محتوا و ساختار تئاتر هم دیگر مهم نیست. سالن‌دارها از کاری حمایت می‌کنند که اتفاقا بیشتر بفروشد. به نظرم نمایش «ضیافت شبانه‌ای برای شبنم» یک کار معمولی است؛ ولی این کار با تمام ایراداتی که دارد اثری آبرومند و شریف است. تئاتر باید آبرومند و شریف باشد نه مبتذل! در حال حاضر برخی کارهای تئاتری روی صحنه هستند که بر اساس شوخی‌های مبتذل اینستاگرامی ساخته شده‌اند. قبلا یک خانم جلسه‌ای بود که چند وقت پیش معروف شده بود و این تئاترها حرف‌های همان خانم را روی صحنه می‌زنند؛ بعد هم در فضای مجازی تبلیغش می‌کنند. خیلی جالب است که مردم هم به دیدن این تئاترها می‌روند! البته مردم حق دارند. آنها در شرایط سختی زندگی می‌کنند. مردم در این روزگار دل‌شان می‌خواهد فقط بخندند. تئاتر اگر بخواهد فروش داشته باشد یا باید مردم را با شوخی‌های مبتذل بخنداند یا سوپراستار و چهره داشته باشد.
به نظر می‌رسد که راه برون رفتی از فضای فعلی تئاتر خصوصی نداریم. سالن‌های خصوصی هم مجبور هستند که تنها به گیشه توجه کنند.
مقصر اصلی خود سالن‌ها هستند. به نظرم عدم حمایت مالی از سالن‌ها به گروه‌های نمایشی مربوط نیست! یک سالن‌دار باید بتواند تماشاگرهای خاص خودش را پیدا کند. البته سالن‌های با کیفیتی مانند تئاتر مستقل هم داریم. تماشاخانه نوفل‌لوشاتو هم حیاط و امکانات بسیار خوبی دارد. بگذارید مثالی بزنم. شما چند بار دیده‌اید که مسعود کیمیایی برای دیدن یک تئاتر برود؟
خیلی کم.
مسعود کیمیایی به دیدن تئاتر ما در کنار چهره‌های مطرح دیگری مانند فرزاد موتمن، رامین پرچمی، بابک صحرایی، جواد طوسی و ... آمد. علی روئین‌تن و هنرمندان دیگری هم می‌خواهند برای دیدن نمایش «ضیافت شبانه‌ای برای شبنم» بیایند ولی آیا سالنی که ما در آن هستیم از این چهره‌ها برای تبلیغات خودش بهره می‌برد؟ نه. اصلا! در صورتی که حضور این چهره‌ها برای سالن تئاتر خیلی خوب خواهد شد ولی آنها چون پولشان را از پیش گرفته‌ا ند دیگر به هیچ چیزی بها نمی‌دهند. هیچ کمکی برای دیده شدن کار نمی‌کنند.