ایران، تحریم و تغییر رفتار

مهدی رستاخیز* - ایران دارای ذخایر غنی نفت، گاز، معادن، جنگل و منابع بی‌شمار‌ دیگر است و از نظر ترانزیتی در منطقه‌ای استراتژیک واقع شده است. ایران جزو 10 کشور غنی ازنظر جاذبه‌های گردشگری محسوب می‌شود؛ چهارفصل بوده و دارای هزاران کیلومتر نوار ساحلی با جزایر مختلف و گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری است. ایران دارای بیش از 80 میلیون نفر جمعیت با بیشترین نیروی انسانی جوان تحصیلکرده آماده‌به‌کار در منطقه است. ایران هجدهمین اقتصاد دنیاست که سال‌هاست در معرض تحریم‌های مختلف قرار گرفته است و تلاش می‌کند در اقلام و مایحتاج خود به خودکفایی دست یابد.
شما در خانه‌تان تمام‌کارها را خودتان انجام نمی‌دهید. به‌عنوان‌مثال در خانه نان نمی‌پزید یا لباس نمی‌دوزید ‌یا روغن برای غذا تولید نمی‌کنید بلکه خیلی از این چیز‌ها را از بیرون می‌خرید؛ حالا تصور کنید اگر همه تحریم‌تان کنند آنگاه چه اتفاقی می‌افتد؟
شما باید تمام این مایحتاج را خودتان در خانه تهیه کنید و خودکفا شوید اما چه اتفاقی می‌افتد؟
خودکفایی در ظاهر خوب است اما در واقعیت شما را فرسوده می‌کند و عقب می‌افتید چون ناچار هستید زمان‌های رسیدگی به برنامه‌های مهم‌تان مثل تحصیلات یا توسعه کسب‌وکارتان را کاهش دهید تا بتوانید به اموراتی رسیدگی کنید که قبلا بیرون از خانه و به‌سادگی و با هزینه زمانی و مالی کمتر توسط دیگران در دسترس شما قرار می‌گرفت. ازاین‌رو خودکفا شدن هزینه بسیار زیادی را به ما تحمیل و ما را از هدف‌های اصلی خودمان دور می‌کند.


بنا‌براین تحریم فرصت ایده‌آلی برای خودکفایی نیست اما اگر بخواهیم آن‌را از منظر هزینه- فرصت نگاه کنیم می‌شود گفت هزینه تحریم در بسیاری از موارد به عنوان فرصتی برای خودکفایی انگاشته می‌شود اگر خودکفایی به صورت برنامه‌ریزی شده، هدفمند و با رعایت اصل پایش سرزمینی و با جلوگیری از هدررفت منابع‌، به صورت کاملا هوشمندانه و در تولید کالاها و خدمات مهم پیاده‌سازی شود. در غیر این صورت خودکفایی به جای اینکه فرصت تلقی شود به عنوان یک دام ثانویه پس از تحریم برای ما عمل خواهد کرد. به عنوان مثال هرچند خودکفایی در محصولات استراتژیک نظیر گندم قابل دفاع و البته الزامی است اما عصر خودکفایی عمومی (خودکفایی در همه محصولات) پایان‌یافته است و توجیهی ندارد؛ به‌عنوان ‌مثال خودکفایی در محصولاتی پر آب بر نظیر هندوانه و محصولات شبیه آن هیچ توجیه قابل دفاعی ندارد. علاوه بر این استفاده از روش‌های سنتی در بخش‌های صنعت و کشاورزی خود، باعث ایجاد بحران‌های آبی و انرژی و به مخاطره افتادن امنیت ملی خواهد شد. طبیعتا تلاش دولت در راستای مکانیزه کردن بخش کشاورزی با رعایت منافع خرده‌مالکان و همچنین ارائه اطلاعات مناسب در زمینه کاشت‌، داشت و برداشت و آموزش مستمر کشاورزان و در اختیار گذاشتن بذرهای کم‌آب‌بر، باعث افزایش بهره‌وری و کاهش هدر‌رفت انرژی و آب می‌‌شود.
تحریم شبیه کلافی است که در لابه‌لای چرخ‌های محرکه یک کشور گیر می‌کند و هرچه آن کلاف محکم‌تر و پیچیده‌تر باشد سرعت رشد نیز کاهش می‌یابد. در این دوره‌ منابع مهم کشور صرف مسایل کمتر مهم می‌شود و رشد اقتصادی کاهش پیدا کرده و به دنبال آن اشتغال و نهایتا شاخص‌های درآمدی، رفاهی و بهداشتی و‌... کاهش پیدا می‌کند. هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت این اتفاق رخ ندهد اما بدون شک اگر حکومت هیچ برنامه‌ای نداشته باشد کشور در بلندمدت دچار مشکل خواهد شد چون منابع هر کشوری محدود است و باید بهینه مصرف شود. بر همین اساس ارتقای استانداردهای تولیدی و تدوین استراتژی‌های بهره‌وری و آموزش همگانی و مستمر، کمک بسیار زیادی به عبور موفقیت‌آمیز از این مرحله سخت می‌کند و مطمئنا نهادینه کردن ارزش‌های بهره‌وری و کیفیت در جامعه، علاوه بر ایجاد اعتماد عمومی، باعث ترغیب مردم به خرید کالای با‌کیفیت داخلی شده و رونق اقتصادی و حفظ ذخایر ارزی را نیز به دنبال خواهد داشت که با این الگو حتی پس از پایان عصر تحریم‌ها نیز کشور می‌تواند با سرعت بسیار زیادی در مسیر رشد و توسعه قرار گیرد. لازم به توجه است که بخش‌های حکومتی و وابسته به آن‌، خود باید در رعایت اصول بهره‌وری و ارائه خدمات با‌کیفیت پیشگام باشند.
اما سوال مهم این است که چرا راحت تحریم می‌شویم؟
اساسا کشورهایی راحت تحریم می‌شوند که اثرگذاری کمتری بر اقتصاد کشورهای دیگر دارند یا اثرگذاری آنها قابل‌کنترل و نقش‌شان دارای جایگزین است. در واقع هرقدر اقتصاد یک کشور قوی‌تر باشد و با جوامع بزرگ‌تر منطقه‌ای و بین‌المللی دارای منافع استراتژیک و راهبردی باشد به‌سختی تحریم می‌شود.
ما باید در استراتژی‌های ملی و منطقه‌ای خود بازبینی اساسی کنیم. حقیقت تلخ این است که ایران بیشتر به‌عنوان واردکننده خدمات و کالا شناخته می‌شود و در اقتصاد بین‌الملل جایگاه و احترام زیادی برای ما قائل نیستند. درواقع ما باید بتوانیم استانداردهای رفتاری و تولیدی خود را ارتقا دهیم و خود را از حالت تدافعی و انفعال خارج کنیم و کشورهای دیگر را از نظر اقتصادی به خودمان وابسته کنیم. هرقدر سایرین به ما وابسته‌تر شوند مطمئنا احترام بیشتری نیز برایمان قائل خواهند شد و آنگاه تحریم کردن ما هزینه‌های زیادی برای سایرین خواهد د‌اشت و این خود یک عامل بازدارنده و به‌عنوان یک پدافند غیرعامل عمل خواهد کرد.
طبیعتا منظور از ایجاد وابستگی، استفاده صرف از ابزاری همچون نفت، گاز و پتروشیمی نیست چون تمامی اینها توسط رقبای ما قابل جایگزین خواهد بود و برای ما برگ برنده بسیار بزرگی به ارمغان نخواهد آورد. هرچند اگر در تولید نفت و گاز هم بتوانیم سهم قابل‌توجهی از بازار بین‌المللی را اشغال کنیم نیز به ما کمک بسیاری خواهد کرد اما این کار هم نیاز به استراتژی‌های تهاجمی در بازار، تکنولوژی روز‌، جلب اعتماد سرمایه‌گذاران و مدیران اجرایی قوی دارد.
ما باید بسیار عمیق‌تر ببینیم و سریع‌تر عمل کنیم و تلاش سخت داشته باشیم تا نخبه‌پروری بر رابطه‌گرایی و منافع جامعه بر منافع خاص گروهی حاکم شود‌. در واقع باید از پنجره‌های متفاوتی به جهان پیرامون‌مان بنگریم و فرصت‌ها را تا دیر نشده دریابیم. مطمئنا هر اقدامی بدون ایجاد وحدت ملی به موفقیت منجر نخواهد شد اما می‌تواند به وجود آید اگر امروز چاره‌ای جدی برای مقابله با فساد و رانت بیندیشیم، استانداردهای خود را ارتقا دهیم، باب تعامل را باز نگه داریم، بهره‌وری را سرلوحه تمام امور قرار دهیم و از شفافیت و آگاهی دفاع کنیم و در تعاملات بین‌المللی با رویکرد دفاع از منافع واقعی ملی حاضر باشیم. برای رسیدن به چنین هدفی باید هرچه سریع‌تر اقدام کنیم و مهم‌ترین فاکتور برای اقدام، جلب اعتماد و حمایتی است که از بطن جامعه برمی‌خیزد و قطعا این اعتماد با شعار به دست نمی‌آید.
*کارشناس مدیریت آینده‌پژوهی