جراحی به جای بسته

خودتان که می‌دانید اهل سیاه‌نمایی نیستم امااثر مُسکن بانک مرکزی کم‌کم درحال از بین رفتن است. دیروز این نکته در بازارها هویدا بود. دلار گویی آماده یک جهش می‌شود و طلا نیز عزم خود را جزم کرده به قیمت سابق بازگردد. بالطبع این موضوع باعث خواهد شد که کاهش نسبی قیمت خودرو و موبایل کاملا موقتی باشد و مجددا موج جدید گرانی
به راه بیفتد.
شاید گفته شود ورودی این یادداشت بسیار بدبینانه و تلخ است لیکن تجربه ثابت کرده درد اقتصاد کشور با این مُسکن‌ها تسکین نمی‌یابد. اقتصاد مملکت ما بسان بیماری رو به موت است که یک پرستار را بالا سر وی مامور کرده‌اند تا هر 8 ساعت یکبار مُسکنی به آن تزریق کند تا قدری از درد مریض کاسته شود. این در حالی است که این بیمار نیازمند یک جراح حاذق و پس از کشف علت اصلی درد یک جراحی عمیق است. اما سوگمندانه این مهم سال‌هاست که گفته شده اما رخ نداده است. چند علت دارد این موضوع. دلیل نخست عدم شجاعت مسئولان و مدیران اجرایی است که مانع مهم و بزرگ عدم جراحی این اقتصاد
بیمار است.


... آقایان چون می‌دانند این جراحی با خونریزی و درد بسیار زیادی همراه است قصد ندارند این ریسک را پذیرفته زیرا یکی از تبعات این موضوع امکان از دست دادن همیشگی صندوق و نظر مردم است. بنابراین این جراحی سال‌هاست از این دولت به آن دولت و از این مسئول به آن مسئول پاس داده می‌شود. امروز هم اگر به وزیر و وکیلی درباره لزوم این جراحی گفته شود تاکید می‌‌کند تا زمانی که قدری جو آرام نگردد نمی‌شود شروع به اصلاحات کرد.
عامل مهم دیگر آن است که اقتصاد کشورمان یک صاحب ندارد. ما برای شروع به جراحی بیمار به یک تیم پزشکی کاربلد نیاز داریم که از سوی یک پزشک کارکشته و باتجربه مدیریت شود. اگر این جراحی از سوی چند پزشک مدیریت گردد می‌شود ماجرای آش و دو آشپز! فلذا تا وقتی موازی‌کاری است ممکن نیست این جراحی آغاز گردد.
صاف و پوست‌کنده باید گفت عامل دیگر مقاومت سخت افرادی است که از این ساختارهای غلط نفع بزرگی می‌برند. ساختار فعلی منافذی دارد که برای این عده همانند بهشت است و تمام نیازهای آنان را رفع و رجوع می‌کند. اگر روزی بنا باشد اقتصاد کشور از این ساختارهای اشتباه رها شود و به دنبال آن شفافیت‌ها و گشایش‌هایی صورت گیرد روز عزای این زالوصفتان است.
البته موارد دیگری هم وجود دارد که شرح آن وقت گیر است اما غرض آن است که گفته شود تصور نکنیم با این بسته‌بازی‌ها قرار است معجزه‌ای رخ دهد. ضمن آنکه همین بسته هم کاملا ناقص است. از آنجا که اقتصاد و سیاست ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و به‌نوعی سیاست مقدم بر اقتصاد است تا زمانی که از یک بسته سیاسی منسجم و صحیح رونمایی نشود بسته اقتصادی چندان کارگشا نیست. اتفاقا در مورد جراحی اقتصادی نیز همین نکته مصداق دارد. یعنی جراحی سیاسی مقدم بر جراحی اقتصادی است. سنگاپور، چین، ویتنام، ترکیه، مالزی و... زمانی رشد اقتصادی‌شان آغاز شد که در زمین سیاست، ‌بازی و سیستم خود را تغییر دادند. آنان قطع به یقین نمی‌توانستند با همان نگاه گذشته به سیاست در اقتصاد به جایگاه فعلی برسند. فلذا کوتاه سخن آنکه مسئولان مرتبط و موثر اگر می‌خواهند نام نیکی از آنان باقی بماند باید نگاهی عمیق‌ و اصولی‌تر به مصائب فعلی داشته باشند. اثرات این بسته‌ها زمانی استوار است که بر بستری صحیح و سالم سوار شود. در کشورهای توسعه یافته نیز با توجه به مقتضیات زمانه چنین بسته‌هایی منتشر و به‌کار گرفته می‌شود اما به شرط و شروط‌‌ها. بیماری که بوی الرحمن وی بلند شده است عینک «ریبن» می‌خواهد چه کار؟! اول برویم مرکز مشکلات را پیدا کنیم سپس بسته منتشر نماییم. امیدوارم البته پیش‌بینی من غلط باشد. سِرشدگی بازار درحال از بین رفتن است و ما هنوز در باد کاهش نسبی دلار و طلا هستیم!