قلم در مضيقه

وزير فرهنگ بايد پیگیری‌های لازم را برای امنیت شغلی خبرنگاران و بیمه آن‌ها انجام دهد
حرفه‌هايي مانند معلمی و خبرنگاری نباید شغل حساب شود، وقتی این افراد به دنبال درآمدزایی صرف باشند دیگر باید فاتحه این افراد را خواند
حقوق خبرنگاري و روزنامه نگاري كفاف‌گذران زندگي يك خانوار را نمي‌دهد
و بايد گفت عده‌اي كه در اين حرفه قلم مي‌زنند، به دليل علاقه‌اي است كه به آن دارند


هفدهم مرداد يك روز معمولي مانند تمام روزهاست اما براي اصحاب رسانه جور ديگريست،‌ بازار تبريك‌ها اين روزها داغ داغ است. البته براي تمامي اصناف از كارگر گرفته تا پرستار يك روز اختصاص داده شده كه در بحبوحه روزگار از ياد نرود. هر كدام از اين روزها بهانه‌اي است تا از مسائل و مصايب یکدیگر نیز بگوییم. مسائلي كه هر روز با آن‌ها دست‌و پنجه نرم مي‌كنيم، اما تنها يك روز براي بازگو كردن آن‌ فرصت داريم و پس از مدت كوتاهي به فراموشي سپرده مي‌شود. خبرنگار در دل حوادث می‌رود و حاضر است جان خود را برای رسالت حرفه‌اش فدا کند،‌ اين درحالي است كه این حرفه از جمله حرفه‌های کم درآمد جامعه بوده و امنيت شغلي در آن به شدت پايين است. اگرچه از ديد جامعه، خبرنگار‌ها امین و چشم مردم هستند و به نگاه مردم خبرنگاران کسانی هستند که شجاعانه در راه سعادت مردم و رسالت خود قلم می‌زنند و نمی‌هراسند اما اين موضوع در بسياري از مواقع از چشم مسئولان دورمي‌ماند و برخوردهاي ناصحيح آن‌ها خستگي را به تن خبرنگاران چندين برابر مي‌سازد. اگراز واقعيت فاصله نگيريم در اين برهه به دليل غم نان و مسائل اقتصادي شايد خبرنگاراني باشند كه به اجبار از رسالت اصلي خود فاصله بگيرند، اين اتفاق ناگوار بايد توسط مسئولان و وزارتخانه‌ مربوطه مورد بررسي قرار گيرد، به طوري كه ديگر مسائل اقتصادي خبرنگاران موجب فاصله گرفتن آن‌ها از رسالت حقيقي‌شان نشود، غم نان در ميان اصحاب رسانه بخشكاند و زماني برسد كه قلم هيچ خبرنگاراي به دليل ماندن درمضيقه و گير افتادن در بند معيشت نچرخد. مسائل و مشكلات خبرنگاران از بيمه گرفته تا كمبود كاغذ به شدت احساس مي‌شود.
دغدغه خبرنگاران
مشکلات اقتصادی نیز بر خبرنگاران فشار می‌آورد و می‌بینیم که کاغذ، بیمه و درآمد لازم براي خبرنگارها یک دغدغه است؛به طوري كه حتي وضعيت نابسامان بيمه خبرنگاران صداي نمايندگان را نيز درآورده است. روز گذشته مصطفی کواکبیان، نماینده تهران بر لزوم پیگیری وضعیت بیمه خبرنگاري تاکید کرد. او از وزیر فرهنگ درخواست كرد که پیگیری‌های لازم را برای امنیت شغلی خبرنگاران و بیمه آن‌ها انجام دهد. از سوي ديگر بحران کاغذ مردم را به سمت فضاهای بی‌چهارچوب مجازی سوق داده است. به اعتقاد فعالان عرصه خبر، اگر اقتصاد خبرنگاران تامین نشود مافیای خبر کار خبرنگاری را خراب می‌کند، آسیب امروز این امر خبرنگاران را به سمت قدرت مالی و سیاسی می‌برد، همچنین در سال‌های اخیر در تربیت خبرنگار کار چندانی نشده است؛ اینکه امروز یک مجری برای سخن با رییس‌جمهور نداریم ضعف ما را در عدم تربیت خبرنگار نشان می‌دهد. بحث کاغذ امروز وارد بحران شده است و مردم هم دیگر به سمت خرید رسانه مکتوب کاغذی نمی‌روند و وارد فضاهای بی‌چهارچوب مجازی می‌شوند.
وضعيت رسانه‌ها با تورم روز افزون
در اين ميان سید احسان قاضی زاده هاشمی، نماينده مردم در مجلس مي‌گويد: ما حدود چهار الی پنج صنف خبری فعال داریم که شاید شما نتوانید به آن‌ها کمک کنید، اما می‌توانید با آن‌ها صحبت کنید و به حرف‌های آن‌ها گوش دهید، بسیاري از رسانه‌ها در بحث یارانه کاغذ، آگهی‌ها و خدمات حوزه خبرنگاری دلخور هستند زیرا با تورم روز افزون نمی‌توانند وضعیت زندگی خود را تامین کنند. عدم شرایط اقتصادی مناسب در میان خبرنگاران امر تعدیل نیروي کار را به همراه خواهد داشت. در این شرایط یک خبرنگار مجبور است به سمت نوشتن در سایر رسانه ها برود و این شأن او را پایین خواهد آورد.
از کمبود کاغذ تا بیمه خبرنگاری
در جلسه فراکسیون مطبوعات، رسانه ملی مجلس با حضور وزیر فرهنگ مشکلات حوزه رسانه و خبرنگاران از کمبود کاغذ و راه های جبران آن تا بیمه خبرنگاران بررسی شد. براساس این گزارش، حسین سلطانی‌فر، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است: امروز ما 360 خبرنگار در 160 حوزه خبری خارجی داریم و از آنجایی که اداره کل ما مغفول مانده بود از پتانسیل آن استفاده نشد؛ بنابراین دید مناسبی به این رسانه‌ها وجود نداشت. براساس آمار 9300 مجوز داده شده که 2300 مجوز در فضای آنلاین و 42 مجوز مربوط به خبرگزاری است؛ از این میان 29 خبرگزاری فعال هستند.
خبرساز يا خبرنگار
رسانه‌ها در هر برهه از زمان تاثيرات متفاوتي را بر فضاي جامه سرازير مي‌سازند و در مسائل مختلف کشور تاثیرگذار هستند به همین دلیل به توجه ویژه نیازمند، اگر می‌خواهیم اعتماد عمومی مردم را بالا ببریم باید تمام مردم را حتی در دورترین نقاط کشور از طریق رسانه تغذیه کنیم. فضایی که امروز در رسانه ایجاد شده است، باعث شده که 50درصد رسانه‌های ما فعال نباشند و باید دید چگونه می توان این بخش را فعال کرد. به گفته برخی كارشناسان وفعالان حوزه رسانه، حرفه‌هايي مانند معلمی و خبرنگاری نباید شغل حساب شوند، وقتی این افراد به دنبال درآمدزایی صرف باشند دیگر باید فاتحه این افراد را خواند؛ خبرنگارها باید به دنبال خبرسازی باشند. خبرساز با خبرنگار فرق دارد و خبرساز جایگاه خبرنگار حرفه‌ای و پایبند به اخلاق را خراب می‌کند و باید این افراد کنار گذاشته شوند. ارزش كار خبرنگاري آن‌قدر بالاست كه در قرآن نيز از آن سوگند(سوگند به قلم و آنچه به سبب قلم يا با قلم مى‌نويسند) ياد شده است. اكنون حقوق خبرنگاري و روزنامه نگاري كفاف گذران زندگي يك خانوار را نمي‌دهد و بايد گفت عده‌اي كه در اين حرفه قلم مي‌زنند به دليل علاقه‌اي است كه به آن دارند. ‌به همين خاطر از آن نگذشتند و به سمت مشاغل پردرآمدتري نرفته‌اند.
دريغ از آزادي سخن
موضوع ديگري كه ذهن بسياري از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران را به هنگام نوشتن خود مشغول مي‌سازد و در مواقع گوناگون درگير آن هستند، آزادي و استقلال در نوشتن و بيان ناگفته‌هاست. در ميان زنجيره اخبار تنها چيزي كه به عنوان حلقه مفقوده از آن ياد مي‌شود، آزادي سخن اصحاب رسانه است. همچنين قانون دسترسي آزاد به اطلاعات كه مظلوم واقع شده است. سال 88 بود که قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، به‌منظور شفافیت در کار نهادهای حکومتی و امکان نظارت شهروندان و رسانه‌ها، برای اجرایی شدن به ريیس‌جمهوری وقت، ابلاغ شد اما تدوین آیین‌نامه اجرایی و ابلاغ این قانون که براساس آن هر فرد ایرانی می‌تواند به همه اطلاعات طبقه‌بندی نشده دسترسی داشته باشد تا سال ۹۴ طول کشید. اگرچه دولت دوازدهم براجرایی شدن این قانون تاکید داشته وآن را جزو حقوق شهروندی، از لوازم مردم‌سالاری و مانع فساد و شایعه دانسته اما این قانون که در 6 فصل و 23ماده تدوین شده است، امروز با ابهامات و چالش‌های زیادی روبه‌رو است.
وضعيت قانون انتشار و دسترسی آزاد اطلاعات
وقتی همه دستگاه‌های کشور مشمول قانون انتشار و دسترسی آزاد اطلاعات هستند، مقاومت در برابر انتشار اسناد معنایی ندارد. قانون اعلام کرده‌ است اطلاعات در حداقل زمان ممکن و بدون تبعیض باید در اختیار مردم قرار بگیرد. اگر دستگاهی در انتشار اطلاعات مقاومت کند، یعنی رانت و فساد. این قانون به‌دنبال آن است که همه از حق دسترسی یکسان به اطلاعات برخوردار شوند. برخی دستگاه‌ها ممکن است مقاومت کنند ولی مطالبه عمومی و اراده دولت در اجرای این قانون هیچ‌ استثنایی را نمی‌پذیرد. تلقی دستگاه‌ها از مچ‌گیری و افشاگری اگر در چارچوب مستثنیات قانون باشد فقط پذیرفته است که این موارد در فصل چهارم قانون تصریح و مشخص شده است؛ در غیراین صورت هیچ بهانه‌ای مانع عدم انتشار اطلاعات نخواهد بود.
نه قلمي مانده، نه كاغذي
الهام نداف/ روزنامه‌نگار
از مسئولان مي‌خواهيم روز خبرنگار را به ما تبريك نگويند براي اينكه روز خبرنگار ما معني ندارد. به دليل وضعيت اقتصادي جامعه، بحران و گراني كاغذ اكنون نه قلمي داريم كه بخواهيم بفروشيم و نه كاغذي، ما به معناي واقعي كلمه خلع سلاح شده‌ايم و اين تبريكات نمكي است بر زخم ما.11 سال است در اين حوزه تلاش كرده و سعي كردم سطح علمي و حرفه‌اي خود را ارتقا دهم. هيچ وقت در يك نشريه كار نكردم و فعاليت خود را گسترش دادم. همه جا(مجله، هفته‌نامه، ماهنامه و...) را تجربه كردم و پس از 11 سال به اين نتيجه رسيدم كه كار اشتباهي كردم، ‌البته لذت خود را در اين دوران از اين حرفه‌ام بردم، چون رشته تحصيلي‌ام بود و به آن علاقه داشتم. در حال حاضر امنيت شغلي و مافياي مطبوعات در حرفه ما دو بحث متفاوت است. افرادي مثل من، كه سال‌هاي اوج جواني و تمام تمركز خود را بر روي اين حرفه گذاشتند، به شكل واقعي متضرر شدند. به اين خاطر كه فقط كافيست به بهانه‌هاي مختلف ارتقاي شغلي از رسانه‌اي به رسانه ديگر نقل مكان كنيم و بخواهيم محيط تازه‌اي را تجربه كنيم. به همين خاطر از كار استعفا داديم تا محيط و تجربه تازه‌اي داشته باشيم، اما رسانه‌اي كه در آن پا مي‌گذاريم يا به دليل مشكلات مالي تعطيل يا به دليل مسائل ديگر توقيف مي‌شود. در خصوص بيمه با وجود اينكه سال‌هاست عضو انجمن منتقدان و نويسندگان خانه سينما هستم اما هيچ وقت اين امكان برايم فراهم نشده كه بتوانم بيمه خود را از جاي مطمئني (خانه سينما يا وزارت ارشاد) دريافت كنم و هميشه وابسته به كارهاي كوتاه مدت مطبوعات و نشريه‌ها بودم. به طوري كه افرادي مانند ما 11 سال سابقه كار دارند اما در خوشبينانه ترين حالت 5 يا 6 سال سابقه كار داشته باشند. در حال حاضر نمي‌توانم شغل ديگري رو جايگزين تصور كنم. به اين خاطر كه در تمام حوزه‌ها و رشته‌ها اوضاع شغلي به هم ريخته است،‌ اما از جهتي مي‌توانم بگويم انتخاب نمي‌كردم. ما مي‌ناليم از اينكه امنيت شغلي نداريم، سازمان صنف نداريم، وزارت ارشاد حمايت نمي‌كند اما از طرفي احساس مي‌كنم در ميان همكاران به شكلي است كه رحم به هم نمي‌كنيم. دبيران و سردبيران رسانه‌ها به راحتي سابقه و فعاليت‌هاي افراد با تجربه را ناديده مي‌گيرند و حاضرند افرادي بي‌تجربه با هزينه پايين‌تر و حجم كاري بالا آن كار را انجام بدهند. متاسفانه توانايي‌افراد با تجربه كه امتحان خود را پس داده اند، ناديده مي‌گيرند و سراغ افرادي مي روند كه حاضرند شرايط سخت را بپذيرند. اين اتفاق رخ مي‌دهد و تعمدي است. رسانه‌ها به لحاظ مالي تحت فشار هستند و به دنبال نيروهايي هستند كه پول كمتري بگيرند و كار بيشتري انجام دهند، اما بايد به اين نكته توجه داشت كه چرا كيفيت كار رسانه‌ها به شدت افت كرده است و مطبوعات محو مي‌شود؟‌چرا فرياد مي‌زنيم روزنامه بخوانيد روزنامه زنده است؟ اين در حالي است كه تصميم گيران رسانه‌ها به نيروهايي تن داده‌اند كه سواد رسانه‌ و تجربه لازم را ندارند. اين افراد نمي‌توانند هيچ وقت زبان مردم و مخاطب باشند. در اين زمينه لابي‌ها و صفحه‌ فروشي‌ها صورت مي‌گيرد. به جاي اينكه منتقد افراد باشند روابط عمومي آن‌ها مي‌شوند. به همين خاطر به نظر مي‌رسد كه مرز باريك ميان روابط عمومي و خبرنگاري از بين رفته و خدشه دار شده است. متاسفانه سازو كار مناسبي در حوزه مطبوعات صورت نگرفته و صنفي وجود ندارد كه مدافع حقوق ما باشد.