2 روی سکه خبرنگاری

روزخبرنگارهم درتقویم زمانی بهانه بدی نیست برای زدن بعضی از حرف های حداقلی ازجنس روزنامه نگاری، وقتی فضاهای شبه دموکراسی ، شبه آزاداندیشی ،شبه اصولگرایی وشبه اصلاح طلبی درجامعه پررنگ شده است و ازسوی دیگراشخاص، باندها وگروه هایی هم درسایه کم رنگ شدن قانون به شکل غیر طبیعی چاق شده اند ونگاه ابزاری دربازارو حاکمیت عقل معیشتی شرایط را برای انواع و اقسام رانت خواری ها درحوزه های اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی فراهم کرده است. باید قدریک روز را برای همه خبرنگاران بزرگ و کوچک به عنوان روزخبرنگاردانست. اما واقعیت این است که خبرنگاران هر روزبا مسائل و مشکلات مختلفی درحوزه های گوناگون روبه رو هستندکه اگر آن ها را به درستی ،روشنی وبا صداقت و آگاهی بررسی کنند ، می توانند ازتبدیل شدن یک مسئله به آسیب وسپس تهدید و درنهایت بحران جلوگیری کنند.
برای یک روزنامه نگارآگاه ومسئولیت شناس که به عنوان چشم ،گوش واحساس مردم عمل می کند، همه روزها  ، روز خبرنگاراست. چراکه یک عهدنانوشته بین خبرنگار ومردم به او می گوید باید در همه روزهای سال  واقعیت های موجود دریک جامعه را که دارای ارزش های خبری هستند به درستی ،دقت وصراحت بررسی کند وبه همین دلیل است که برای یک روزنامه نگاربزرگ ،صاحب اندیشه ومسئولیت شناس ،خبرنگاری یک شغل محسوب نمی شود، چون اوبه خوبی می داند که در هرشغلی ممکن است مماشات برای ماندن و درنهایت لقمه نان به کف آوردن برای خود واعضای خانواده به طور جدی مطرح باشد.
روزنامه نگار مسئولیت شناسی که  رسالت خطیرتحقیق وبررسی درباره واقعیت های اجتماعی را برای خودتعریف کرده است، همواره بی وقفه تلاش می کند تا ازدرون واقعیت ها ، حقایقی را برای مخاطبان خود آشکارکند ودر بیشترمواقع هم این آشکارسازی ها درکشورهای جهان سوم ودرحال توسعه برای یک خبرنگارپرهزینه وگاهی گران تمام می شود.
درواقع دفاع از آزادی، عدالت اجتماعی ،برابری ومبارزه بارانت خواری ،تمامیت خواهی ،آقازاده و نوچه پروری کاری است که ممکن است برای یک روزنامه نگارنیک اندیش فرجام خوشی را درپی نداشته باشد،چراکه خبرنگاری که زبان وجدان عمومی  می شود و با نگاه ملی و بین المللی وقایع را تحلیل می کند ، رسالت خویش را به مراتب فراتر از انجام یک وظیفه ساده سازمانی درقالب یک شغل می بیند. چنین روزنامه نگاری با تاکیدبرمحور عقلانیت ،دانایی ،آگاهی وبصیرت ،همچنان باشجاعت وشهامت به دنبال یافتن پاسخ درست و جامع برای عناصر « چرایی »و «چگونگی »در تحلیل واقعیت ها وپدیده هاست. ولی در روی دیگر سکه روزنامه نگاری ، اگر خبرنگاری به رسالت مطبوعاتی خود کم توجه باشد  اتفاقات را به شکل دیگری رقم خواهدزد وبه اشکال مختلف دربیان وقایع دچارذهنیت ها ،گرایش ها و تعصبات گوناگون خواهد شد و پدیده هارا بانگاه هنجاری تفسیر خواهد کرد .این گروه ازخبرنگاران چه بخواهند چه نخواهند به مرور زمان در تله صاحبان قدرت و ثروت گیر خواهندکرد وگرفتارخطوط قرمزعرفی وسیاسی خواهندشدوبا مرعوب وفریفته شدن به قدرت های سیاسی و اقتصادی ، دیگر نمی توانند ازعملکردناصحیح یک جریان انتقاد وشفاف سازی کنند . بلکه همواره با پیش داوری های ناصواب، گرفتار خودسانسوری می شوند وهمچنان مخاطبان رسانه خود را از فهم درست واقعیت ها دور می کنند.


باری؛ درعصرانفجاراطلاعات اگرادعا شود که جامعه ای ایمن در گرو روزنامه نگاری امن است، این ادعا درعصرارتباطات واقعیت انکار ناپذیری است . اما این سوال اساسی هم مطرح است که یک روزنامه نگار چگونه می تواند برای خود و جامعه امنیت به وجود آورد؟ پاسخ این پرسش درعصردانایی روشن است . چراکه روزنامه نگار راست کردار و دارای عزت نفس ، با پاس داشتن حرمت قلم و باشرافت انجام وظیفه می کند و قبل از تهیه هرخبر ،گزارش ،مصاحبه و نوشتن یادداشت و مقاله ازخود می پرسد که رسالت اودربرابرجامعه چیست و پاسخش هم این است که اودربرابرجامعه دارای مسئولیت خطیرروزنامه نگاری است و باید از آزادی ،حقوق اجتماعی ،دموکراسی ،برابری وعدالت صیانت کند و این پاسداری ها در جایگاه یک مطالبه گر اجتماعی باعث تامین امنیت فردی و اجتماعی درجامعه خواهد شد.البته این واقعیت را هم باید بپذیریم ، این که یک خبرنگار چگونه بنویسد یا یک روزنامه نگار درانعکاس واقعیت های اجتماعی چگونه عمل کند ، تاحدزیادی بستگی به درک جامعه از جایگاه رکن چهارم دموکراسی دارد.
به هرحال نقدیک جریان یا قوای سه گانه وحتی حکومت ،کارخبرنگارانی نیست که دارای بهره هوشی پایین تر ازمتوسط جامعه هستند.مردم درعصرحاکمیت ماهواره،اینترنت و شبکه های رسانه ای ،دیگر حاضربه هزینه کردن برای شنیدن حرف های حداقلی وشعاری نیستند بلکه ازخبرنگاران مسئولیت شناس انتظار دارندکه با روی تدبیرسکه خبرنگاری ،واقعیت هارا آن گونه که هستند، تحلیل کنند وبه اطلاع مردم برسانند.