مساله چیست و برای کیست؟

در غیرعادی و مشکل و سخت بودن شرایط عمومی کشور در ماه‌های درحال گذر و پیش رو، تردید نمی‌توان کرد چرا که از مقام و مردم ایران گرفته تا آفرینندگان این شرایط چنین چیزی را به زبان آورده‌اند. حال نامش بگذاریم بحرانی که با آن مواجهیم و یا مساله حاد یا جدی ملی یا شرایط اضطراری و یا از این قبیل. این شرایط عمدتا ناشی از خروج آمریکای ترامپ از برجام و برخی بهانه دهی ما با خط و نشان کشیدن‌ها، و در مرتبه بعد عملکرد غلط برخی مدیران و عدم پیش‌بینی‌های شایسته آنها برای شرایط جدید، پدیدار شده است. بنابراین کشور با شرایط جدید سختی رو‌به‌روست و طبیعی است که چون انسان درپی شرایط بهتری است؛ شرایط بحرانی کنونی را بایستی کنترل و عوارض منفی آن را کاهش داد تا جامعه به سلامت از آن عبورکند. شرایط غیرعادی و سخت مساله همین است که باید دست به کار شد و بر آن فائق آمد. حال سوال این است که چه کسی و طرفی باید درحل آن مشارکت کند و نسبت به برطرف شدن آن احساس مسئولیت کند. همان طور که ناظران بین‌المللی و هم ایجادکننده عمده این مساله یعنی ایالات متحده ترامپ در لفافه و نیز با شفافیت گفته‌اند ایران عزیز هدف است، مساله و شرایط سختی کنونی کشور، ابعاد ملی و فراجناحی به خود می‌گیرد. یعنی مساله فراتر از یک جناح و دولت مستقر است و جنبه‌های تمامیت ارضی و منافع ملی پیدا می‌کند. از این لحاظ، شرایط ناخوشایند جدید کشور دیگر مساله دولت میانه‌روی حسن روحانی و یا اصلاح‌طلبان حامی آن نیست بلکه چون مساله ایران و نظام جمهوری اسلامی در میان است، مساله به همه جناح‌های درون نظام و حتی اپوزیسیون داخلی درون نظام مربوط می‌شود. وقتی چنین است درحیرتیم که جناح اصولگرا چنین احساسی ندارد، خطر را احساس نمی‌کند، واکنشی ندارد، گو اینکه مساله بازگشت تحریم‌ها و شرایط سخت کنونی فقط مساله دولت و اصلاح‌طلبان است. در حیرتیم وقتی شروط 15گانه و بیانیه اصلاح‌طلبان از منظر «اصلاح‌طلبان مدافع جمهوری اسلامی هستند» منتشر می‌شود، از جبهه اصولگرایان که مدعی این دفاع البته به‌طور انحصاری هستند، صدایی بلند نمی‌شود. چرا جبهه اصولگرایان در برابر خطری که متوجه کشور است، ساکت است؟
ادامه صفحه 16