در صحنه حادثه مثل سن تئاتر، باید احساسات را کنترل کرد

صفحه حوادث روزنامه خراسان با نام «سیدخلیل سجادپور» گره خورده است؛ بدون شک خوانندگان قدیمی خراسان، نام او را به عنوان خبرنگار در صفحه حوادث، بارها دیده‌اند؛ جالب است بدانید ایشان باسابقه‌ترین خبرنگارِ حوادث بین روزنامه‌نگاران مشهدی است که رازهای مگوی بسیاری از سال‌ها رصد حادثه‌های عجیب و گوناگون در سینه دارد.

 آقای سجادپور! مهم‌ترین ویژگی که یک خبرنگار حوادث باید داشته باشد چیست؟
همه انسان‌ها دارای عاطفه هستند و هیچ انسانی نمی‌تواند بگوید من تحت‌تاثیر صحنه‌های بحران و حوادث قرار نمی‌گیرم؛ صحنه‌های تلخ تجاوز، قتل، دزدی و غارت و... بدون شک وقتی انسان این‌ها را می‌بیند خواه ناخواه بر روحیه اش تاثیر می‌گذارد و چه بسا دچار افسردگی می‌شود. من تجربه کار تئاتر هم دارم درست مثل تئاتر که به بازیگران می‌گویند کاری نداشته باشید که چه کسانی به شما نگاه می کنند، شما باید نقش خود را به صورت طبیعی اجرا کنید؛ نباید به تماشاچیان فکر کرد وگرنه ممکن است استرس بالا موجب شود دیالوگ‌ها از ذهن برود، در صحنه‌های حوادث هم باید مثل سن تئاتر، به تلخی حادثه توجهی نکرد و فقط وظیفه خود را انجام داد، وگرنه نمی‌شود آن لحظه‌ها را تحمل کرد.
 از خطرات این شغل برایمان بگویید؟


یادم می آید زمانی در دهه 70 عکس‌هایی از اشرار محله را چاپ کرده بودم، آن موقع عکس‌ها بدون چشم‌بند چاپ می‌شد. فردای آن روز خانمی به روزنامه آمده بود و گفته بود من خاله آقای سجادپور هستم و از آن جایی که خانه‌اش را تغییر داده، شماره ای از او ندارم و آن قدر نگهبان را تحت تاثیر قرار داده بود که با وجود این که از قبل به همه گفته بودم شماره را به هیچ‌کس ندهید، شماره تلفن خانه‌ام را داده بود. این گونه بود که شماره منزل من به دست دار و دسته و بازماندگان اشرار افتاد و به خانه‌ام زنگ زده بودند و به همسرم گفته بودند حالا که شوهرت عکس‌های ما را منتشر کرده است، دیگر فراموشش کن، چرا که ما به زودی چاقو چاقویش می‌کنیم!
 حادثه‌نگاری چه تاثیری در زندگی شخصی شما داشته؟
چندی پیش یک موتوری که دو راکب جوان سوار آن بودند، با خودروی من که در حاشیه بلوار پارک بود برخورد کرد و سراسر ماشین را خط انداختند و خودشان هم زمین خوردند. وقتی بلند شدند و می‌خواستند بروند، گفتم پس خسارت ماشین من چه می‌شود؟ تا یکی از آن ها شروع به حرف زدن و فحش دادن کرد بوی تند الکل در فضا پیچید و من دیدم حالت عادی ندارند، گفتم من معذرت می‌خواهم، بفرمایید بروید. همین تجربیات که در نگاه اول می‌فهمم افراد حالِ عادی ندارند و با چنین فردی، بحث نمی‌کنم از تاثیرات شغلم است. می‌دانم در چنین شرایطی، هر بحثی ممکن است به دعوا منجر شود و در چنین دعوایی، به راحتی ممکن است اتفاق غیرقابل جبرانی بیفتد.
 چه جنس حوادثی، بیشتر شما را آزار می‌دهد؟
قتل‌های تصادفی و تجاوز به کودکان بیشتر از هر چیزی آزارم می دهند. قتل‌ها چند نوع هستند؛ بعضی قتل‌ها برنامه ریزی شده است، یعنی قاتل یا قاتلان از قبل برای آن نقشه می کشند اما یک سری از قتل‌ها آنی هستند و ممکن است به خاطر جای پارک، بوق زدن نابه جا و اتفاقات روزمره‌ رخ دهند. این قتل‌ها معمولا به دلیل حمله‌های عصبی ناگهانی هستند و ریشه آن، نداشتن مهارت کنترل خشم در جامعه است. این حوادث که می‌توانیم با فرهنگ سازی، از وقوع‌شان پیشگیری و جان انسان‌ها را نجات دهیم، خیلی ناراحت کننده هستند. نکته دیگر در وقوع حوادث تصادفی، رهاسازی بیماران روانی به دلیل هزینه‌های گزاف نگهداری‌شان در مراکز نگهداری است. بارها پیش آمده است بیماران روانی که از بیمارستان ترخیص شده‌اند، خطرآفرینی کردند و باعث حادثه‌ای ناگوار شدند؛ این موضوع هم از موضوعات آزاردهنده است.