نهالی نارس

14مردادونام مشروطه وپیروزی ایرانیان برای رسیدن به عدالتخانه ومجلس ودمکراسی،هرچندبارها آسیب شناسی شده است و به روال آن در گذر زمان پرداخته شده اما نکات بسیاری همچنان در دل خود دارد. از آن جمله اینکه بسیاری همواره به موضوع به توپ بستن مجلس در روز دوم تیر می پردازد اما در بخشی دیگر از این رویداد آن چه چندان به آن توجه نشده ، این مهم است که در آن روز تنها مجلس به توپ بسته نشد بلکه این موضوع بمباران مجلس (اصطلاحی که مشروطه خواهان به کار می بردند)در مورد برخی از خانه های فعالان عرصه مشروطه خواهی نیز تکرار شد. از آن جمله در روز به توپ بستن مجلس شوراي ملي توسط نیروی قزاق و کلنل لیاخوف روسی که به کمک محمدعلی شاه قاجاز آمده بود، خانه علي‌خان ظهيرالدوله نيز كه متهم به همكاري با آزادي‌خواهان مشروطی چی بود نیزمورد هجوم قزاقان قرار گرفت.شاید یکی از مهم ترین اسناد به جا مانده که می تواند روایت دقیقی از آنچه رخ داد را به دست بدهد نامه همسر ظهيرالدوله ملقب به«ملكه ايران» و يكي از دختران ناصرالدين شاه باشد که با قلمی همچون يك خبرنگار دقيق ماجرا را به شوهر گزارش داده است. این نامه بعدها از تهران به رشت که محل سکونت موقت ظهیرالدوله بود ارسال شد. در بخش هایی از این نامه «ملکه جهان» با توصیف دقیق به شقاوت به کار رفته توسط نیروهای قزاق روس اشاره می کند. توصیفی که می تواند نشان دهد که اگر به خانه یکی از حامیان آزادی خواه که دختر ناصرالدین شاه در آن سکونت داشت این چنین حمله کرده اند با آزادی خواهان بی نام و نشان تر چه کرده اند. ملکه جهان در ابتدای این نامه می نویسد:«دوساعت به غروب مانده بعد از آن كه مجلس را توپ بستندولابد شنيده‌ايد تفصيلش را غلامرضاوكنت آمدند پشت حصري،گفتند عرض داريم. گفتم بگوييد.گفتند الان يك كالسكه از دم خانه كنت رد كردند.سيدعبدا... و ظهيرالسلطان و سيدمحمدتويش بودند اما هيچ كدام عمامه ياكلاه نداشتند.يك پيراهن و شلوار تنشان. از بس با ته تفنگ اين‌ها را زده بودند به خاك و خون قاتي بودند.مقصود اين است كه اين‌ها را با اين حال بردند باغ شاه كه بكشند. شما يك عريضه به شاه بنويسيد توسط ظهيرالسلطان را بكنيد. من گفتم ابدا در اين موقع عريضه من مثمرثمري نخواهد بودم. به شاه چيزي نمي‌نويسم اما به امير بهادر مي‌نويسم كه ظهيرالسلطان جوان بود. اگر خطايي كرده است شاه از كشتنش بگذرد. هر كار ديگر مي خواهد بكند؛ دادم بردند. اين‌ها رفتند شهر. ديگر پيداست چه آشوبي است. تمام قزاق‌ها و عراده‌هاي توپ را هم از خيابان ما مي‌برند». این بخش از نامه ملکه جهان نشانی روشن است از سرکوبی که در بزرگ‌ترین ابعادش شکل گرفته بود.در حالی که آغاز حمله به مجلس توسط نیروهای قزاق در ساعت6 صبح آغاز شده بود. از این نامه می توان دریافت که حمله در همه ابعادش تا ساعت ها بعد ادامه یافته است وبرنامه ریزی سرکوب تنها به بستن مجلس ختم نمی شده است بلکه مقرربوده صدای آزادی خواهان خفه و به تبع آن نهال نوپای آزادی به تمام زیر چکمه قزاق ها له شود. ملکه جهان در بخشی دیگر از این نامه اشاره می کند که حدود ساعت 4:30 عصر بوده که نخستین حمله به خانه شروع شده است. او در ادامه می نویسد:«نگاه كردم دورتادور بام قزاق ايستاده بود. به اندرون بيخود تفنگ مي‌انداختندتا رفتيم ببينيم چه خبر است از آن در سفره‌خانه كه رو به باغ است قزاق‌ها ريختند توي سفره‌خانه، تقريبا 200 نفر. آمديم بگريزيم از پله ها برويم، سربازهاي سيلاخوري شايد هزار نفر روي پله‌ها و توي ايوان حياط بودند و اسباب طالارها و اتاق‌ها را غارت مي‌كردند. من و سه نفر كلفت بالا مانده بوديم. ميان اين همه قزاق و سرباز. از هيچ طرف راه پايين آمدن نداشتيم. جلو دهنه در عمارت يك عراده توپ نگاه داشته بودند. توي باغ قزاق و سرباز پر بود كه ريخته بودند كتابخانه و عمارت بيرون را غارت مي‌كردند. آن چادري كه در وقت آمدن دندانساز سر من بود يك قزاق از سر من كشيد. نمي‌گذاشتم آخر برداشت. من هم چسبيدم تفنگش را گرفتم. لوله تفنگ دست من بود تهش دست قزاق. يك‌مرتبه توپ اول را به عمارت انداختند. خوابگاه اتاق زمستاني خراب شد». ملکه جهان اما در ادامه یکی از دقیق ترین توصیفات از یورش نیروهای قزاق را ارائه می دهد. او می نویسد که چگونه نیروی قزاق به همراه یک عراده توپ وارد حیاط خانه می شوند و حتی به زنان حاضر در محل اجازه نمی دهند که خانه را ترک کنند.
این گونه است که ملکه جهان به همراه دختران و خدمه از پشت بام خانه بالا می روند و روی دیوار مشرف به خانه همسایه که مشرف به پشت بام خانه عمیدالدوله بوده از وی می خواهند که اجازه دهد وارد آن خانه شوند تا از در آن خانه خارج شوند اما مساله این بود که اگر آنان وارد خانه می شدند، خانه عمیدالدوله هم مورد حمله قرار می گرفت. به نظر می‌رسد با این توصیف و پیش زمينه می توان گفت که در موارد دیگر حتی پناه دادن به ساکنان خانه ها یا آزادی خواهانی که گریخته بودند نیز می توانست منجر به واکنش خشن قزاق ها شود.ملکه جهان در توصیف شرایط می‌نویسد:«وقتي رفتم بالا ديدم جامان از توي كوچه بدتر شد.از آن طرف صداي توپ كه يك ريز مي‌زدندبه عمارت بيرون و اندرون و انجمن اخوت و خراب مي‌كردندو صداي تفنگ سربازهائي كه شليك مي‌كردند و عربده مي‌كشيدند. از نوكرها هيچ كس نبود جز ميرآخور كه قزاق‌ها گرفته بودند و به درخت بسته بودند. با يك قزاق گويا آشنا بوده التماس كرد بازش كردند. فرارا رفته بود خانه عميدالدوله را خبر كرده بود و خلاصه از روي بام رفتيم پشت‌بام خانه امين‌السلطان. حاجي ابوالفتح‌خان و تمام مردهاشان متوحش توي باغ بودند. التماس كرديم كه يك نردبان بگذاريد ما بياييم پايين، در خانه شما هم نمي‌مانيم. از در خانه شما مي‌رويم بيرون. گفت جرأت نمي‌كنيم. اگر شما را راه بدهيم خانه ما را هم توپ مي‌بندند». ملکه جهان در ادامه روایت خود می نویسد که در نهایت به روي بام خانه اتابك می روند و بالاخره با وساطت «رضابالا» كه نايب پليس است و «عباسقلي‌خان» كدخداي محله دولت است و همراهی سي و چهل نفر از اهل اداره در باغ را بازمی کنند و پس از تفتیش آنان این گروه زنان را راهی کوچه می کنند تا هرجا می خواهند بروند.ملکه جهان که دختر ناصرالدین شاه و عمه محمدعلی شاه بوده است شرایط آن روز چنان جهنمی توصیف می کند که در وصف اوضاع می نویسد مسلمان نشنود و کافر نبیند. به نظر می رسد در آن روز که آغاز استبداد صغیرمحمدعلی شاه است، این شاه در نهایت ناکام که از کشور نیز تبعید می شود برای رسیدن به مقصود نهایی خود قصد نداشته هیچ رحمی حتی نسبت به اقوام خود نشان دهد. ملکه جهان اما در انتهای نامه به نام های دیگری نیز اشاره می کند.« «ملك‌المتكلمين» را طناب انداختند.آن مرد روزنامه‌نويس را هم كشتند.ده پانزده نفر ديگر را هم كشتند. «تقي‌زاده» با چندين نفر ديگر رفتند سفارت انگليس، هنوز هم آن جا هستند.» هر چند نامه با ذکر نام هایی که حالا از آنان با عنوان شهدای مشروطه یاد می شودبه پایان می رسد اما مشروطه خواهی و تلاش برای دست یافتن به آزادی در میان ایرانیان به پایان نرسید و نمی رسد. تنها چند صباحی زمان لازم بود تا مشروطه خواهان بار دیگر خود را بازیابندو این بار با تسخیر تهران به اهداف خود برسند.آسیب شناسی آن چه در دوران مشروطه رخ دادو بررسی اتفاقات پس از آن و به پایان سلطنت قاجار اما همچنان لازم است. نباید از یاد برد که مشروطه هر آن قدر که دست آورد بزرگ و ماندگاری برای ایرانیان است اما باید این دست آورد را با رویدادهای پس از آن واکاوی و بررسی کرد تا بتوان به نتایج بهتری از آن دست یافت.