ما و مقامات متناقض‌گوى آمریکا

مسعود خوشابى - نظرات رئیس‌جمهوری (15/5/97)، در باب مذاکره با رئیس ‌ایالات متحده آمریکا تا چه حد با عرف امروز جهان دیپلماتیک همخوانى دارد؟ اگر نظام، حاکمیت آمریکا را خصم دیرینه و درجه اول خود مى‌داند، در مذاکره با او درصدد چیست؟ آیا نفس مذاکره، اعتبارى براى طرفین ایجاد مى‌کند؟ آیا مذاکره نیازمند به حفظ حرمت اخلاقى خاصى است؟ آیا جایگاه امر مذاکره معادل جایگاه حقوقى محکمه است؟ چگونه مى‌توان نتایج یک مذاکره را به یک عهدنامه لازم‌الاجرا از جانب طرفین تبدیل کرد؟ این‌ها و ده‌ها پرسش چه‌بسا از این‌ها هم مهم‌تر، در بدو امر باید به صورت نظرى و با استناد به موارد تاریخى جهانى پاسخ داده شوند و در پیشگاه مردم مطرح، شکافته و اعتقادى شوند تا قدرى آب رفته به جوى باز آید .
اکنون به طور مشخص به برخى از احتجاجات رئیس‌جمهوری در این خصوص مى‌پردازیم:
1- از وى پرسیده مى‌شود، نظرتان راجع به پیشنهاد مذاکره چیست؛ پاسخ داده مى‌شود، «مقامات آمریکایى سخنان متناقضى مى‌گویند» (کلیه استنادها از روزنامه ایران 16/5/97 است)، به عبارت دیگر ما پیشنهاد واحده آن‌ها را به وضوح و رسماً نشنیده‌ایم. مقام اصلى آمریکا بلندگو قورت داده پیشنهاد مذاکره بدون قید و شرط داده است، ایشان اشاره به سخنان متناقض درباره اصل پیشنهاد دارند!
کدام حاکمیت در طول تاریخ چند هزارساله بشرى یک دست بوده که حالا «ایالات متحده آمریکا» باشد، آن‌که اسمش رویش است: «ایالات».


اگر مقامات آمریکایى حرف‌هاى متناقضى مى‌زنند، حرف اول را در آنجا رئیس‌جمهوری مى‌زند، که زده است .
ضمناً خدا را صد هزار بار شکر که نه تنها مقامات ایرانى بلکه مردم ایران هم چهل سال است زیر بیرق مزین به شعار «مرگ بر آمریکا»، سخنان متناقضى نمى‌گوییم .
2- رئیس‌جمهوری بر این باورند، اولین مبناى مذاکره صداقت است و باور به نتیجه‌بخشى آن .
دنیاى سیاست دنیاى معاملات کلان است، معاملاتى که بر سرنوشت کشورها نقش تعیین‌کننده دارند. در دنیاى داد و ستد «صداقت» و «‌باور» جایى ندارند .
روزى هزار بار شعار مرگ بر آمریکا سر مى‌دهیم و آن را شیطان بزرگ و جهانخوار مى‌نامیم، بعد از او انتظار صداقت و ثمربخشى مذاکرات داریم .
پشت هر معامله، یا منفعت است یا ضرر. صرفاً به انتخاب معامله‌کنندگان مربوط است .
3- ایشان مى‌فرمایند: «همزمان با تحریم، مذاکره چه معنایى دارد.»
جسارتاً آن مقامات متناقض‌گو، اجازه دارند بگویند، همزمان با سر دادن شعار هر روزه مرگ بر آمریکا و پرچم‌سوزان‌هاى گاه‌وبی‌گاه و جاوبی‌جا، مذاکره چه معنایى دارد؟
استدلال‌هایى از این دست، شمشیر دو سر تیز است، توصیه بزرگان این است استعمال آن اکیداً ممنوع است .
4- این‌که «مخاطب حرف‌هاى ترامپ» کیست و نیتش چیست، به خودشان و مقامات متناض‌گوى‌شان مربوط است، منافع مردم ما را تامین نمى‌کند .
خیلى زرنگ بودیم در معامله برجام زیر بار توافقى نمى‌رفتیم که کنگره آمریکا تاییدش نکرد و دست رئیس‌جمهورى افتاد که ظاهرا از هر آبى مى‌خواهد به نفع مردمش در کوتاه‌مدت کره بگیرد .
5- رئیس‌جمهوری شکوه سر مى‌دهد که دامنه تحریم‌ها بسیار وسیع و پرفشار است و مجددا آن‌ها را در تقابل با امر مذاکره ارزیابى مى‌کند، حتى در تمثیلى مى‌فرمایند با کسى که چاقویى در بازوی‌تان فرو کرده، تا چاقو را از بازوی‌تان در نیاوره حاضر به مذاکره هستید؟
آیا جمهورى اسلامى ایران بارها و بارها نگفته منافع آمریکا را در کل منطقه بسیار وسیع و پرفشار نه‌تنها به خطر انداخته بلکه در مواردى حتى برانداخته است؟
آیا حضرت‌عالى در مقابل کسى که با یک دست چاقویى در بازوی‌تان فرو کرده و در دست دیگرش قمه‌اى را از غلاف در آورده، مذاکره نمى‌کنید؟
6- رئیس‌جمهوری گفت: «من پیش‌شرطى ندارم، اگر ...»، هر دانش‌آموز دبستانى مى‌داند، تمام جملاتی که با «اگر» آغاز مى‌شوند، جملات شرطى هستند. نامبرده با اگر شرط مى‌گذارد، مى‌گوید پیش‌شرطى ندارم.
پیر اصلاحات اخیراً گفت که دولت در مقابل خواسته‌هاى برحق مردم دچار انفعال شده است. (اعتماد 15/5/97) ما را باش که باور نمی‌کردیم تا این حد باشد!