بازار ثانویه را جلوی چشم مردم بیاورید

درباره این که چه شد که فضای روانی مثبت ایجادشده در اثر بسته جدید ارزی، به یک باره از دیروز فروریخت و روند قیمت‌ها دوباره صعودی شد، حرف بسیار است و تحلیل و جمع بندی سخت. به طور کلی در فضای روانی و احساسی، حساسیت‌ها و واکنش‌ها شدید و غیرقابل پیش بینی است؛ چون برگی که از ساقه و ریشه جدا شده  و در باد هر لحظه ممکن است به سویی برود.اما با اطمینان زیادی می‌توان گفت که  عوامل بازاری خرد و انگیزه‌های کسب سود را نمی‌توان منشأ این تغییر جهت دانست. دلیل هم این است؛  در فضایی که قیمت‌ها کاهشی است و چشم‌انداز منفی قوی هم وجود ندارد، ریسک خرید، آن هم در قیمت‌های مثبت بسیار بالاست از این رو کمتر کسی در این شرایط جرئت می‌کند سرمایه اش را در معرض ریسک به این بزرگی قرار دهد. شاید افرادی با انگیزه‌های خاص و به دلیل اعتقاداتشان تصمیم بگیرند بر خلاف موج شنا کنند اما صاحبان سرمایه که در‌اندیشه سود یا حفظ قدرت خرید دارایی خود هستند هرگز چنین تصمیمی نمی‌گیرند. حتی قماربازان هم چنین ریسکی نمی‌کنند!
بنابراین درباره تغییر جهت عجیب بازار از ظهر چهارشنبه باید به موضوعات دیگری‌اندیشید. مثل خرید هماهنگ و برنامه ریزی شده توسط افراد یا نهادهای خاص؛ مثلا یک شبکه منسجم از محتکران یا عاملان دشمن. دسته اول به مدد هماهنگی و فعالیت شبکه‌ای ریسک خود را کاهش می‌دهند و دسته دوم هم اصلا دغدغه سود و سرمایه ندارند بلکه اهداف سیاسی دارند از این رو به راحتی در خلاف جهت حرکت می‌کنند. طبیعتا درباره روایی این فرضیه، بدون شواهد نمی‌توان بحث کرد و صرفا می‌توان از احتمال وقوع آن سخن گفت ضمن این که شرایط همچنان احساسی است و هرلحظه ممکن است اتفاقات جدید بیفتد و روندهای معکوس آغاز شود. با همه این‌ها اما، نباید نقش برخی کاستی‌های سیاست جدید ارزی را هم نادیده گرفت. شایان ذکر است که سیاست جدید از محل تعمیق بازار ثانویه می‌تواند به راحتی، عوامل اقتصادی – نه لزوما عوامل سیاسی- را کنترل کند و به بازار ارز در نرخ‌های زیر هشت هزار تومان تعادل ببخشد. اما این مشروط به آن است که این بازار، «بازار»باشد و عیان و نه نابازار و در پستو.برای توضیح اجازه بدهید مثالی بزنم. وقتی قصد خرید کالایی مثلا خودرو دارید. یا به سایت خودروکنندگان می‌روید یا در بازار چرخی می‌زنید و از چند نفر نرخ می‌گیرید. وقتی می‌بینید که «تعداد قابل توجهی» از خریداران و فروشندگان، «آزادانه» نرخی را برای این خودرو اعلام می‌کنند اعتماد می‌کنید و آن نرخ را به عنوان نرخ بازار می‌پذیرید. اما اگر حدس بزنید که مبادله واقعی انجام نشده یا عده‌ای می‌خواهند نرخ سازی کنند یا انگیزه‌ای غیراقتصادی دارند یا این که تعداد مبادلات به این نرخ بسیار کم باشد، طبیعتا احتیاط می‌کنید و آن نرخ را برای مبادله خود نمی‌پذیرید تا اوضاع شفاف شود.بازار ارز و از جمله بازار ثانویه نیز اکنون همین طور است. غیر از مبادله کنندگان دارای مجوز ورود به سامانه، کسی نمی‌داند که چقدر مبادله انجام شده است و به چه نرخی. اگر این موضوع شفاف اطلاع رسانی نشود و تحت سامانه‌ای عمومی اعلام نشود، درباره مرجعیت یافتن بازار ثانویه – حتی با وجود افزایش حجم مبادلات، تعمیق بازار و یافتن سهم غالب از معاملات- باید با تردید‌اندیشید.ای کاش بانک مرکزی، به سرعت سامانه سنا را راه‌اندازی و همچنین سامانه‌ای برای رصد بازار ثانویه توسط عموم هم فراهم کند. وقتی مردم ببینند که افراد و شرکت‌های بزرگ آزادانه معاملات خود را بر اساس یک نرخ انجام می‌دهند به آن اعتماد خواهد کرد اما اگر نبینند به دنبال مراجع دیگر خواهند رفت.