غلامرضا صنعتگر : محبوبیت روی استیج نیست ،در قلب مردم است

اهل سرزمین آفتاب است، بچه بندرعباس. خطه ای که مردمانش آوازهای شاد و غمگین بسیاری در سینه دارند و اغلب بدون آن که استادی ببینند، حنجره‌ها را پرورش می دهند و سری میان سرها بلند می کنند. همان کاری که «غلامرضا صنعتگر» کرد. این خواننده موسیقی پاپ کشورمان که بیشتر مردم او را با کارهایی که برای امام رضا(ع) خوانده، می‌‌شناسند باور دارد که شهرت و محبوبیت روی صحنه نصیب کسی نمی شود، آن که در دل‌ها جا گرفت، ماندگاری را تجربه خواهد کرد.در کارنامه اش قطعات خوب موسیقی کم ندارد اما قطعه «میشه ضامنم بشی» را که ویژه امام هشتم خوانده و بارها از تلویزیون شنیده ایم، به دل خیلی ها نشسته است و خودش هم به آن افتخار می کند.با او در حاشیه حضورش در شهر مشهد هم کلام شدیم و از عالم حرفه ای تا علاقه و ارادتش به ساحت حضرت رضا(ع) سخن گفتیم.آن چه در ادامه مطلب می آید، محصول این گفت وگوست: غلامِ «رضا» بودم و هستم و خواهم بود صنعتگر، یک دوره سخت بیماری را از سر گذراند و وضعیت سلامتش برای مدتی، طرفداران او را نگران کرد. او حالا پیش از هر حرفی، اوضاع کاری خود بعد از این ایام سخت را چنین تشریح می کند: سال کاری خوبی را پشت سر نگذاشته ام، به دلیل این که نیمی از سال را در بیمارستان سپری کردم و از بخشی از طرح هایم عقب افتادم. با این حال تلاش دارم جبران مافات کنم و اتفاقات خوبی را در زمینه موسیقی رقم بزنم. راستش را بخواهید در مدت بیماری ام ، برای ارتباط و اتصال معنوی با حرم ثامن الحجج(ع) با یکی از دوستانم در مشهد به نام سعید در ارتباط بودم. اعتقاد دارم همان پیوند مرا نجات داده است. او درصدد است تا هفت نت موسیقی را به خدمت بگیرد و کار دیگری مزین به نام امام رئوف بخواند. در همین زمینه در حال اصلاح ملودی و ترانه یک قطعه موسیقی برای تشکر از حضرت رضا(ع) است و امید دارد مثل قطعه «میشه ضامنم بشی»، محصول کار مقبول جامعه مخاطبش واقع شود. قصه زندگی صنعتگر از بدو تولد تا امروز به نام و محبت امام رئوف(ع) گره خورده است. خودش در این خصوص می گوید: چهل و دو سال پیش اصلا قرار نبود به دنیا بیایم، پدرم دست مادرم را می گیرد و پیش همه پزشکان داخل و خارج می برد و همه قطع امید می کنند. اما ماجرای آن ها به همین جا ختم نمی شود، چون پدربزرگم دست مادرم را می گیرد و خطاب به پدرم می گوید: «سراغ همه رفتی؟ من هم یک دکتر خوب می شناسم که می خواهم دخترم را به او نشان دهم». وقتی به مشهدالرضا آمد، در حرم حضرت، او را به جوادش قسم داد که نوه ای به وی عطا کند تا نامش را غلامرضا بگذارد. چهل و چند سال از آن روز و نیت می گذرد و من همچنان غلامِ رضا(ع) بودم و هستم و خواهم بود. وی تاکید می کند: ما در کشورمان ولی نعمت و ثروتی داریم که ای کاش قدر آن را بیشتر بدانیم. ای کاش بدانیم که اگر هنوز هم ایران و ایرانی سرپاست، به خاطر پشت و پناه مان امام رضا(ع) است. هر وقت صحبت از حرم و مشهد و حضرت رضا(ع) می شود، یعنی سخن از حرف دل همه دلدادگانی است که می خواهند به این مامن پناه ببرند. اگر از هر جا و هر کسی سرخورده و دل شکسته شویم و کوله باری از غم و غصه بر دوش ما سنگینی کند، دل مان می خواهد به هر شکل ممکن خود را به این منبع مهر و رحمت متصل کنیم و به حال و احوال خوب برگردیم. این همان نعمت بزرگی است که خداوند متعال در اختیار ما ایرانی ها قرار داده است تا هر روز بتوانیم با امید به این وجود پربرکت، روی گذشته بد خود خط بکشیم و دوباره به سمت خوبی ها برگردیم. ماجراهای خواننده شدنم از زیر پتو تا روی استیج خانواده اش برخلاف خیلی از هنرمندان، به شدت مخالف پیگیری هنر موسیقی پسرشان بودند. اما صنعتگر به صورت پنهانی تمرین خوانندگی و کار با انواع سازهای موسیقی را شروع می کند و کم کم وارد رشته های آهنگ سازی، تنظیم و نظارت می شود. به آن روزهای خاطره انگیز کودکی برمی گردد و تعریف می کند: آن ایام در مغازه پدرم کار می کردم و روزی پنج تومان به من اجرت می داد که همه را جمع کردم و یک ساز خریدم. در آن گرمای طاقت فرسای بندرعباس روی پشت بام می رفتم و زیر پتو تمرین می کردم که بالاخره پدرم متوجه شد و هم من و هم سازم را مورد عنایت قرار داد. به خاطر سخت گیری های خانواده مدتی از موسیقی فاصله گرفتم ولی خدا کمکم کرد و با پیگیری های من، پدرم متوجه استعداد و علاقه ام شد و خودش به حامی و مشوقم بدل شد. این خواننده مطرح، ارزیابی خود را از ورود موج جدیدی از سبک های موسیقی و خوانندگی این طور بیان می کند: با وجود این که این موج موسیقی، ما را به سمت و سوی دیگری برد اما معتقد نیستم که به سمت بدی رفت، بلکه به نظرم سلیقه جدیدی به وجود آمد. چون بر این باورم همه هنرمندان جهان قابل احترام هستند و هرکس سبک و سیاق خودش را دارد و به تبع سلایق رنگارنگی را شاهدیم. من همیشه می گویم تنها مردم و مخاطبان هستند که تشخیص می دهند چه کسی خوب و چه کسی بد عمل می کند و کارهایی را گوش  می دهند و کارهایی را کنار می گذارند. از طرفی، چه اشکالی دارد همه در میدان باشند و حتی آن کسی که کمترین مخاطب را دارد، کار و سبک خودش را پیگیری کند. صنعتگر با اشاره به مشکلات پیش روی صنعت موسیقی در شرایط نامساعد اقتصادی، به تفاوت های کار در عرصه حرفه ای موسیقی اشاره می کند و می گوید: بیشترین اجراها در گذشته از سمت سازمان ها بود، اما اکنون به دلیل کمبود بودجه امکان انجام کارهای هنری از این دست کمتر پیش می آید. بیشترین اتفاقات امروز موسیقی کشور را در بخش خصوصی و افزایش اجرای کنسرت شاهد هستیم. کار نیک، هنر و هنرمند ماندگار می سازد معتقد است که هر هنرمندی تاریخ مصرفی دارد که مدت آن به عملکرد خودش بستگی دارد. وی بیان می کند: اگر من برای یک قطعه از شعری استفاده کنم که محتوا و معنی خاصی ندارد اما به دلیل ایجاد موج و چند طرفدار به آن تن دهم، نباید فردا انتظار ماندگاری و شنیده شدن آن را از سوی مخاطبان داشته باشم. من همیشه تلاش می کنم از زمان پی ریزی یک کار، به بهترین شکل ممکن هنر خودم را ارائه دهم؛ زیرا این کارِ نیک است که باعث ماندگاری هنر و هنرمند می شود. عمر هنری ام را با تولید آثار سالم طی کرده ام و در این سال ها نتیجه کارم را به مردم و داوری آن ها سپرده ام و فکر می کنم بسیاری از هم دوره هایم همین روش را دنبال کرده اند. امیدوارم روزی برسد که این سفره برای همه پهن باشد و همه هنرمندان سر این سفره بنشینند. روزی نرسد که حس حسادت میان رفقا و همکاران به وجود بیاید، یک سری کنار بروند، گروهی را در این عرصه راه ندهند، باند بازی و مافیا حرف اول را بزند و شاهد اتفاقات بدتری در حوزه فرهنگی و هنری باشیم. وی تعریف متفاوتی از هنرمند محبوب و مردمی دارد و تصریح می کند: شهرت و محبوبیت واقعی دیده شدن خواننده روی سن نیست، بلکه ماندگاری در دل مردم است. هر یک از هنرمندان می توانند مثل همه مردم هزار و یک درد و مشکل داشته باشند و ناراحت و عصبانی باشند ولی وقتی با مخاطبان و طرفداران روبه رو می شوند، باید همه را کنار بگذارند و به مردم توجه کنند. هنرمند این نیست که روی استیج بخواند و چندتایی عکس بگیرد، امضایی بدهد، برایش دست و سوت بزنند و دیگر هیچ. هنرمند محبوب و مردمی یعنی کسی که در کنار همه کارهایش برنامه ریزی کند و در حد توانش کمک خیر مالی و فکری بدهد و به این بهانه ها در کنار مردم باشد. در زمره هنرمندان بی حاشیه است و با ابراز تاسف از تغییر هنجارهای عرفی و فرهنگی میان مردم به واسطه حضور در فضای مجازی و سوء استفاده از آن برای توهین و تخریب، خاطرنشان می کند: گاهی از یک سری افرادی که اصلا انتظار نداریم، این گونه بی حرمتی ها سر می زند. برای خودم پیش آمده، کسی که در برهه ای الگویم بود، با گفتن چند ناسزا در این فضا، نگاه و دلم را بد کرد. تلاشم این است که در حد ممکن خودم و خانواده ام از حضور بی مورد در فضای مجازی پرهیز کنیم تا از حواشی و آسیب های احتمالی آن مصون بمانیم. این که ما فقط ادعای فرهنگ دو هزار و چند ساله داریم، جز حرف پوچ چیز دیگری نیست؛ وقت آن رسیده تا دولتمردان با تشکیل اتاق فکر راهکاری برای بحث اخلاقی آن پیدا کنند و البته برای تخطی از آن عواقب قانونی در نظر بگیرند. بزرگ ترین آرزویش این است که اوضاع اقتصادی مردم سامان بگیرد و مثل گذشته ها حال شان خوب باشد و همه بگویند و بخندند و بهتر آن که از رنج و بیماری خبری نباشد.  اما آخرین حرفش از جنس دل است. می گوید: یک آرزوی دلی هم دارم که در محضر خود حضرت خودم و خانواده ام را وقف و بیمه امام رضا(ع) کرده ام و هر اتفاقی که بیفتد، خوش بینم چون می دانم خدا نگهدار همه ماست.