«ابتکار» درباره توقعات مردمی از گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس‌جمهوری گزارش می دهد گفته‌هاو ناگفته‌های روحانی در گوش خیابان

گروه سیاسی ـ حسن روحانی رئیس‌جمهوری، مقابل دوربین صدا وسیما نشست تا با مردم حرف بزند. مردم انتظار داشتند رئیس‌جمهوری در گفت‌وگوی خبری سیما با صراحت تمام با مردم سخن بگوید. توضیح دهد که چرا شرایط اقتصادی کشور تا این اندازه لغزنده است. علل و عوامل شرایط پیش‌آمده چیست. اینکه می‌گویند شرایط به وجود آمده در اقتصاد امروز کشور، در دست دولت نیست تا چه اندازه صحت دارد. آیا ثبات به بازار اقتصادی کشور برخواهد گشت؟ این شد که ما به میان مردم رفتیم تا از زبان خود آن‌ها بشنویم که چه می‌خواستند و روحانی چه گفت؟ اما متعجب شدیم که اکثر آن‌ها یا بی‌خبر بودند و یا تمایلی برای شنیدن صحبت‌های رئیس‌جمهوری کشورشان نداشتند و به نوعی اصلا پای سخنان روحانی ننشسته بودند.
وقتی از آنها سوال می‌شود که آیا سخنان رئیس‌جمهوری در گفت‌وگوی خبری را مشاهده کردید، اکثرشان پاسخ منفی می‌دهند و می‌گویند ما در دوره‌های قبل حرف جدیدی از او نشنیده‌ایم و مطمئن بودیم که این‌بار هم مثل همیشه به گونه‌ای صحبت می‌کند که انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است یا در جریان اوضاع کشور نیستند. حرف دل مردم خود را نمی‌شنوند یا شاید طاقت شنیدنش را ندارد.
آخرین ‌باری که رئیس‌جمهوری از طریق صداوسیما مستقیم با مردم ایران صحبت کرد، ۱۸ اردیبهشت بود؛ زمانی که آمریکا به صورت یک‌طرفه از برجام خارج شد. البته قبل از آن در زمستان ۹۶ نیز حسن روحانی به تلویزیون رفت تا با مردم صحبت کند اما در آن برنامه رئیس‌جمهوری نتوانست افکار عمومی را اقناع کند و به انتظارات آنها پاسخ دهد. این‌بار سخنان روحانی درگفت‌وگوی خبری سیما تا چه اندازه اقناع‌کننده بود؟ در همین رابطه پای درد دل مردم نشسته‌ایم تا بخوانیم نقطه نظرات افکار عمومی نسبت به سخنان رئیس‌جمهوری کشورشان را.
یک شهروند می‌گوید: بهتر بود که رئیس‌جمهوری مسائل شفاف‌تری را بیان می‌کرد. ایشان باید در صحنه‌های واقعی زندگی مردم حضور داشته و درباره این مسائل واقعی با مردم حرف بزند.


یکی دیگر می‌گوید: به نظر من شرایطی که آقای روحانی توصیف کرد در واقع شرایط یک کشور دیگر بود و اصلا هیچ ارتباطی به شرایط کنونی کشور ما نداشت. واقعیت امروز کشور و شرایط اقتصادی آن چیزی به غیر از تصورات رئیس‌جمهوری در گفت‌وگوی خبری او بود. ما هر روز شاهد ریزش ارزش پول رایج کشورمان هستیم در حالی که سخنان روحانی عملا یک واقعیت دیگری را توصیف می‌کرد. نگرانی مردم در حال حاضر امنیت روانی نیست، آنچه که مردم را به تنگ آورده، نبود ثبات در بازار، اقتصاد لرزان، فساد و سوء‌مدیریت است؛ چیزی که می‌توان عینا در زندگی مردم مشاهده کرد. یکی دیگر از نبود صداقت و کلی‌گویی در سخنان رئیس‌جمهوری گله داشت. او می‌گوید: ما شفافیت می‌خواهیم، از دولت انتظار داریم با ملت شفاف صحبت کند. واقعیت‌ها گفته شود حتی اگر بحرانی است. دولتمردان اختلافات درونی را کنار بگذارند. به فکر مردم باشند. یکی دیگر از منتقدان به سخنان رئیس‌جمهوری می‌گوید: صحبت‌های آقای روحانی قابل پیش‌بینی بود. مردم از رئیس‌جمهوری به عنوان یک مسئول ناآگاه به شرایط کشور یاد می‌کنند. آقای روحانی وقتی از ثبات ارزی و نرخ کالاهای اساسی صحبت می‌کند یا در جریان وضعیت اقتصادی کشور نیست یا اینکه سعی می‌کند اوضاع را خیلی عادی و خوب جلوه دهد. ما انتظار داشتیم لااقل بابت این نابسامانی ارزی که در این مدت در بازار به وجود آمده بود از مردم عذرخواهی می‌کردند. مردم نیازی به دلداری ندارند. اگر به همین منوال پیش برود دیگر محبوبیتی در بین مردم نخواهد داشت.
مردم پیگیر سخنانی که خروجی ندارد، نیستند
حسین باهر، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه نسبت به این عدم رغبت و بی‌میلی مردم به سخنان رئیس‌جمهوری در گفت‌وگو با «ابتکار» می‌گوید: «مردم معمولا پیگیر سخنانی که خروجی ندارد، نیستند. کلی‌گویی برای یک بار دلنشین است اما برای بار دوم اگر به نتیجه نرسد همان بار اول را نیز زیر سوال می‌برد. این بی‌میلی خودش حامل یک پیغام به رئیس‌جمهوری است که اگر حرف تازه‌ای برای گفتن نداشته باشد حمایت عمومی را از دست خواهد داد. مردم مشتاق شنیدن حرف با عمل هستند، نه وعده دادن و کلی‌گویی. شاید به دلیل اینکه سخنان قبلی آقای روحانی خروجی نداشته است مردم میلی به شنیدن نداشتند. در واقع شعور و خرد جمعی در پی تغییر شرایط به وجود آمده هستند. البته ناگفته نماند این یک امر کلی است و فقط مختص دولت نیست. باید توجه داشته باشیم سخن خوب نیز زمانی تاثیرگذار و شنیدنی است که دنباله خوبی هم داشته باشد. یک جمله معروف است که می‌گوید «یک سیاستمدار می‌تواند همه را یک بار تحت‌تاثیر قرار دهد و یک نفر را برای همیشه، ولی نمی‌تواند همه را برای همیشه تحت تاثیر قرار دهد مگر اینکه عمل ملزم به حرف خود را بلافاصله نشان دهد». خرد جمعی تحت تاثیر یک حرف نیست بلکه تحت تاثیر سلسله‌ای از عوامل است که منتج به نتیجه نمی‌شود.» مجموعه آنچه از برداشت عمومی از سخنان رئیس‌جمهوری به ذهن متبادر می‌شود، ایجاد شکافی جدی میان دولت و آحاد جامعه است. براساس بررسی‌ها بخش قابل توجهی از مردم علاقه‌ای به شنیدن سخنان رئیس‌جمهوری نداشتند و آن عده هم که سخنان او را شنیدند نسبت به شکل و محتوای آن اعتراض‌هایی جدی داشتند. برآیند این وضعیت نشان می‌دهد روحانی و تیم نزدیکان او باید تا دیر نشده چاره‌ای بیندیشند و شرایط را تغییر دهند.