ریشه‌های ناکارآمدی شوراهای اسلامی شهر‌ها

غلامرضا کیامهر - نزدیک بودن انتخابات شوراهای اسلامی شهرها فرصت مناسبی را برای بازخوانی عملکرد این شوراها از بدو تاسیس تا به امروز فراهم ساخته است. از شورای شهر تهران که در چهار سال گذشته یکسره به میدان جنگ طرفداران دوآتشه شهردار و منتقدان عملکرد مساله‌دار او تبدیل شده بود، بگذریم. کارنامه این شوراها در سایر شهرها خصوصا شهرهای کوچک و به ویژه شمال کشور که بیشتر در منظر دید و داوری مردم قرار دارند و همه ساله پذیرای میلیون‌ها مسافر از سراسر کشور هستند نیز چندان درخشان و قابل دفاع نبوده است. به کلام دیگر کسانی که مانند نویسنده در تعطیلات نوروز امسال چند روزی را در شمال کشور خصوصا شهرهای کوچک واقع در مسیر جاده کناره استان مازندران گذرانده‌اند، ضعف مدیریت شهری را که حاصل ضعف عملکرد نظارتی شوراهای شهر این شهرهاست به وضوح مشاهده کرده‌اند اما متاسفانه به دلیل روحیه تهران‌زدگی حاکم بر روزنامه‌ها و نشریاتی که محل انتشار آنها الزاما تهران است، بیشتر توجه مطبوعات ما بعد از مسایل سیاسی و اقتصادی متوجه موضوعاتی است که به حوزه مدیریت شهری پایتخت مربوط می‌شود و به همین سبب انبوه نابسامانی‌های مرتبط با ضعف شدید مدیریت در سایر شهرها و همان‌طور که گفته شد در شمال کشور کمتر جایی برای طرح و انعکاس در صفحات روزنامه‌ها ندارد. کمبود شدید تعداد کیوسک‌های روزنامه‌فروشی در شهرهای کوچک و بزرگ شمال کشور هم یکی دیگر از نشانه‌های بی‌توجهی مطبوعات ما به ضعف عملکرد شوراهای شهرها و شهرداری‌های آنهاست که موجبات سرخوردگی شدید شهروندان ساکن در این شهرها را نسبت به عدم اطلاع از عملکرد شوراهای اسلامی شهرها فراهم ساخته است. نویسنده نمونه‌های بسیاری از ضعف عملکرد شوراها را در چند روزی که در تعطیلات نوروزی امسال به شهرهای واقع در حدفاصل چالوس تا تنکابن سفر کرده بود در تمامی این شهرها خصوصا در شهر نشتارود و عباس‌آباد و سلمان‌شهر (متل قو) به وضوح مشاهده کرد که اگر ضرب‌المثل مشت، نمونه خروار است را معیار قرار دهیم، می‌توانیم بگوییم این ضعف مدیریت و بی‌عملی شوراهای شهر در سایر شهرهای ساحلی استان مازندران نیز به چشم می‌خورد. سرخوردگی شهروندان شهرهای شمالی نسبت به تاثیرگذاری شوراهای شهر در اصلاح مدیریت‌های شهری به حدی است که وقتی نویسنده در گفت‌وگوهایی به شیوه تصادفی با تنی چند از شهروندان بومی این شهرها به آنها گفت که می‌تواند درددل‌ها و انتقادهایشان را از عملکرد شوراهای شهر و شهرداری‌های‌شان در روزنامه‌ها منعکس کند، اغلب آنها پوزخندی می‌زدند، شانه‌ای بالا می‌انداختند و می‌گفتند نه مردم در اینجا روزنامه می‌خوانند و نه اعضای شوراهای شهرها و شهرداران کمترین توجهی به مطالب روزنامه‌ها و انتقادهای ما نشان نمی‌دهند چون در شهرهای ما اعضای شوراهای شهر با شهرداران یا نسبت قوم و خویشی دارند یا با هم رفیق گرمابه و گلستان هستند و شباهت به چاقو دارند که هیچ‌وقت دسته خودش را نمی‌برد مگر آنکه شهرداران ما را از شهرهای دیگری انتخاب کنند تا درباره کارهایشان به شورای شهر حساب پس بدهند. نشانه‌های ضعف مدیریت شهری و بی‌خاصیتی وجود شوراهای شهر در شهرهای واقع در مسیر جاده کناره از جمله در شهر نشتارود به قدری زیاد است که ذکر تمام آنها از حوصله این یادداشت بیرون است. مثلا در تمام طول این جاده بسیار پرتردد که چشم و چراغ شهرهای ساحلی مازندران و محل تمرکز کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک محسوب می‌شود، یک پل عابرپیاده برای عبور بی‌خطر مردم نصب نشده یا هیچ سرعت‌گیری که تنظیم‌کننده سرعت حرکت خودروها باشد در سطح این جاده وجود ندارد. شوراهای شهر و شهرداران این شهرها در ایام نوروز برای حفظ ظاهر هم که شده به خود زحمت نداده‌اند تا در برابر چشمان میلیون‌ها مسافر نوروزی به اصطلاح دستی به سر و روی شهرهای خود بکشند. در تمام این جاده طولانی یک پیاده‌رو سالم و قابل عبور برای عابران پیاده که به وسیله خودروهای سبک و سنگین اشغال نشده یا به محل انباشت انواع ضایعات و مصالح ساختمانی تبدیل نشده باشد، وجود ندارد و عابران پیاده ناچارند با به خطر انداختن جان خود از حاشیه سواره‌رو عبور کنند. نیمه‌کاره رها شدن عملیات ساختمانی یک پل بتنی کوچک که نشتارود را به روستاهای مناطق جنگلی و کوهستانی این شهر وصل می‌کند آن هم بعد از گذشت سه سال، نمونه دیگری از ضعف عملکرد شوراهای شهرها و مدیران شهری این شهرهاست. با وجود این همه مشکلات و نابسامانی‌ها به گفته اهالی شهرداری نشتارود و احتمالا سایر شهرهای مجاور به بهانه امکان‌پذیر ساختن دسترسی مردم به دریا به ساکنان خانه‌ها، باغ‌ها و ویلاهای مشرف به دریا حتی آنهایی که در مجاورت معابر و کوچه‌ها قرار دارند فشار آورده که باید در پارکینگ‌های خود را شبانه‌روز باز بگذارند و در غیر این صورت در پارکینگ‌ها توسط ماموران شهرداری از جا کنده می‌شود که بنا به گفته اهالی، این تهدیدها در چند مورد عملی شده است. به عبارت دیگر برای شهرداری این شهر موضوعی به نام حریم خصوصی ملک قانونی افراد محلی از اعراب ندارد. به احتمال قریب به یقین شهرداران شهرهای مورد بحث در عملکرد خود از تهران الگوبرداری می‌کنند. آنها وقتی می‌بینند شهردار تهران برای اخطارها و تذکرات و انتقادهای اعضای شورای شهر تهران به اصطلاح تره هم خرد نمی‌کند و کار خودش را انجام می‌دهد، مشابه همین روش را در برابر اعضای شوراهای شهرهای خودشان به کار می‌گیرند هرچند به گفته آن چند شهروند بومی ساکن این شهرها، وجود روابط دوستی و قوم و خویشی میان اعضای شورای شهر و شهردار اجازه نمی‌دهد بر سر مسایل مربوط به مدیریت شهری اختلاف و کدورتی بروز کند که نتیجه وجود چنین رابطه‌ای همان چیزی می‌شود که پیشتر شرح آن درخصوص انبوه نابسامانی‌ها در شهرهای ساحلی مازندران برشمرده شد. بخشی از این مشکلات به نواقص موجود در قانون تاسیس شوراهای اسلامی شهرها بازمی‌گردد که وظیفه اصلاح آن برعهده وزارت کشور است. وجود همین نواقص و کمبودهای قانونی است که اجازه نداده بعد از گذشت نزدیک به دو دهه شوراهای اسلامی شهرها بتوانند به نیابت از سوی موکلان خود یعنی شهروندان نظارتی جدی و قابل اجرا بر عملکرد مدیران شهری داشته باشند و تا زمانی که این نواقص قانونی برطرف نشود نمی‌توانیم انتظار چندانی از شوراهای شهرها در رفع نابسامانی‌های شهرهایمان داشته باشیم.
Kiamehr_gh@yahoo.com