روزنامه شهروند
1397/05/16
ارتش سری آمریکاییها برای کمک به مهاجران
واشینگتنپست| «عمر ملک» برای اینکه به دلیل سیاستهای دولت دونالد ترامپ، گیر پلیس آمریکا نیفتد، باید به کانادا میرفت. اما این جوان 19 ساله اهل افغانستان نیازمند یک دوست بود تا او را راهنمایی کند.همچنانکه ملک چمدانهایش را به سمت مرز کانادا میکشید، «جانت مکفتریج»، جلو آمد و دو پاکت چیپس و یک کلاه بافتنی – آنچه مهمترین هدیه از نظر خودش به حساب میآمد - را به او داد: یک آغوش مهربان و دلسوز. سپس جانت رو به درختان و بیشهزاری که مرز میان آمریکا و کانادا بود فریاد زد. جانت خطاب به یکی از افسران پلیس کانادا فریاد زد تا اطلاع بدهد یک نفر در حال رد شدن از مرز برای درخواست پناهندگی است: «هی! یک نفر دیگه داره میاد.»
پلیس کانادا با مهاجرانی که درخواست پناهندگی دارند، به خوبی رفتار میکند
جانت، عضوی از یک شبکه مخفی فعالانی است که برای کمک به مهاجران غیرقانونی دور هم جمع شدهاند تا آنها را به سمت کانادا بفرستند تا در آمریکا بازداشت نشوند. از نظر بعضی، آنها خودخواسته سعی میکنند تا زندگی بهتری را برای دیگران ایجاد کنند و از نگاه بعضی دیگر هم، آنها در حال ایجاد مشکلاتی هستند که سیستم مهاجرت کانادا را نابود میکند.
برای چندین قرن است که این مسیر برای فرار از ناامنی، بردهداری و جنگ داخلی بوده است. حالا اما اینجا به مسیری برای فرار مهاجران از آمریکا به سوی کانادا تبدیل شده است.
«کارول اسلاتکین»، یکی از مدافعان مهاجران که از طریق شهر کوچک ایسکس به فرار مهاجران کمک میکند، میگوید: «ما این کار را به شکل شبکه زیرزمینی میبینیم. در اینجا نه کسی تنبیه و نه فروخته میشود. این کار تنها به این دلیل است که ما احساس میکنیم وظیفه داریم به افرادی که در خطر هستند، کمک کنیم.»
مدافعان مهاجران میگویند که سعی میکنند به آنها کمک کنند تا مکانهایی را برای استراحت یا تامین امکانات مورد نیازشان پیدا کنند.
یکی از مهمترین جادههایی که مهاجران غیرقانونی از طریق آن به کانادا میروند، جاده روکسهام است.
جانت در سال 2017 وقتی در مورد هجوم پناهندگان به کانادا شنید، تصمیم گرفت که به جاده روکسهام برود. دیدن مردمی که به سختی چمدانهایشان و فرزندانشان را میکشیدند آن هم در انتهای جادهای ساکت و تنها در حومه شهر، او را تحت تاثیر قرار داد.
او به یاد میآورد: «من نگران این بودم که مهاجران در حال ترک کشوری هستند که مردمانش همیشه امید و پناه مهاجران کشورهای دیگر بوده است. آن موقع به خودم گفتم که باید به اینجا بیایم و کاری انجام دهم. کمترین کاری که از دستم برمیآمد این بود که سخنان مهربانانهای به آنها بگویم که بسیار متاسفم از اینکه مجبورند این کشور را ترک کنند.»
جانت تصمیم گرفت که هر روز به اینجا بیاید. زمستان سال گذشته که بسیاری از مهاجران و پناهجویان بدون لباس گرم در حال عبور از مرز بودند، جانت به آنها کت و دستکش میداد. در فصل گرم نیز جانت با دادن خوراکی به آنها و اسباببازی به بچههایشان کمک میکرد. او سعی میکرد که از دادن توصیه مستقیم خودداری کند تا با مقامات مهاجرتی دولت کانادا درگیر نشود. اما او میگوید که بسیار مهم بود برایش تا به آنها بگوید که تنها نیستند و میتوانند با حس امنیت از مرز عبور کنند. جانت میگوید: «من به آنها میگویم که کسی به شما شلیک نخواهد کرد. پناهجویان بسیار نگران این موضوع بودند و دایم از من میپرسیدند که نیاز است تا بدویم؟ آیا پلیس به ما شلیک میکند؟ من به آنها گفتم که اینطور نیست.» در گروه زیرزمینی مدافعان پناهجویان، رانندگان تاکسی هم حضور دارند. آنها هم سعی میکنند به پناهجویان توصیههایی بکنند تا به راحتی از مرز بگذرند. «تروی گلویکز» که یک راننده تاکسی است، میگوید: «آنها خیلی میترسند... وقتی میخواهند در نزدیکی مرز پیاده شوند، از من میپرسند که آیا نیروهای مرزی پلیس آمریکا در اینجا حضور دارند یا نه؟ یا چقدر باید راه بروند تا به مرز کانادا برسند. من هم به آنها میگویم تنها 10 قدم بردارید تا از مرز رد شوید. آنجا دیگر نیروهای مرزی کانادا با شما بسیار مهربانانه رفتار خواهند کرد.»
سایر اخبار این روزنامه
گپی با یک ژن خوب که از رانت پدر فراری است
خدمت سربازی دختران بروند یا نروند؟
نمایندگانی که در مجلس میخوابند
تقدیـم به خطرناکهای بزهکار دوستداشتنی!
کنترل قیمت مواد غذایی با بن کارت
به سلامتی بازار تکان خورد
شکنجه مرگبار «ژیوار »
شهیدی که 2 سال داوطلب پنهانی هلال بود
عروس یونانی من
ارتش سری آمریکاییها برای کمک به مهاجران
گپی با قاضی زن ایرانی در مسابقات کشتی مردان!
دستور ویژه ربیعی برای رسیدگی به مسائل بیمهای هنرمندان
ازدواج فامیلی برای حفظ میراث بنلادن
چه کسی کیمیا را کشت؟
صفحه شهرونگ
سرقت برقآسای «بیام و» عروس و داماد
کوکاکولا دیگر چیست؟
رازی که هوشنگ مرادیکرمانی از آن پرده برداشت